کلیسا خارج میشدند برخورد نکند. توریستها فکر میکردند که حیوان وحشتزده و بیاعصاب، نوعی نماد فرهنگی یا گونهای پدیدهٔ سنتی - محلی باشد. احتمالاً بعدها در کتابچهٔ راهنمای سفر خود به دنبال توضیحی در اینباره خواهند گشت. آیا در پامپلونای اسپانیا در یکی از روزهای جمعهٔ سال، گاومیشها را در خیابان رها نمیکردند؟ شاید اینجا در بروکسل نیز این کار را با خوکها انجام میدادند. ناشناختگی مکان میتواند پدیدههای عجیب را برای آدم قابلدرک کند و آن زمان زندگی چه مفرح میشود.
در این لحظه «گودا مصطفی» از کنج خیابان پیچید و تقریباً چیزی نمانده بود که با خوک برخورد کند. تقریباً؟ آیا خوک او را لمس نکرده بود؟ خودش را به پاچهٔ شلوارش نمالیده بود؟
کاربر ۲۸۵۰۸۶۷