کم نامه خاموش برایم بفرست
از حرف پرم، گوش برایم بفرست
دارم خفه میشوم در این تنهایی
لطفاً کمی آغوش برایم بفرست
چوغوروک
هرچند نمیرسد به دستت دستم
یاد تو عجیب میکند سرمستم
من عاشقم و فلسفه من این است
دارم به تو فکر میکنم، پس هستم
سیّد جواد
تنهایی هر کسی برایش چاهی است
تا سر ببرد درون آن، گریه کند
یاش
مرگ آمد و در سکوت و بیرؤیایی
چمباتمه زد در وسط تنهایی
تنهایی من پر است از ساعت پنج
پس کی کی کی کی کی کی میآیی؟
سیّد جواد
کوهها باهماند و تنهایند
همچو ما باهمانِ تنهایان
پروین اعتصامی
گوش دل من به زنگ تنهایی توست
عمری است همیشه تنگ تنهایی توست
هر آدمی انگار به رنگی تنهاست
تنهایی من به رنگ تنهایی توست
مادربزرگ علی💝
هر روز از این مسیر برمیگردم
از رفتن ناگزیر برمیگردم
تو شام بخور، بخواب، تنهایی جان!
من مثل همیشه دیر برمیگردم
سیّد جواد
کم نامه خاموش برایم بفرست
از حرف پرم، گوش برایم بفرست
دارم خفه میشوم در این تنهایی
لطفاً کمی آغوش برایم بفرست
مادربزرگ علی💝
ترسی است مهیب لانه کرده در من
یک حس غریب لانه کرده در من
این خانه چقدر بی تو سوت و کور است
تنهایی عجیب لانه کرده در من
میثم
تا صبح من و خدا نشستیم
یاش