بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب ۱۹۸۴ | صفحه ۱۲ | طاقچه
۴٫۴
(۲۰۲)
همه‌ی طرف‌های منازعه متوجه شده‌‌اند که اهمیتی ندارد سرزمین‌های ایران، مصر، جاوه و سیلان چه‌قدر دست به دست می‌شود، اما عبور از مرزهای اصلی تنها برای بمب‌ها میسر است.
بامن‌بخوان
اگر آدم قوانین کوچک را رعایت کند، می‌تواند قوانین بزرگ را نادیده بگیرد.
بامن‌بخوان
نشستن روی چنین صندلی راحتی نزدیک آتش چه احساسی دارد: پاهایت را درازکرده باشی تا پیش‌بخاری و صدایی نشنوی جز غل‌غلِ کتری روی آتش و تیک‌تاک ساعت روی دیوار، و از این اطمینان که کسی مراقب تو نیست احساس امنیت و آرامش کنی.
|قافیه باران|
با خود اندیشید که از خیلی پیش‌ترها مُرده است
|قافیه باران|
«هر کس گذشته را در دست بگیرد، آینده را نیز در دست دارد؛ هر کس حال را در دست بگیرد، گذشته را در دست دارد. »
بامن‌بخوان
هیچ‌چیز مال تو نبود جز چند سانتی‌متر مکعب فضای درون مغزت.
بامن‌بخوان
«جرایم اندیشه منجر به مرگ نمی‌شوند، جرم اندیشه خودِ مرگ است. »
بامن‌بخوان
حالا خیلی بهتر از قبل می‌فهمید که چرا از او نفرت دارد. او زیبا و جوان، ولی به لحاظ جنسی غیرقابل دسترس بود.
بامن‌بخوان
جنگ، صلح است. آزادی، بردگی است. نادانی، توانایی است.
بامن‌بخوان
تشکیلات دولت در بین آن‌ها تقسیم شده بود: «وزارت حقیقت» که با اخبار، تفریحات، آموزش و هنرهای زیبا سروکار داشت؛ «وزارت صلح»، که به امور جنگ می‌پرداخت؛ «وزارت عشق»؛ که مسوولیت برقراری قانون و نظم را بر عهده داشت؛ و «وزارت فراوانی»، که مسوول امور اقتصادی بود. نام وزارت‌خانه‌ها در زبان جدید چنین بود: مینی‌ترو، مینی‌پَکس، مینی‌لاو و مینی‌پِلنتی. «وزارت عشق»، ترسناک‌ترین وزارت‌خانه بود. هیچ پنجره‌یی در آن نبود
بهنام فیروزی مقام
این کار غیرقانونی نبود (درواقع هیچ‌کاری غیرقانونی نبود، چون اصلا قانونی وجود نداشت. ) اما اگر پی می‌بردند، به طور حتم مجازات مرگ یا حداقل بیست‌وپنج سال محکومیت در اردوگاه کار اجباری، شیرین انتظارش را می‌کشید.
Faei
هیچ‌کس یک حکومت دیکتاتوری را برای پاسداری از یک انقلاب به وجود نمی‌آورد، بلکه انقلاب می‌کند تا یک حکومت دیکتاتوری درست کند.
Vahid&Maryam
احتمالا هر آدمی بیش‌تر دل‌اش می‌خواهد به‌جای این‌که دوست‌اش داشته باشند، درک‌اش کنند.
Vahid&Maryam
می‌گفت تنهایی چیز بسیار ارزشمندی است. هر کسی گه‌گاه نیاز به جایی برای تنهابودن دارد. و اگر آدم‌های دیگر این موضوع را درک کنند،
Vahid&Maryam
چیزی از واقعیات مهم و ارزشمند در یادشان نمانده بود. انگار مورچه‌هایی بودند که اجسام کوچک را می‌بینند، ولی از دیدن اجسام بزرگ عاجزند. و هنگامی که حافظه ضعیف بود و شواهد نوشتاری نیز تحریف شده بود، همه ناگزیر از پذیرفتن این ادعای حزب بودند که شرایط زندگی آدم‌ها بعد از انقلاب بهتر شده است؛ زیرا هیچ معیاری برای آزمودن درستی آن وجود نداشت و بعدها هم نمی‌توانست به وجود بیاید.
Vahid&Maryam
کتاب تاریخ بچه‌ها را برداشت و به عکس «برادر بزرگ» که در ابتدای کتاب چاپ شده بود، نگاه کرد.
Vahid&Maryam
داشتن عقاید و احساسات سیاسی قوی برای کارگران آن‌قدرها مطلوب حزب نبود. برای آن‌ها فقط برخورداری از احساسات ساده‌ی وطن‌پرستانه مهم بود تا در مواقع نیاز بتوان بر مبنای چنین احساساتی آن‌ها را به پذیرفتن ساعت کار بیش‌تر یا کم‌کردن جیره‌ها قانع کرد
Vahid&Maryam
پیروی از عقاید مرسوم به معنی فکرنکردن خواهد بود. نیازنداشتن به اندیشیدن. پیروی از عقاید مرسوم یعنی عدم خودآگاهی
Vahid&Maryam
از فقر، مشکلات و کثافت رنج می‌برد، از زمستان‌های تمام‌نشدنی، از جوراب‌های کثیف، از آسانسورهای همیشه‌خراب، آب سرد، صابون زمخت، از سیگارهایی که زود شکسته می‌شدند، از غذاهایی که مزه‌ی گُه داشتند، عذاب می‌کشید
pharr
زن ‌چنان پسرک را در میان بازوان‌اش گرفته بود، که گویی باور داشت با دست‌هایش می‌تواند جلوی اصابت گلوله‌ها را بگیرد. سپس بالگرد یک بمب بیست‌کیلویی را بر سر آن‌ها ریخت، و قایق با انفجاری بزرگ از هم پاشید. بعد دست یک بچه به هوا پرتاب شد و بالا و بالا و بالاتر رفت
pharr

حجم

۳۴۷٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۳۵۳ صفحه

حجم

۳۴۷٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۳۵۳ صفحه

قیمت:
۱,۵۰۰
۷۵۰
۵۰%
تومان