بریدههایی از کتاب انقراض ششم
۳٫۹
(۱۷)
نئاندرتالها بیش از صد هزار سال در اروپا زندگی کردند و در آن مدت بیش از دیگر مهرهداران بزرگ تأثیری بر محیط اطراف خود نگذاشتند. تمام دلایل گواه این است که اگر انسانها وارد صحنه نمیشدند، نئاندرتالها، اسبهای وحشی و کرگدنهای پشمالو هنوز در آنجا باقی میماندند. همراه با قابلیت معرفی دنیا در قالب علایم و نمادها قابلیت تغییر آن و در ادامه __ به طوری که شاهد آن هستیم __ قابلیت نابودی آن را هم فراهم آورد. آن تفاوتهای ژنتیکیای که ما را از نئاندرتالها متمایز میکرد، ناچیز بودند، اما همین تفاوتهای ناچیز بودند که تمام این دگرگونیهای گسترده را به وجود آوردند.
محمد طاهر پسران افشاریان
همچنین صدها ابزار سنگی در میان یافتهها وجود داشت. اکثر سنگها احتمالاً خردهها و بقایای ابزارسازی بودهاند، که معادل تراشهٔ چوب در دوران سنگی بودند، اما متوجه شدم که بعضی از آنها ابزارهای کاملی بودند. وقتی به من نشان دادند که دنبال چه چیزی بگردم، توانستم تیغههای تراشیدهشدهای را که نئاندرتالها ساخته بودند، تشخیص
محمد طاهر پسران افشاریان
یعنی محلی که استخوانها در آن پیدا شده بود. در بارهٔ این کشف، یکی از عناوین روزنامهای «قبول تاریخ انگشت ماقبل تاریخ» بود. آنچه شگفتانگیز بود __ یا اگر الان به آن بنگریم، قابل پیشبینی بود __ این بود که انسانهای نوین با دنیسواها هم آمیزش جنسی داشتهاند، زیرا مردم گینهٔ نو تا شش درصد دیانای دنیسووایی در خود دارند (اینکه چرا دیانای دنیسووا در مردم گینهٔ نو است و نه در اهالی بومی سیبری یا در آسیاییها، هنوز روشن نیست، اما احتمالاً به الگوهای مهاجرت انسانها برمیگردد).
محمد طاهر پسران افشاریان
حدود یک سال بعد پهبو تکهای از استخوان انگشتی را به دست آورد که در کنار یک دندان آسیاب عجیب شبیه به دندان انسان در غاری در جنوب سیبری از زیر خاک بیرون آورده شد. استخوان انگشت، که تقریباً به اندازهٔ یک مدادتراش بود، قدمتی بیش از چهل هزار سال داشت. نظر پهبو این بود که این استخوان انگشت یا متعلق به یک انسان نوین بوده یا یک نئاندرتال. و اگر متعلق به نئاندرتال بوده باشد، این دورترین مکان در شرق است که بقایای نئاندرتال در آن یافت شده است. شگفتانگیز این بود که این تکه انگشت، بر خلاف دندان هابیت، حاوی مقادیر زیادی دیانای بود. وقتی بررسی اولین قسمت به انجام رسید، پهبو از آمریکا سر درآورد. او به دفترش زنگ زد و یکی از همکارانش به او گفت: «به مقصد رسیدی؟» دیانای نشان داد که انگشت نه متعلق به انسان نوین بوده و نه به نئاندرتال، بلکه متعلق به عضوی از یک گروه کاملاً جدید از هامینیدها بوده است. پهبو در مقالهای در نشریهٔ نیچر در ۲۰۱۰ برای این گروه جدید اسم «دنیسووا» را انتخاب کرد، که از اسم غار دنیسووا گرفته شده بود،
محمد طاهر پسران افشاریان
انسان هایدلبرگی است که بعضیها معتقدند اجداد مشترک انسانها و نئاندرتالهاست
محمد طاهر پسران افشاریان
نئاندرتال اولیه و لاشاپل همچون ناندی جراحات خود را درمان میکردند، و این نشان میدهد که نئاندرتالها از هم مراقبت میکردهاند، و این به نوبهٔ خود گویای قابلیت همدلی میان آنهاست. دادههای باستانشناسی نشان میدهند که نئاندرتالها در اروپا یا آسیای غربی تکامل یافتند و از آنجا به نقاط دیگر پراکنده شدند، تا اینکه دریاها یا موانع دیگر آنها را متوقف کرد (طی دورهٔ آخرین یخبندان، زمانی که سطح دریا بسیار پایینتر از سطح کنونی بود، مانعی به اسم آبراه انگلیسی راهشان را مسدود نمیکرد). این یکی از بنیادیترین تفاوتها میان انسانهای نوین و نئاندرتالها بود، و در نظر پهبو همچنین یکی از هیجانانگیزترین تمایزها میان ایندو بود. وقتی انسانهای نوین به استرالیا مهاجرت کردند، اگرچه در میانهٔ عصر یخبندان بودند، هیچ راه دیگری بجز عبور از آبهای آزاد نداشتند.
