بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب ساشاژان | طاقچه
تصویر جلد کتاب ساشاژان

بریده‌هایی از کتاب ساشاژان

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۷از ۱۱۲ رأی
۴٫۷
(۱۱۲)
نقاشی، بزرگ‌ترین علاقه ساشاژان بود. نقاشی‌های او شبیه هیچ چیز نبودند. او افکارش را ترسیم می‌کرد و افکار او همیشه بکر بودند!
farran
وقتی حرفی برای گفتن نداری، سکوت کن!
Moon
برای تمام داشته‌های خود سپاسگزار باشیم اما به آن‌ها دل نبندیم. داشته‌های ما و تمام عالم، وسایلی هستند برای گذر و رسیدن به «خود».
farran
باورجمعی در بین انسان‌ها پایگاه محکمی برای خود ساخته که تمام تفکرات و خلاقیت‌های انسان‌ها را تحت تأثیر خود قرار داده و انسان‌ها را به تبعیت از همدیگر به جای فکر آزاد، وادار می‌سازد.
farran
(زمانی که پرتو انوارِ «منِ حقیقی»، «منِ توهمی» را برانگیزد تا «منِ واقعی» را خلق کند و این سه در انطباق با هم قرار گیرند، انسان مبعوث می‌شود! ........
farran
ـ برای رسیدن به اصل وجود، باید این پذیرندگی به مرحله «رضا» برسه. یعنی تو به هر چی که سر راهت میاد راضی باشی. به هر اتفاقی که برات می‌افته در کمال رضایت نگاه کنی، یعنی دیگه خواستِ تو وجود نداشته باشه. یعنی در کمال تسلیمی در این دنیا زندگی کنی.
farran
ـ بگذار به شکل جفت و همسرانی عاشق در جریان عشق الهی جاری باشیم و از اتحادمان، جریان نوری از آسمان تا زمین کشیده شود! ـ بگذار «خدمتگزار روح الهی بودن»، سرلوحه اموراتمان گردد...
farran
فرزندانِ ما، هر کدام یک روح الهی مستقل هستند و برای کسب تجارب خود پا بر عرصهٔ زمین نهاده‌اند. دخالت در تجربهٔ دیگری، بزرگ‌ترین گناه عالم است. باید بگذاریم که آنها خود انتخاب کنند. وظیفهٔ ما در قبال فرزندان‌مان تنها تا زمانی است که آن‌ها احتیاج به راهنمایی و مراقبت ما دارند.
کاربر ۵۵۴۶۸۴۳
اگر پدر و مادر با عشقی بی‌قید و شرط و خالص، با آگاهی و آمادگی، پذیرای روح الهی در بطن خویش باشند و مراقبتی مسئولانه و بی‌منّت را در فکر و عملکرد خویش جاری سازند، مطمئناً فرزند نیز در چنین ساختاری پرورش یافته، خدمت بی‌منّت و صادقانه و خالصانه را یاد گرفته و در پیرامون خود جاری خواهد ساخت.
کاربر ۵۵۴۶۸۴۳
همه روزی می‌میرند. از دیدن مردگان هراس نکنیم. آن‌ها بخشی از ارواحی هستند که لباس جسمانی خود را ترک کرده‌اند. ما نیز روزی جسممان را ترک خواهیم کرد. به مرگ فکر کنیم! گاه به ملاقات مردگان در گورستان برویم. غرور زندگی ما را از فکر مرگ باز می‌دارد. مرگ، پایان نیست. ما در روح خود ادامه خواهیم داشت.
farran
باید روح الهی رو در وجود خود و دیگران دید و دانست که همه از یک جوهر نشأت گرفته‌اند و همه باید درس‌هایی رو تجربه کنند که در مجاورت هم اتفاق می‌افته.
farran
شکر می‌کنیم تو را که در پرتو ارادهٔ الهی‌ات، مقررکردی دو گونه بودن را در وجود مخلوق و آن چنان خواستی که در هر قطب، نوعی نیروی خاص نهفته باشد، پس جدا ساختی آن را به دو جسم مؤنث و مذکر و قرارشان دادی در عالم اَشکال و نمودی همه اسرار را در پردهٔ تفکر، تا دریابند که خواست تو از وصل ایشان، همانا امتزاج است نه شهوات جنسی.
farran
«امتزاج»، در جفت شدن و انتخابی آگاهانه، همراه با ادراک و اراده رخ می‌دهد. دو انسان وجه مادی و روحانیِ وجود را همزمان می‌فهمند و این فهم آنها را به سوی وحدت و یگانگی رهنمون می‌سازد. ازدواج به آگاهیِ فیزیکی مربوط است، امتزاج به آگاهیِ روح.
farran
