بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب افلاطون و پلاتیپوس به کافه‌ می روند | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب افلاطون و پلاتیپوس به کافه‌ می روند اثر توماس کت‌کارت

بریده‌هایی از کتاب افلاطون و پلاتیپوس به کافه‌ می روند

ویراستار:مهدی خطیبی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۵.۰از ۴ رأی
۵٫۰
(۴)
سه دانشجوی مهندسی درمورد اینکه چه نوع خدایی بدن انسان را طراحی کرده است، باهم بحث می‌کردند. اولی می‌گوید: «فقط کافی است به مفصل‌های انسان نگاه کنید تا بفهمید که خدا باید مهندسی مکانیک باشد.» مهندس دومی می‌گوید: «من فکر می‌کنم که خدا بایستی مهندس برق باشد چون سیستم عصبی هزاران اتصال الکتریکی دارد.» مهندس سومی می‌گوید: «خدا درواقع مهندس عمران است. آخر چه کسی جز او می‌تواند روده‌ای را که مثل یک لولهٔ فاضلاب است و فضولات انسان را دفع می‌کند، در میان دیگر اعضای حیات‌بخش بدن او قرار دهد؟»
هرمس
دیمیتری: تاسو! چند وقتی است مسئله‌ای ذهنم را درگیر کرده. تاسو: چه چیز؟ دیمیتری: معنی همهٔ اینها چیست؟ تاسو: معنی چه چیزهایی؟ دیمیتری: زندگی، مرگ، عشق - همهٔ این چیزها. تاسو: چرا فکر می‌کنی همهٔ اینها باید معنی داشته باشند؟ دیمیتری: باید داشته باشند دیگر، وگرنه زندگی فقط... تاسو: فقط چی؟ دیمیتری: هیچی.
هرمس
خوش‌بین نیمهٔ پر لیوان را می‌بیند. بدبین نیمهٔ خالی لیوان را می‌بیند. خردگرا می‌گوید: «این لیوان، دوبرابر بزرگ‌تر از حد معمول است.»
روبی
پیش از آنکه به هر پرسش مهم یا پیش‌پاافتاده‌ای پاسخ گوییم، لازم است تا دریابیم خودِ پرسش بر چه چیزی دلالت دارد.
روبی
ساختار حقیقت چیست؟ چه ویژگی‌های خاصی وجود دارد که هستیِ امور مختلف را نشان می‌دهد؟ یا آن‌طور که فلاسفه می‌گویند چه ویژگی‌هایی وجود دارد که نیستیِ امور مختلف را نشان می‌دهد؟
Amir Reza
چوانگ تسی، فیلسوف تائوئیست باستان، خواب دید که پروانه شده است و هنگامی‌که بیدار شد از خود پرسید که نکند واقعاً پروانه است و خیال می‌کند چوانگ تسی است؟
هرمس
هنگامی‌که از ایزاک بشویس سینگر، رمان‌نویس قرن بیستم، پرسیدند که آیا به اختیار (ارادهٔ آزاد) باور دارد، با لحنی طعنه‌آمیز گفت: انتخابی ندارم.
ERF7AN
آقای فنوود صاحب گاوی بود، اما جایی برای چراندنش نداشت. بنابراین نزد همسایه‌اش آقای پاتر رفت و پیشنهاد داد تا در ازای نگهداری گاو در چراگاهش بیست دلار در ماه به او بدهد. پاتر قبول کرد، اما پس از گذشتن چند ماه از چرای گاو در مزرعه، خبری از پول نشد و همین شد که پاتر به‌سراغ فنوود رفت و گفت: «می‌دانم که مشکل مالی داری، پس نظرت درمورد یک معامله چیست؟ ده ماه است که گاو تو در مزرعهٔ من است و تو دویست دلار به من بدهکاری. فکر کنم این مبلغ هم‌قیمت گاوت شده. نظرت چیست که گاو را برای خودم بردارم و حسابمان صاف شود؟» فنوود اندکی درنگ کرد و گفت: «یک ماه دیگر هم در مزرعه‌ات نگهش دار و بعد گاو باشد برای تو
هرمس

حجم

۳۶۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۷۶ صفحه

حجم

۳۶۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۷۶ صفحه

قیمت:
۳۷,۵۰۰
تومان
صفحه قبل۱
۲
صفحه بعد