بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دلایلی برای زنده ماندن | طاقچه
تصویر جلد کتاب دلایلی برای زنده ماندن

بریده‌هایی از کتاب دلایلی برای زنده ماندن

نویسنده:مت هیگ
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۴۴۲ رأی
۴٫۰
(۴۴۲)
اگر تابه‌حال گمان می‌کردید که یک فرد افسرده دلش می‌خواهد شاد باشد و خوشحال، در اشتباه بودید. افسرده‌حالان اصلاً و ابداً به بُعد تجملی شادکامی اهمیتی نمی‌دهند. تنها چیزی که می‌خواهند فقدان رنج است. دلشان می‌خواهد از شر ذهن شوریده و پر تب و تابشان خلاص شوند؛ جایی بروند که افکارشان آتش بگیرند و دود هوا شوند. همانند کسی که دارایی‌های کهنهٔ جهنمی‌اش را به عمد آتش می‌زند تا خاکستر شوند.
amirhosseinraei
دلم نمی‌خواست بمیرم، فقط می‌خواستم زنده نمانم! مرگ مرا می‌ترساند.
احمد رضا
کتاب بخوانید بی‌آنکه به تمام کردن آن بیندیشید. فقط بخوانیدش و از هر واژه، جمله و پاراگراف لذت بجویید. آرزو نکنید کاش زودتر تمام شود و یا کاش هرگز تمام نشود.
جو مارچ
زمان خود درمان‌گر دردهاست.
Sahar B
«و در پایان این ادامهٔ زندگی‌ست که شجاعت بیشتری می‌طلبد، نه خودکشی.» آلبر کامو، از کتاب مرگ خوش
سورینام
«فقط چشاتو ببند و نفستو حبس کن. همه‌چیز دوباره قشنگ می‌شه.»
مستورع
«یه قرن دیگه، همین موقع، هر کسیو که می‌شناسی مرده!»
Mohammad
هرچه بیشتر غمگین می‌شدم، کمتر می‌توانستم گریه کنم
نَــسـی
چگونه زمان را متوقف سازیم؟ با بوسیدن عزیزان. چگونه در زمان سفر کنیم؟ با مطالعه. چگونه از زمان بگریزیم؟ با هنر. چگونه زمان را لمس کنیم؟ با قلم به دست گرفتن. چگونه زمان را فروبنشانیم؟ با نفس کشیدن.
محمدرضا میرباقری
میان عشق به کتاب و نیاز به آن فاصله زمین تا آسمان است. من در آن برهه به کتاب احتیاج داشتم و کتاب در زندگی من، به منزلهٔ یک شیء تجملی نبود. آنها برای من یک مادهٔ مخدر درجه یک به شمار می‌رفتند.
Yasaman
فهم افسردگی دشوار است افسردگی نامرئی‌ست. این‌طور نیست که احساس «کمی اندوه» داشته باشید. اصطلاح «کمی اندوه» دقیق و گویا نیست. واژهٔ افسردگی مرا به یاد یک لاستیک پنچرشده می‌اندازد؛ لاستیکی که پاره شده و غیرقابل حرکت است. شاید افسردگی که با اضطراب همراه نیست چنین تعبیری داشته باشد: یک لاستیک پنچر و وامانده از حرکت. اما افسردگی همراه با اضطراب و وحشت به یک جسم پنچر و بی‌حرکت نمی‌ماند. (یک‌بار ملیسا برودر توییت کرده بود: «کدام احمقی این حال را افسردگی می‌خواند و به آن نمی‌گوید: خفاشانی که در سینه‌ام لانه کرده‌اند و بخش اعظمی از آن را در اشغال خود دارند. پ ن: و من فقط ظلمات می‌بینم؟») زمانی که افسردگی به حد اعلای خود برسد، نومیدانه می‌بینید که آرزو داشتید به هر مرض دیگری مبتلا می‌شدید، الّا این مرض.
amirhosseinraei
کتاب در زندگی من، به منزلهٔ یک شیء تجملی نبود. آنها برای من یک مادهٔ مخدر درجه یک به شمار می‌رفتند
نَــسـی
«و در پایان این ادامهٔ زندگی‌ست که شجاعت بیشتری می‌طلبد، نه خودکشی.» آلبر کامو، از کتاب مرگ خوش
mahyar
«زخم مدخلی‌ست برای رسوخ نور به وجود آدمی.»
marziyeh
چگونه زمان را متوقف سازیم؟ با بوسیدن عزیزان. چگونه در زمان سفر کنیم؟ با مطالعه. چگونه از زمان بگریزیم؟ با هنر. چگونه زمان را لمس کنیم؟ با قلم به دست گرفتن. چگونه زمان را فروبنشانیم؟ با نفس کشیدن.
❤ محمد حسین ❤
هیچ دارویی در جهان وجود ندارد که به قدر محبت به دیگران، حال شما را خوب کند.
جو مارچ
«و در پایان این ادامهٔ زندگی‌ست که شجاعت بیشتری می‌طلبد، نه خودکشی.»
hanie
از خواندن کتاب دو نوع تلقی وجود دارد: یا کتاب می‌خوانید که از خود فرار کنید یا کتاب می‌خوانید که خود را پیدا کنید.
Z...
دلم نمی‌خواست بمیرم، فقط می‌خواستم زنده نمانم! مرگ مرا می‌ترساند.
farzane
شاید عشق تنها عبارت است از یافتن کسی که با او می‌توان، عجیب‌ترین بُعد خویش را آشکار ساخت.
Qazal Azady

حجم

۲۱۰٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۹۷ صفحه

حجم

۲۱۰٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۹۷ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۰,۰۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۹۹صفحه بعد