بریدههایی از کتاب شرح دعای هفتم صحیفه سجادیه
۴٫۵
(۲۴)
دیده ای خواهم که باشد شه شناس تا شناسد شاه را در هر لباس
~MON¡REH~
بزرگ دانستن بلایا، خود شعبه ای از کفر یا شرک است اگر قدرت نامحدود حق را نبینی کافری و اگر قدرت سختی و بلا را ببینی مشرکی اما اگر خودت را در سایه قدرت بی حد خدا ببینی آن وقت موحدی.
~MON¡REH~
۱۱- لبت را کنترل کن. ولو به تو سخت میگذرد، گله و شکوه نکن و از خدا خوبی بگو. حتی بدون یقین از خدا تعریف کن و این کار را ادامه بده تا کمکم بر تو معلوم شود که بهراستی خدا خوب خدایی است و آن وقت هم که به خیال خودت بدون یقین از خدا تعریف میکردی، فیالواقع راست میگفتی و خدا خوب خدایی بود.
~MON¡REH~
اینکه فرمود اگر به آنچه من اراده کردهام تسلیم شوی هر آنچه را اراده کنی به تو میدهم، به این معنی نیست که خدای عالم تابع هوسهای بندهٔ جاهل میشود، بلکه به این معنی است که چون بنده تسلیم اراده خداوند شده است هر چه خداوند اراده کند برای او گوارا و مطبوع خواهد بود به نحوی که گویی خودش آن را اراده کرده است.
~MON¡REH~
ای داوود! من چیزی را اراده میکنم و تو هم چیزی را قصد میکنی و واقع نخواهد شد مگر آنچه که من اراده کردهام. پس اگر به آنچه من اراده کردهام تسلیم شوی و تن بدهی، هر آنچه را اراده کنی به تو میدهم و اگر به آنچه من اراده کردهام تسلیم نشوی. تو را در راه آنچه اراده کردهای به تعب و سختی میافکنم و سپس واقع نخواهد شد مگر آنچه من اراده کردهام.
~MON¡REH~
شیخ بهایی می گوید:
شد دلم آسوده چون تیرم زدی،
ای سرت گردم چرا دیرم زدی.
از وقتی بلا و مصیبت به زندگی ام آمد، فهمیدم من ارزش دارم. ولی گلایه دارم
که چرا من را زودتر گرفتار نکردی.
سعدی هم می گوید:
بزن سیلی و رویم را قفا کن. خدایا من را بزن چون زدن های تو ارزش دارد. پنبه را وقتی می زنند، باز می شود و سفید می شود و ارزش پیدا می کند.
اگر کسی به گرفتاری ها چنین نگاهی داشته باشد، دیگر جای ناامیدی برایش باقی نمی ماند. این گرفتاری ها باید زمینه امید ما را فراهم بکند.
گرفتاری ها باید زمینه نشاط ما را فراهم کند ولی چون ما با شیوه تربیتی خدا
آشنا نیستیم، تا مصیبتی می رسد،
ناراحت می شویم. این شیوه خداست!
زهرا سادات
((اگر دعا با لسان ذات و استعداد باشد مورد قبول است و رد نمیشود و به اندازه استحقاقش فیض به او افاضه میشود و فرو گذار نمیگردد. و اگر دعای با زبان گفتار، با زبان استعداد مطابقت داشته باشد و بیان و گفتار زبان برخلاف بیان و گفتار دل نباشد و بین گفتار با حال مغایرت نباشد، پذیرفته میشود و اگر مستجاب نگردد یا بخاطر عدم صدور آن از زبان استعداد یا مخالفت آن با نظام أتَم. و شاید هم گاهی عدم اجابت آن بواسطه حاصل نشدن شرایط و متمّمات باشد و دیگر اسباب بسیاری که در این امر دخیلند.))
