بریدههایی از کتاب تمام این مدت
نویسنده:ریچل لیپینکات، میکی داتری
مترجم:نازنین فیروزی
انتشارات:انتشارات میلکان
دستهبندی:
امتیاز:
۴.۲از ۵۰۹ رأی
۴٫۲
(۵۰۹)
میدانم که الان متقاعد نمیشود، اما ما که فقط امروز و فقط الان را نداریم. ما وقت داریم.
pegah
مامان میگوید: «خب...؟» و با آن اشعهٔ ایکسی که در چشم همهٔ مادرهاست ورندازم میکند
pegah
به نظرم رؤیاها هم به حقیقت میپیوندن.»
Dela
حرفم را میزنم: «دوستت دارم مارلی!»
از جا میپرد، خودش را عقب میکشد و به من نگاه میکند.
«اصلاً نمیدونستم که عشق یه همچین حسیّه، که میتونه اینقدر به درونم نفوذ کنه و دو تا قلب توی سینهم بتپه.» دستش را بالا میآورم و روی قلبم میگذارم؛ «قلب تو و قلب من. مارلی تا وقتی همدیگه رو دوست داشته باشیم، این حس هست. هیچچیز نمیتونه مانعش بشه یا تغییرش بده. من تا ابد دوستت دارم. قول میدم. با این حساب به نظرم این در واقع بستگی داره... به اینکه تو هم من رو دوست داشته باشی یا نه.»
Dela
میدانم که دوستیمان در سالهای پیش رو ادامه خواهد داشت و تغییر خواهد کرد و حالا که با وجود همهٔ اینها تمام نشده است، هرگز تمام نخواهد شد.
Dela
اگر از ماجرایم با کیم یک چیز یاد گرفته باشم، این است که قطعاً شاهزاده نیستم و قصهٔ عشق هرچقدر هم که بینقص به نظر برسد، افسانه نیست. دیگر باورش ندارم.
Dela
دنیا اگر بخواهد میتواند به کارش ادامه دهد.
من ادامه نمیدهم.
Dela
این دنیایی است که دیگر جایی برای من ندارد.
Dela
ترجیح میدهم تا ابد در این خواب زندگی کنم تا در بیداری بدون مارلی.
samaneimb
درحالیکه پاهایم همیشه روی زمین است، نگاهم همیشه به آسمان بالا و دنیای فرای آن است.
neginjan
دنیا اگر بخواهد میتواند به کارش ادامه دهد.
من ادامه نمیدهم.
Saba
همهچیز مثل قبل است. این من هستم که فرق کردهام
Saba
«اون یه رؤیاپرداز بود، ولی کسی رو نداشت که رؤیاهاش رو باهاش سهیم شه.»
Moonlight🌕
تو اون جای تاریک رو ساختی چون فکر میکنی این چیزیه که لایقشی. این درست نیست مارلی! تو لایق یه زندگی خوبی
キラキラ
«فقط بشین و ببین که چه کارهایی میتونی بکنی مارلی! حتی وقتی فکر میکنی نمیتونی. تو فوقالعادهای.» هنوز هم به نظر مردد است، بنابراین اضافه میکنم: «ولی من هوات رو دارم؛ همیشه.»
キラキラ
کارمان که تمام میشود، جدول را چاپ میکند و به من میدهد. کاغذ هنوز گرم است. حس خوبی است که دوباره برنامهای در دستم دارم، که آدمها روی من حساب میکنند.
مثل یک قدم به پیش است. یک قدم به سمت کسی که دارم میشوم.
キラキラ
سر تکان میدهد و میگوید: «تو همیشه میخواستی همهچیز رو درست کنی به جای اینکه بنشینی و فکر کنی که اصلاً چرا اون چیز خراب شده. اگه پایه ترک داشته باشه، ساختن سخته.»
キラキラ
سالها سابقهٔ دوستی دارد با این چند ماه افتضاح گذشته، میجنگد.
キラキラ
بعد شاد میشود و شاخهٔ کوچک شکوفهٔ گیلاس را به سمت من دراز میکند. آن را میگیرم و لبخند میزنم. میپرسم: «خب... معنی واقعیش چیه؟»
میگوید: «شکوفههای گیلاس؟ یعنی آغازِ دوباره، یک شروع جدید.»
حرفهایش مو به تنم سیخ میکند. وزش شدید باد شکوفههای گیلاس را از درخت پشت سرمان میکند و شاخهای را که در دست دارم تکان میدهد. میان چرخش گلبرگهای سفید و صورتی به من لبخند میزند، چشمهایش درخشان است، نور خورشید لابهلای درختهای دورش میدرخشد.
キラキラ
اما نمیتوانم، چون در چهرهاش چیزی است که دقیقاً دنبالش بودهام؛ چیزی بینام که هر دو آن را میفهمیم.
میگویم: «من... یه دوست میخوام.» حرفهایم خودم را هم غافلگیر میکند؛ «یکی که من رو قبل از همهٔ این اتفاقها نمیشناخته. یکی که بتونم باهاش خودم باشم؛ منی که دارم میشم، نه منی که بودم، منی که میخوام باشم.»
キラキラ
حجم
۲۴۷٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
حجم
۲۴۷٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰۷۰%
تومان