بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب نت های تنهایی | طاقچه
تصویر جلد کتاب نت های تنهایی

بریده‌هایی از کتاب نت های تنهایی

امتیاز:
۳.۲از ۱۱ رأی
۳٫۲
(۱۱)
کم نامه خاموش برایم بفرست از حرف پرم، گوش برایم بفرست دارم خفه می‌شوم در این تنهایی لطفاً کمی آغوش برایم بفرست
چوغوروک
هرچند نمی‌رسد به دستت دستم یاد تو عجیب می‌کند سرمستم من عاشقم و فلسفه من این است دارم به تو فکر می‌کنم، پس هستم
سیّد جواد
تنهایی هر کسی برایش چاهی است تا سر ببرد درون آن، گریه کند
یاش
مرگ آمد و در سکوت و بی‌رؤیایی چمباتمه زد در وسط تنهایی تنهایی من پر است از ساعت پنج پس کی کی کی کی کی کی می‌آیی؟
سیّد جواد
کوه‌ها باهم‌اند و تنهایند همچو ما باهمانِ تنهایان
پروین اعتصامی
گوش دل من به زنگ تنهایی توست عمری است همیشه تنگ تنهایی توست هر آدمی انگار به رنگی تنهاست تنهایی من به رنگ تنهایی توست
مادربزرگ علی💝
هر روز از این مسیر برمی‌گردم از رفتن ناگزیر بر‌می‌گردم تو شام بخور، بخواب، تنهایی جان! من مثل همیشه دیر برمی‌گردم
سیّد جواد
کم نامه خاموش برایم بفرست از حرف پرم، گوش برایم بفرست دارم خفه می‌شوم در این تنهایی لطفاً کمی آغوش برایم بفرست
مادربزرگ علی💝
ترسی است مهیب لانه کرده در من یک حس غریب لانه کرده در من این خانه چقدر بی تو سوت و کور است تنهایی عجیب لانه کرده در من
میثم
تا صبح من و خدا نشستیم
یاش
در خلوت من سکوت در تکثیر است مرگ است که با زندگی‌ام درگیر است در سینه خود مترسکی کاشته‌ام تنهایی من پر از کلاغ پیر است
سیّد جواد
ای عشق! تو هم کنارمان آمده‌ای امروز سر قرارمان آمده‌ای تنهایی و من چقدر خوشحال شدیم ممنون که تو هم به غارمان آمده‌ای
سیّد جواد
چندی است دلم شبیه غار خالی است غاری که پر از گرد و غبار خالی است هی می‌روم و دوباره بر می‌گردم تنهایی من پر از قطار خالی است
سیّد جواد
با تو دل من پر از کبوتر شده است حال من و شعرهام بهتر شده است حالا تو منی و من تو هستم، با تو تنهایی من چند برابر شده است
سیّد جواد
هر روز از این مسیر برمی‌گردم از رفتن ناگزیر بر‌می‌گردم تو شام بخور، بخواب، تنهایی جان! من مثل همیشه دیر برمی‌گردم
مادربزرگ علی💝
کوه‌ها باهم‌اند و تنهایند همچو ما باهمانِ تنهایان
پروین اعتصامی
روحم شده جالباسی تنهایی آویخت به من لباس‌هایش را مرگ
_SOMEONE_
چشمان غزل‌نوش تو را می‌خواهم از حرف پرم، گوش تو را می‌خواهم نزدیک بیا، مرا بغل کن لطفاًً آرامش آغوش تو را می‌خواهم
سیّد جواد
چون سایه که روی بدنم افتاده یا لکه که بر پیرهنم افتاده در تک تک عکس‌هام تنهایی هست دستی است که دور گردنم افتاده
سیّد جواد
روحم شده جالباسی تنهایی آویخت به من لباس‌هایش را مرگ
mah.gh

حجم

۳۰٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۵۶ صفحه

حجم

۳۰٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۵۶ صفحه

قیمت:
۸,۰۰۰
تومان