~MON¡REH~
ای داوود! من چیزی را اراده میکنم و تو هم چیزی را قصد میکنی و واقع نخواهد شد مگر آنچه که من اراده کردهام. پس اگر به آنچه من اراده کردهام تسلیم شوی و تن بدهی، هر آنچه را اراده کنی به تو میدهم و اگر به آنچه من اراده کردهام تسلیم نشوی. تو را در راه آنچه اراده کردهای به تعب و سختی میافکنم و سپس واقع نخواهد شد مگر آنچه من اراده کردهام.
اگر مؤمن تسلیم خواست او نشود، خداوند آنقدر او را نمدمال میکند تا تسلیم شود. اینکه فرمود اگر به آنچه من اراده کردهام تسلیم شوی هر آنچه را اراده کنی به تو میدهم، به این معنی نیست که خدای عالم تابع هوسهای بندهٔ جاهل میشود، بلکه به این معنی است که چون بنده تسلیم اراده خداوند شده است هر چه خداوند اراده کند برای او گوارا و مطبوع خواهد بود به نحوی که گویی خودش آن را اراده کرده است.
زینب
امام صادق علیه السلام فرمود: دعا قضائیکه از آسمان نازل شده برمی گرداند، اگر چه آن قضا به سختی مبرم و محکم شده باشد.
~MON¡REH~
(۲) ذَلَّتْ لِقُدْرَتِک الصِّعَابُ، وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِک الْأَسْبَابُ، وَ جَرَی بِقُدرَتِک الْقَضَاءُ، وَ مَضَتْ عَلَی إِرَادَتِک الْأَشْیاءُ. (۳) فَهِی بِمَشِیتِک دُونَ قَوْلِک مُؤْتَمِرَةٌ، وَ بِإِرَادَتِک دُونَ نَهْیک مُنْزَجِرَةٌ. (۴) أَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ، وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِی الْمُلِمَّاتِ، لَا ینْدَفِعُ مِنْهَا إِلَّا مَا دَفَعْتَ، وَ لَا ینْکشِفُ مِنْهَا إِلَّا مَا کشَفْتَ (۵) وَ قَدْ نَزَلَ بی یا رَبِّ مَا قَدْ تَکأَّدَنِی ثِقْلُهُ، وَ أَلَمَّ بیمَا قَدْ بَهَظَنِی حَمْلُهُ. (۶) وَ بِقُدْرَتِک أَوْرَدْتَهُ عَلَی وَ بِسُلْطَانِک وَجَّهْتَهُ إِلَی. (۷) فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ، وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ، وَ لَا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ، وَ لَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ، وَ لَا مُیسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ، وَ لَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ. (۸) فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ افْتَحْ لِی یا رَبِّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِک، وَ اکسِرْ عَنِّی سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِک، وَ أَنِلْنِی حُسْنَ النَّظَرِ فِیمَا شَکوْتُ، وَ أَذِقْنِی حَلَاوَةَ الصُّنْعِ فِیمَا سَأَلْتُ، وَ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْک رَحْمَةً وَ فَرَجاً هَنِیئاً، وَ اجْعَلْ لِی مِنْ عِنْدِک مَخْرَجاً وَحِیاً. (۹) وَ لَا تَشْغَلْنِی بِالاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِک، وَ اسْتِعْمَالِ سُنَّتِک. (۱۰) فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بییا رَبِّ ذَرْعاً، وَ امْتَلَأْتُ به حمل مَا حَدَثَ عَلَی هَمّاً، وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَی کشْفِ مَا مُنِیتُ بِهِ، وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِیهِ، فَافْعَلْ بیذَلِک وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْک، یا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِیمِ.
کاربر ۲۰۹۷۸۷۴
صبر، یکی از تجلیات مقام تسلیم و مقام وفاست؛ یکی از نتایج تصدیق است.
saeedi
توکل بر خداوند یعنی اعتماد کردن به او و واگذار کردن کار به او و تسلیم اراده او بودن و استقلال ندادن به اسباب و توجه کامل به مسبب الاسباب یعنی خداوند متعال. یعنی در عین استفاده از اسباب توجه داشته باشیم که اسباب از خود چیزی ندارند و در تأثیر، مستقل نمی باشند بلکه تکیه گاه آنها نیز خداوند متعال است.
