"واسه چی باید چندتا وکیل برا مامان تو چیزی بفرستن؟"
"نمیدونم."
لیزی میگوید: "شاید بانک زده. و شواهدی که علیه اون دارن توی این بستهست!"
𝐑𝐎𝐒𝐄
"چرا چیزی میدزدی که حتی ارزش مادی هم نداره؟"
"واقعاً دلت میخواد چیزهایی بدزدم که ارزش مادی دارن؟"
𝐑𝐎𝐒𝐄
هر موجودی هدفی دارد که مشتاقانه برای رسیدن به آن تلاش میکند.
𝐑𝐎𝐒𝐄
ما بیشتر خریدهایمان را از دستدومفروشی میکنیم و یا از بین وسایل دورانداختنی بقیه برمیداریم. نه اینکه پول کافی نداشته باشیم؛ مادرم در کتابخانه شغل و درآمد خوبی دارد، ولی او بر این باور است که استفادهٔ مجدد از وسایل همدیگر باعث میشود یک جورهایی به حفظ محیطزیست کمک کنیم.
𝐑𝐎𝐒𝐄
"تا حالا دقت کردی روز اول تعطیلات تابستونی چقدر رنگ همهچی براقتره؟ پرندهها بلندتر میخونن؛ انگار هر کاری بخوای، شُدنیه."
𝐑𝐎𝐒𝐄
حتی وقتی کوچک بودیم هم لیزی زیر بار چرت زدن نمیرفت. واقعاً باید حالش خیلی بد باشد. اولین بار نیست که از پسر بودنم خوشحالم.
YAZAIKHRA
بعد از اینهمه نزدیک بودن با کسی، نمیتوانید احساسی غیر از حس خواهر و برادری داشته باشید.
𝐑𝐎𝐒𝐄
کلاً شبها زیاد چیزمیز میخورم، چون دوست دارم وقتی همه خواباند، من بیدار باشم. (به غیر از کسانی که در منطقههای زمانیِ دیگرِ کرهٔ زمین زندگی میکنند و چون در آن قسمتها روز است، ممکن است بیدار باشند. البته من نمیتوانم بگویم که الان خواباند یا بیدار.)
𝐑𝐎𝐒𝐄