من در همراهی و کار کردن با انگلیسها، با روسها با همه حاضرم؛ ولی من برای نوکری حاضر نبودم چونکه نوکر نبودم، چونکه اینها صد سال عادت کرده بودند مصادر امور ایران، نوکر باشند، این بود که دیگر جای من در ایران نبود.
Amir Nassiri
در ایران تمام طبقات و تمام افراد بدون استثنا ــ اینکه عرض میکنم بدون استثنا مبالغه نیست ــ همه طرفدار ظلم هستند، اختلاف سر این است که ظالم کی باشد، در نتیجه این روحیه به این شکل، چیزی که هیچوقت مورد توجه و مطرح نبود، مصالح عمومی مملکت بود، هیئتهای وزرا از صدراعظمها گرفته تا پایینتر، جز پر کردن جیب خودشان و جلب منافع شخصی و از همه بدتر اتکا به اجانب، راه دیگری برای نجات خودشان نمیدانستند.
Amir Nassiri
یک نکته دقیقی را از نظر نباید دور داشته باشیم آن کسانی که به هم میزنند، انقلاب میکنند، زمینه را فراهم میکنند، بهتر است اصلاحات را به دست دیگری واگذار کنند، و این کار را من کردم، من برای تحصیل مقام، یا برای تحصیل ثروت، یا برای شهرت کاری نکردم؛ یک خطری را متوجه مملکت دیدم، آن خطر را با خواست خدا و همراهی کسانی که با من همکاری کردند برطرف کردم. به عقیده خود من، مأموریت من تمام شده بود و من حوصله نداشتم بنشینم، فسفس بکنم با وکلا و وزرا، یک هفتهای یک تصمیم جزئی یا غیر جزئی بگیریم، دینامیزمی که خدا در من قرار داده بود به این چیزها مرا قانع نمیکرد؛
Amir Nassiri
سیدضیاءالدین طباطبایی گفت: کاری که من در اللهآباد کردم، زمینی که من در اینجا زنده کردم و زحمتی که من برای آبادانی اینجا کشیدهام، هزار بار بیشتر از زحمتی بود که در سال ۱۲۹۹ برای کودتا و فتح تهران کشیدهام، آباد کردن اللهآباد برای من سختتر از کودتا بود.
Amir Nassiri