کاربر ۴۲۲۵۶۶۸
در ضیافت بلا
یکی از ادعیه این صحیفه شریف دعای هفتم ان است که آنرا در رفع بلایا وسختی ها توصیه نموده اند و در ابتدای این دعا آمده است که: إِذَا عَرَضَتْ لَهُ مُهِمَّةٌ أَوْ نَزَلَتْ بِهِ، مُلِمَّةٌ وَ عِنْدَ الْکرْبِ یعنی وقتی بر انسان امر مهمی یا ناراحتی و سختی عارض شود می تواند بدین گونه از درگاه حضرت احدیت طلب لطف نماید و بخواهد که حضرتش به او در تحمل و صبر بر بلا یا رفع ان یاری رساند.
مفهوم بلا یکی از مفاهیمی است که در اندیشه اسلامی بدان توجه گردیده است. مقام صبر، یکی از مقامات سلوکی انسان است. مصایب مقام فضل یابی است. ورود مصیبت بر انسان کمال آفرین است در احادیث آمده است: البلاء للولاء.
هر که در این بزم مقربتر است
جام بلا بیشترش میدهند
و آنکه زدلبر نظر خاص یافت
داغ عنا بر جگرش مینهند
کاربر ۲۰۹۷۸۷۴
امام خمینی (ره) راه تحقق دعا از زبان لسان به زبان حال و سپس به زبان استعداد را، تطهیر قلب میدانند. چرا که سبب افزایش استعداد و ظرف وجودی آدمی خواهد شد.
saeedi
شیخ بهایی می گوید:
شد دلم آسوده چون تیرم زدی،
ای سرت گردم چرا دیرم زدی.
saeedi
حاج اسماعیل دولابی معتقد بود گرفتار یعنی گرفته یار.
saeedi
۴-گذشته که گذشت و نیست، آینده هم که نیامده و نیست. غصهها مال گذشته و آینده است. حالا که گذشته و آینده نیست، پس چه غصهای؟ تنها حال موجود است که آن هم نه غصه دارد و نه قصه.
کاربر ۳۶۳۵۱۸۵
قرآن بر بلایا به عنوان امتحان اشاره می نماید و می فرماید:
وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَرَاتِ وَ بَشرِ الصَّابِرِینَ (بقره/۱۵۵) قطعاً همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، و کاهش در مالها و جانها و میوهها، آزمایش میکنیم؛ و بشارت ده به استقامتکنندگان!
کاربر ۳۶۳۵۱۸۵
حضرت رسول اکرم (ص): «و الّذی نفسی بیده انّ الرّجل لتکون له الدّرجة فی الجنّة ما یبلغها بشیء من عمله و لکن بالصّبر علی البلاء و عظیم الجزاء لعظیم البلاء و انّ الله اذا حبّ عبدا ابتلاه بعظیم البلاء فان رضی فله الرضا و ان سخط فله السّخط.» قسم به خدایی که جان من به دست قدرت اوست برای شخص درجاتی در بهشت هست که به آن نخواهد رسید مگر به صبر بر بلا و جزای بزرگ در مقابل بلای بزرگ است.
کاربر ۳۶۳۵۱۸۵
مرحوم حاج اسماعیل دولابی معتقد بود گرفتار یعنی گرفته یار. انسان وقتی گرفتار است بر بلا یعنی گرفته یار است جای دیگری می فرمود:
خدا یک تار، یک تور و یک تیر دارد.
با تار، تیر و تور خودش، آدمها را
جذب می کند. مجذوب خودش می کند.
تار خدا، قرآن است. نغمه های آسمانی است. خیلی ها را از طریق قرآن جذب خودش می کند.
خیلی ها را با تور خودش جذب می کند.
مثل مراسم اعتکاف و مراسم ماه رمضان و شب قدر
تیر خدا همان بارهای مشکلات است.
کاربر ۳۵۷۷۴۹۰
حجم
۵۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۷۰ صفحه
حجم
۵۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۷۰ صفحه
قیمت:
رایگان