بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب کورنل استی | طاقچه
کتاب کورنل استی اثر دِژو کوستولنیی

بریده‌هایی از کتاب کورنل استی

انتشارات:انتشارات خوب
دسته‌بندی:
امتیاز:
۵.۰از ۱ رأی
۵٫۰
(۱)
یک شمع روشن گذاشت توی دستم. با اصرار بهم گفت: «پرده‌ها رو آتش بزن! خونه رو آتش بزن. دنیا رو آتش بزن.» یک چاقو هم توی دستم گذاشت. با هیجان گفت: «بکنش توی قلبت! خون سرخه. خون گرمه. خون قشنگه.» جرئت نمی‌کردم پیشنهادهایش را عملی کنم، ولی از اینکه او جرئت می‌کرد افکار من را به زبان بیاورد خوشحال بودم. چیزی نگفتم، لبخند خشکی زدم. ازش می‌ترسیدم و جذبش می‌شدم.
Faranak_naseri_
لابد او هم به من فکر می‌کرد. هر چه باشد شبکه‌ای چنان قوی و تپنده از رگ‌های خاطره به گذشتهٔ ما شکل داده بود که به این زودی‌ها فراموش نمی‌شد.
Faranak_naseri_
من فقط می‌تونم راجع به خودم حرف بزنم؛ راجع به اتفاق‌هایی که برام افتاده. چه اتفاقی افتاده؟ یه دقیقه صبر کن. هیچی واقعاً. تقریباً هیچ اتفاقی برای بیشتر آدم‌ها نمی‌افته. ولی خیلی چیزها رو تخیل کرده‌ام. اون هم بخشی از زندگی‌مونه دیگه.
Silver Pandora
در کل، کلمات همیشه بیشتر از اعمال‌اند.
Silver Pandora

حجم

۲۸۳٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۹۲ صفحه

حجم

۲۸۳٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۹۲ صفحه

قیمت:
۲۵,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد