سایه چیزی نیست جز نامی «اسطورهای» برای تمام آن چیزهایی که بهطور ناشناخته در من جریان دارد و من بهشکل مستقیم از آن بیخبرم؛ یا به دیگر سخن، در آگاهی بیواسطهٔ من، پوشیده مانده است.
الهام
در مبارزههایی که بین نرینههای بالغ بر سر برتری قدرت در گلّه روی میدهد، گرگی که تسلیم میشود، گلوی خود را در اختیار گرگ پیروز میگذارد و با این کار مبارزه بیدرنگ پایان مییابد
Ram
ابلیس نمونهای از شخصیتبخشی به سایهٔ جمعی است. ولی باید تأکید کنم ما تنها زمانی ممکن است بهوسیلهٔ این اهریمنهای جمعی تسخیر شویم، که چیزکی از آن را در سرشت خود داشته باشیم؛ وگرنه آنها نمیتوانند در ما نفوذ کنند، یعنی روان ما هیچ مرکز حسی برای اینکه اهریمنهای جمعی بتوانند ما را مبتلا کنند، ندارد.
الهام
خوب است انسانها یکدیگر را بهتر بشناسند. در بین حیوانات، وقتی آنها همدیگر را خوب بشناسند، بهراستی پرخاشگری بیدرنگ متوقف میشود. اگر حیوانی به بوی حیوان دیگر عادت کند، دیگر نمیتواند آن را بکشد.
Ram
عالمان الهیات بیشتر بر این گماناند که میدانند خداوند چه کاری را میتواند یا چه کاری را نمیتواند انجام دهد. آخر آنها از کجا چنین چیزی را میدانند؟ این تنها خداست که میداند. ولی گویا آنها هنگام صرف قهوه با خدا، با او صحبت کردهاند و از اینرو بهیقین میدانند که او چه میداند!
Ram
اصل عشق نیز میتواند رویکرد خشک و انعطافناپذیر دنیای مردانه را نرم و متعادل کند.
الهام