رولان گفت: «البته من نباید هم بدونم وجدان چیه. مادرم قبل از اینکه وقت کنه این رو بهم یاد بده، ولم کرد.»
کانِر در جواب گفت: «پدرِ من، من رو بهعنوان بَرده کرایه میداد تا بدهیهاش رو بده.»
رولان نمیتوانست باور کند که دارند سرِ بدبختی باهم رقابت میکنند! گفت: «ببین! کودکیِ وحشتناک، تنها چیزیه که من دارم! سعی نکن ازم جلو بزنی.»
پیگیری
شکوهِ اینجا متفاوت بود؛ رامنشده، دستنخورده و بکر. این زیبایی، از هر چیزی که در ژونگ دیده بود، باشکوهتر بود. کدام ساختمان میتوانست با این کوهها مقایسه شود؟ کدام کانال میتوانست با این رودها و آبشارهای متلاطم رقابت کند؟
کرم کتاب🐛📗
البته که باید گردباد میآمد، وگرنه جنگیدن با قوچ غولآسا زیادی آسان میشد!
پیگیری