بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب درست مثل باران | طاقچه
تصویر جلد کتاب درست مثل باران

بریده‌هایی از کتاب درست مثل باران

امتیاز:
۴.۵از ۳۱ رأی
۴٫۵
(۳۱)
چون فرستادن پیام‌های مخفیانه هیچ‌وقت تکه‌های شکستهٔ قلب کسی را دوباره به هم وصل نکرده. و حقیقت همین است.
(:Ne´gar:)
زندگی توی آپارتمان سی‌ویک باعث می‌شود احساس گیاهی را داشته باشم که زیادی بهش آب داده‌اند و همهٔ منافذ هوای خاکش پر شده و ریشه‌هایش نمی‌توانند نفس بکشند، چون دارند غرق می‌شوند.
Dayan
مهم نیست چی همراهته، مهم اینه کی همراهته
𝐑𝐎𝐒𝐄
«دلم خیلی برات تنگ می‌شه.» گونه‌هایش هنوز خیس اشک‌اند. می‌گویم: «برات نامه می‌نویسم. نامه‌های واقعی، با کاغذ و پاکت و تمبر و همه‌چی.» مامانم می‌گوید وقتی می‌توانیم همدل شویم که وسایل ارتباطی‌مان را خاموش کنیم، با هم گفت‌وگوهای واقعی داشته باشیم، کتاب‌های کاغذی بخوانیم و نامه‌های طولانی برای کسانی بنویسیم که دلمان برایشان تنگ شده؛ و در تمام طول نوشتن نامه بهشان فکر کنیم.
(:Ne´gar:)
من فقط ده روز تحصیلی اینجا بوده‌ام، ولی احساس می‌کنم دارم پیام‌هایی مخفیانه از همهٔ کسانی که توی این اتاق هستند دریافت می‌کنم، پیامی که می‌گوید اگر می‌خواهی چیز سختی برای بقیه بگویی ایرادی ندارد و همه هوای همدیگر را دارند.
(:Ne´gar:)
وقتی دِیسی در را می‌بندد، بغض بزرگی راه گلویم را می‌گیرد و بی‌آن‌که دست خودم باشد فکر می‌کنم به درِ بستهٔ اتاق‌خواب بابا و اینکه همهٔ آدم‌هایی که باعث می‌شوند حال من خوب و روبه‌راه باشد، دارند درهای بزرگ و سنگینی را درست توی صورتم می‌بندند.
(:Ne´gar:)
ولی فقط باز کردن چشم هیچ‌وقت قلبی را دوباره به تپش نینداخته؛ و حقیقت همین است. همهٔ زندگی مثل چیزهایی نیست که توی کتاب‌ها اتفاق می‌افتد.
مارگارت
می‌گوید: «سلام عزیزم. فقط کمی احساس خستگی داشتم، به خاطر همین...» ولی من نمی‌خواهم توضیح بدهد، چون خودم می‌دانم از چی خسته است. خسته از سنگینیِ قلبش و خسته از حمل کردنش در تمام روز؛
(:Ne´gar:)
دِیسی بهم می‌گوید آشپزخانه‌ای که بوی کلوچهٔ در حالِ پخت ندهد، آشپزخانه نیست.
کاربر ۱۳۹۹۳۳۵
«ولی تو مجبور نیستی از کنار خاطره‌هات با اون با عجله رد شی. اون بخشی از هویت توئه.»
دختر امام رضا 💛
«یادت باشه رِین، وقتی چیزی رو این‌قدر عمیق دفن می‌کنی، دو برابر بلندتر از قبل پیش روت قد عَلَم می‌کنه.»
n.m🎻Violin
مامان می‌گوید: «ها! واقعاً جالب شد!» یک کوه‌نورد دیگر، یک صدای جدید، نظرش را می‌گوید و اضافه می‌کند: مهم نیست چی همراهته، مهم اینه کی همراهته؛ که انتخاب کنی با کی این مسیر رو پیاده بری.
melina
می‌گویم: «برات نامه می‌نویسم. نامه‌های واقعی، با کاغذ و پاکت و تمبر و همه‌چی.» مامانم می‌گوید وقتی می‌توانیم همدل شویم که وسایل ارتباطی‌مان را خاموش کنیم، با هم گفت‌وگوهای واقعی داشته باشیم، کتاب‌های کاغذی بخوانیم و نامه‌های طولانی برای کسانی بنویسیم که دلمان برایشان تنگ شده؛ و در تمام طول نوشتن نامه بهشان فکر کنیم. من بعضی وقت‌ها برای ایزی نامه می‌نویسم و برایش پست می‌کنم، با اینکه می‌توانم توی سه دقیقه و هفده ثانیه تا خانه‌شان بدوم.
SARINA
قبلاً قانونی داشتیم که برای خبرهای هیجان‌انگیز باید صبر می‌کردیم کل خانواده جمع شوند تا هیچ‌کس قبل از بقیه باخبر نشود و گویندهٔ خبر فقط یک بار مجبور باشد داستان را بگوید تا بتواند خیلی خوب تعریفش کند و هیچ جزئیاتی را از قلم نیندازد.
کاربر ۱۳۹۹۳۳۵
«می‌خوای برنده شی یا نه؟»
کاربر ۱۳۹۹۳۳۵
وقتی لبخند می‌زند دو طرف چشم‌هایش سه‌تا چروک کوچک می‌افتد، خط‌هایی که مامانم بهشان می‌گوید پنجه‌کلاغی. توی راه خانه بهم می‌گوید که آن‌ها نشان یک زندگی پر از مهربانی‌اند؛ و من امیدوارم وقتی پیر می‌شوم چروک پنجه‌کلاغی روی صورتم داشته باشم، مثل کلودیا.
کاربر ۱۳۹۹۳۳۵
و من فکر می‌کنم می‌دانم او چه احساسی دارد. او آنجا هم‌نوعی ندارد و تنهاست و دل‌تنگی‌اش مثل دل‌تنگی من از عمق وجودش قد می‌کشد.
کاربر ۱۳۹۹۳۳۵
فرانکی آرام‌آرام می‌آید سمتمان و دستش را می‌برد بالا تا بزنیم قدش و من و آمیلیا هم‌زمان دستمان را بلند می‌کنیم و به خاطر همین یک جورهایی همه دست‌هایمان به هم می‌خورد. با اینکه حرکتمان درست از آب درنمی‌آید و اولش احمقانه به نظر می‌رسد و همه‌مان کمی به خنده می‌افتیم، حتی فرانکی، ولی من ناخودآگاه به این فکر می‌کنم که مثلث قوی‌ترین شکل هندسی است.
کاربر ۱۳۹۹۳۳۵
دختر برای اولین‌بار از وقتی که درِ خانه‌مان را زده، به من نگاه می‌کند. مستقیم توی چشم‌هایم. و من ناخودآگاه به نیزه‌ای فکر می‌کنم که دارد هوا را می‌شکافد و می‌رود سمت شکارش. خنجر می‌زند: «تو دونده‌ای؟» جواب می‌دهم: «آره.»
کاربر ۱۳۹۹۳۳۵
بابا می‌گوید باید به چیزها فضا بدهیم تا رشد کنند.
کاربر ۱۳۹۹۳۳۵

حجم

۲۳۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۷۲ صفحه

حجم

۲۳۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۷۲ صفحه

قیمت:
۹۶,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲صفحه بعد