بریدههایی از کتاب تمام این مدت
نویسنده:ریچل لیپینکات، میکی داتری
مترجم:نازنین فیروزی
انتشارات:انتشارات میلکان
دستهبندی:
امتیاز:
۴.۲از ۵۰۹ رأی
۴٫۲
(۵۰۹)
«نمیتونم باور کنم، ولی تکتک روزهایی که از خواب بیدار میشم و تو نیستی باهاش روبهرو میشم.»
lonelyhera
هر بخشش یک زخم تازه از خیانت است.
zara
هر بار یه قدم، همیشه به پیش، عقب هرگز.
Dayana
«تو همیشه میخواستی همهچیز رو درست کنی به جای اینکه بنشینی و فکر کنی که اصلاً چرا اون چیز خراب شده. اگه پایه ترک داشته باشه، ساختن سخته.
clashiro
هر بار یه قدم، همیشه به پیش، عقب هرگز.
Fatima
تو باید بری جلو. توی گذشته نمون.
وامبت بدعنق!
«همیشه به پیش، عقب هرگز.
وامبت بدعنق!
«تو همیشه میخواستی همهچیز رو درست کنی به جای اینکه بنشینی و فکر کنی که اصلاً چرا اون چیز خراب شده. اگه پایه ترک داشته باشه، ساختن سخته.»
آی نور
برای هرکسی که یکی مثل مارلی دارد:
هرگز رهایش نکن.
هدیه
«مغز ما یه ماشین خارقالعادهس. هر کاری برای محافظت از ما در مقابل درد میکنه، چه درد جسمی و چه عاطفی. مغز تو هیچ مشکلی نداره که با گذشت زمان خوب نشه. متوجه شدی؟»
zohreh
همهچیز مثل قبل است. این من هستم که فرق کردهام.
zohreh
تو جوری من رو درک کردی که هیچ کس دیگهای نکرده بود. تو مهربونی، شنوندهٔ خیلی خوبی هستی و خیلی خیلی قوی هستی. به نظر من قصههات تا این حد فوقالعاده هستن، چون تو معنی از دست دادن رو میدونی. معنی عشق رو میدونی. میدونی معنی احساس چیه.»
لافکادیو
اون میدونست که مرد مراقبشه، روش میتابه و راهش رو توی جنگل تاریکِ تاریک روشن میکنه و هر چندوقت یکبار، توی انعکاس آب میتونست صورت مرد رو ببینه که اونجا توی ماه، به دختر لبخند میزنه.
لافکادیو
او همین الان هم من را تحت فشار نمیگذارد که بهتر شوم. احساس یا کارهایم را قضاوت نمیکند. او فقط به من اجازه میدهد آن را حس کنم.
لافکادیو
کمی احساس ضعف میکنم، انگار به کیم خیانت کردهام تا خودم حس بهتری داشته باشم، اما احساس گناه مثل قبل به سمتم هجوم نمیآورد.
کلافهام، غلت میزنم. نمیدانم چه کاری درست است.
دیگر هیچچیز نمیدانم.
لافکادیو
تا آن لحظه تمام یادگارهای کیم را پیش خودم نگه داشته بودم، اما حرفزدن دربارهٔ آن با مارلی به نوعی باعث شد خاطرهها کمتر آزاردهنده باشند.
لافکادیو
«شکوفههای گیلاس؟ یعنی آغازِ دوباره، یک شروع جدید.»
لافکادیو
مامان همیشه کنارم بوده است.
لافکادیو
میگوید: «هنوز هم دارم این کار رو میکنم، هر بار یه قدم، همیشه به پیش، عقب هرگز. درست همون کاری که تو باید بکنی.» نگاهش جدی میشود. جدیتر از آنچه تابهحال دیدهام. دستش را جلو میآورد و من را در آغوش میکشد. صورتش روی گردنم است، بهسختی میتوانم زمزمهاش را بشنوم: «باید برای برگشتن بجنگی.»
همیشه به پیش، عقب هرگز.
mahsa
برای هرکسی که یکی مثل مارلی دارد:
هرگز رهایش نکن.
ـ میکی داتری
Raha_thranii
حجم
۲۴۷٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
حجم
۲۴۷٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰۷۰%
تومان