بریدههایی از کتاب درست مثل باران
۴٫۶
(۲۵)
چون فرستادن پیامهای مخفیانه هیچوقت تکههای شکستهٔ قلب کسی را دوباره به هم وصل نکرده. و حقیقت همین است.
(:Ne´gar:)
زندگی توی آپارتمان سیویک باعث میشود احساس گیاهی را داشته باشم که زیادی بهش آب دادهاند و همهٔ منافذ هوای خاکش پر شده و ریشههایش نمیتوانند نفس بکشند، چون دارند غرق میشوند.
Dayan
«دلم خیلی برات تنگ میشه.» گونههایش هنوز خیس اشکاند.
میگویم: «برات نامه مینویسم. نامههای واقعی، با کاغذ و پاکت و تمبر و همهچی.» مامانم میگوید وقتی میتوانیم همدل شویم که وسایل ارتباطیمان را خاموش کنیم، با هم گفتوگوهای واقعی داشته باشیم، کتابهای کاغذی بخوانیم و نامههای طولانی برای کسانی بنویسیم که دلمان برایشان تنگ شده؛ و در تمام طول نوشتن نامه بهشان فکر کنیم.
(:Ne´gar:)
من فقط ده روز تحصیلی اینجا بودهام، ولی احساس میکنم دارم پیامهایی مخفیانه از همهٔ کسانی که توی این اتاق هستند دریافت میکنم، پیامی که میگوید اگر میخواهی چیز سختی برای بقیه بگویی ایرادی ندارد و همه هوای همدیگر را دارند.
(:Ne´gar:)
وقتی دِیسی در را میبندد، بغض بزرگی راه گلویم را میگیرد و بیآنکه دست خودم باشد فکر میکنم به درِ بستهٔ اتاقخواب بابا و اینکه همهٔ آدمهایی که باعث میشوند حال من خوب و روبهراه باشد، دارند درهای بزرگ و سنگینی را درست توی صورتم میبندند.
(:Ne´gar:)
مهم نیست چی همراهته، مهم اینه کی همراهته
𝐑𝐎𝐒𝐄
ولی فقط باز کردن چشم هیچوقت قلبی را دوباره به تپش نینداخته؛ و حقیقت همین است. همهٔ زندگی مثل چیزهایی نیست که توی کتابها اتفاق میافتد.
مارگارت
میگوید: «سلام عزیزم. فقط کمی احساس خستگی داشتم، به خاطر همین...» ولی من نمیخواهم توضیح بدهد، چون خودم میدانم از چی خسته است. خسته از سنگینیِ قلبش و خسته از حمل کردنش در تمام روز؛
(:Ne´gar:)
«ولی تو مجبور نیستی از کنار خاطرههات با اون با عجله رد شی. اون بخشی از هویت توئه.»
دختر امام رضا 💛
«یادت باشه رِین، وقتی چیزی رو اینقدر عمیق دفن میکنی، دو برابر بلندتر از قبل پیش روت قد عَلَم میکنه.»
n.m🎻Violin
حجم
۲۳۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه
حجم
۲۳۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه
قیمت:
۶۸,۰۰۰
۳۴,۰۰۰۵۰%
تومان