چرا در تمام مذاهب، ازدواج را مقدس می‌شمارند؟ حالا با این حرف‌های تو به این نتیجه رسیدم که اصل طرح الهی از این ساختار تضاد، تکثیر آدم‌هاست در همدیگر و این با ازدواج و تولیدمثل میسر می‌شود. پس به شکل الهی، مسائل جنسی بسیار هم مقدس هستند چون طریقهٔ یکی شدنِ دو گونهٔ متضاد در همدیگر و عاملِ وحدت وجود است. اما آدم‌ها با غرق شدن در لذت و تکرار و به عادت کشیدن آن در بی‌هدفیِ کامل، نیروی جنسی را از حالت الهی‌اش به نامقدس‌ترین اتفاق عالم تبدیل کرده‌اند. مراقبت نکردن از این نیرو باعث فسادپذیر شدنش خواهد بود و تنها چیزی که از این فساد جلوگیری می‌کند این است که همیشه به فلسفه وجود خود فکرکنیم.
farran
سیاره زمین مدرسه است. معلمانش نیز تضادها و رنج‌ها هستند! در این مدرسه، ما تصمیم گرفته‌ایم در یک کلاس و روی یک نیمکت بنشینیم و از رنج‌ها و شادی‌ها فقط بیاموزیم ... و ثمرهٔ آن عشق خواهد بود ... به شرط آموختن!
farran
مکانیسم باور در چهار مرحله به وقوع می‌پیونده. اولین باور، اعتمادی هست. شخص براساس ایمان و اعتمادی که به یک مکتب یا ایدئولوژی یا شخص بخصوصی داره، او و گفته‌ها یا هر آن چه از آن سو بیاید را، باور می‌کند. دیگری، باور علمی‌ست که بر اساس تحقیقاتِ شخص صورت می‌گیره و مجموعه‌ای از دانسته‌های اوست. مرحله سوم، باور تجربی‌ست که او، دانسته‌های خود را در امور عملی، اجرا و تجربه می‌کنه و در مورد صحت آن به باور می‌رسه و مرحله آخر، باور شهودی‌ست. بعضی‌ها تا آخر عمرشون در مراحل اول یا دوم باقی می‌مونند ولی آدم‌هایی که در درون به دنبال ناشناخته‌های خود هستند، تا مرحلهٔ باور شهودی پیش میرن و هیچ چیز در عالم نمیتونه به چنین باوری خدشه وارد کنه.
farran
طبیعت بزرگ‌ترین آموزگار عالم است. درسی نیست که نشود آن را در طبیعت آموخت!
farran
فقط یادت باشه که وقتی تمرینی برای خودت میذاری، در انجامش پیگیر باشی. فراموشی و تنبلی و به فردا سپردن کارها، بزرگ‌ترین خطای انسان هست. چون تو وقتی برای جسمت در لحظه‌ای که به یک درک رسیدی، برنامه میذاری، ذهن تو بلافاصله دست به کار میشه که به شکلی ضرورت اون تمرین یا باور جدید رو از تو بگیره. باید پافشاری کنی. باید نشانه‌هایی بذاری که مدام در تمرکزِ یادآوریِ اون برنامه قرار بگیری. مثلاً انگشتری با نیّت یادآوری به انگشت کن، یا گردن آویزی بساز که علامتی برای خودت باشه و تو رو به یاد برنامه‌ای که گذاشتی یا پیمانی که با خودت بستی بندازه. وگرنه ظرف مدت کوتاهی، همه چیز یادت میره تا جرقهٔ بعدی. اگر این جرقه‌ها مدام تکرار بشه و تو توجهی به درون خودت نکنی، کم‌کم به عادتی مبتلا میشی که دیگه هیچ جرقه‌ای به سراغت نمیاد یا اگه بیاد، دیگه برات اهمیتی نداره. این تربیتِ درون، خیلی مهمه و خیلی‌ها اصلاً اونو جدی نمی‌گیرن.
farran
برای این که بخشندگی رو در روح و جانت بنشانی، لازمه که تمرین دائم و مستمر داشته باشی. مثلاً هر شب در خلوتی بنشین و تمام کسانی رو که به هر دلیل ازشون کینه و کدورتی در دل داری مجسم کن و خطاب به تک تک آن‌ها بگو «تو را بخشیدم، تو نیز مرا ببخش». شک نکن که بخشندهٔ اصلی، در درون توست.
farran
شرط بخشیده شدن، شناخت گناه و اعتراف به گناه و عدم تکرار آن هست
farran

حجم

۷۵٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۴۱ صفحه

حجم

۷۵٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۴۱ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
۱۵,۰۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد