بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب کابوس زدگان | طاقچه
کتاب کابوس زدگان اثر دن پبلاکی

بریده‌هایی از کتاب کابوس زدگان

نویسنده:دن پبلاکی
امتیاز:
۴.۳از ۴۵ رأی
۴٫۳
(۴۵)
«گاهی دیدن چیزی که درست روبه‌روته، از همه‌چی سخت‌تره.»
زهرا
من لازم ندارم یه پسر بیاد و نجاتم بده یا هرچی. دوست لازم ندارم. هیچی لازم ندارم. گرفتی چی گفتم؟ خودم تنهایی روبه‌راهم
𝐑𝐎𝐒𝐄
کجا دیوانگی کنار می‌رود و حقیقت آغاز می‌شود؟ ممکن است حتی واپسین وحشتم توهم محض بوده باشد؟
~آلْبا~☘️
شاید چیزهای نامرئی دلشان نمی‌خواهد دیده شوند.
𝐑𝐎𝐒𝐄
کردارِ نسلِ گذرایِ انسان مانندِ بذری است که در آیندهٔ دور، ممکن است یا میوهٔ خیر به بار آورد یا شر و البته چاره‌ای هم از آن نیست...
fatiw rad
بایرون که زندگی‌اش در اعماق تاریکی فرومی‌رفت، برای آخرین بار، تلاش کرد پرستار را صدا بزند. و بعد نمایشگر ضربان قلب بالاخره بیپ بیپ بیپ وحشتناکش را تمام کرد و در عوض، اتاق با وزوز ساده و آرامش‌بخشی پر شد.
mahzooni
«سلام، مامان. حدس بزن چی شده؟» منتظر ماند تا مادرش رویش را برگرداند؛ اما برنگرداند. برای همین هم تیموتی دنبال حرفش را گرفت: «امروز یه دختره رو دیدم که داشت پاش رو آتش می‌زد.»
𝐑𝐎𝐒𝐄
تنها سلاحی که داشتند نسخهٔ پاره‌پورهٔ جانسون از کتاب سرنخ جسد ناتمام بود، و فقط اگر پیرمرد برمی‌گشت، می‌توانستند با آن کتکش بزنند
امیرحسین رئوف نیا
گاهی دیدن چیزی که درست روبه‌روته، از همه‌چی سخت‌تره.
کتاب زندگی
این کلمات به شعار تیموتی تبدیل شدند. پیدا کردن نظم میان آشوب. چراغی کوچک میان تاریکی.
_nikolass;

حجم

۲۳۱٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۸۴ صفحه

حجم

۲۳۱٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۸۴ صفحه

قیمت:
۶۸,۰۰۰
۳۴,۰۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲۳صفحه بعد