محمد طاهر پسران افشاریان
بسیاری از مکانهایی که در آنها بقایای نئاندرتالها یافت شده، نشانههای زیادی هم از طرز زندگی نئاندرتالها به جا مانده، که میتواند حداقل برای کسانی که علاقهمند به موضوعند جالب باشد. ضخامت استخوان نئاندرتالها نشان میدهد که بدن بسیار سخت و مقاومی داشتهاند و احتمالاً میتوانستند در نبرد تنبهتن استخوانهای انسان نوین را به راحتی خرد کنند. آنها با ساختن ابزارهای سنگی آشنا بودند، گرچه به نظر میرسد همان ابزارها را طی دهها هزار سال میساختند. آنها حداقل چند بار مردگانشان را دفن کردهاند و در مواردی هم به نظر میآمد که یکدیگر را کشته و خوردهاند. در اسکلت ناندی و بسیاری از نئاندرتالها آثاری از بیماری و آسیب وجود داشت. به نظر میرسید نئاندرتال اولیهٔ درهٔ نئاندر از دو آسیب جدی در سر و در بازوی چپ رنج میبرده است. نئاندرتال لاشاپل علاوه بر آرتروز دچار شکستگی دنده و آسیب در کاسهٔ زانو هم بود. ممکن است این آسیبها در حین شکار با سلاحهای محدودشان ایجاد شده باشند، پس ناچار بودند خود را به سر و بالا تنهٔ طعمهٔ خود برسانند تا بتوانند آن را بکشن
محمد طاهر پسران افشاریان
یکی از واژههای مورد علاقهٔ پهبو در انگلیسی «چه خوب» است. وقتی او بالاخره به این فکر رسید که نئاندرتالها بعضی از ژنهای خود را به انسانهای نوین دادهاند، به خود گفتم «چه خوب!» این بدین معنی است که آنها به طور کامل منقرض نشدهاند و ذرات کوچکی از آنها در درون ما زندگی میکنند.
محمد طاهر پسران افشاریان
این حقیقت که این کتاب را یک دوپای مودار مینویسد، و نه یک موجود فلسدار، بیشتر به دلیل نگونبختی دایناسورهاست، نه امتیاز ویژه پستانداران.
Fa Z
چه اتفاقی در ۴۴۴ میلیون سال پیش افتاد که گراپتولیتها، قیفدندانان، بازوپایان، خارپوستان و تریلوبیتها را تقریباً از صفحه روزگار محو کرد؟
کاربر ۲۹۳۴۲۹۶
قبل از آنکه انسانهای نوین «جایگزین» نئاندرتالها شوند، با آنها آمیزش جنسی میکردند، که حاصل آن فرزندانی بود که در اروپا، آسیا و دنیای جدید جایگیر میشدند.
فرضیهٔ جایگزینی نشتی __ با این فرض که به لحظهٔ مناسبی اشاره دارد __ قویترین سند ممکن را برای نزدیکی میان نئاندرتالها و انسانهای نوین به دست داد. این دو گونه، خواه از روی عشق یا نه، با هم آمیزش کردند. خواه به فرزندان ترکیبی این دو همچون هیولا بنگرند، در هر صورت کسی __ شاید نئاندرتالها یا شاید انسانهای نوین __ پیشقدم شدند تا آنها را به وجود آورند. برخی از این فرزندان دورگه تا جایی باقی ماندند که فرزندان خودشان را به دنیا آورند، و این نسل جدید هم به نوبهٔ خود فرزندان جدیدی متولد کردند و این روند تا به امروز ادامه داشته است. حتی حالا، حداقل سیوپنج هزار سال بعد از این ماجرا، علایم قابلتشخیصند: تمام غیرآفریقاییها، از گینهٔ نو تا فرانسویها و چینیهای هان بین یک تا چهار درصد از دیانای نئاندرتالها را در خود دارند.
محمد طاهر پسران افشاریان
بسیاری از اعضای گروه پهبو مظنون بودند که تعصب اوراسیایی نشانی از آلودگی است. در مقاطع مختلف اروپاییها و آسیاییها با گروههایی برخوردهای نژادی کردهاند، زیرا دیانای مردم این گروهها با دیانای نئاندرتالها آمیخته شده بود. آزمایشهایی انجام شد تا صحتوسقم چنین احتمالی را تعیین کند. نتیجه کاملاً منفی بود. رایک گفت: «ما در ادامه این الگو را زیر نظر گرفتیم و هر چه دادهها بیشتر میشد، این نتیجه از نظر آماری قویتر میشد.» اعضای دیگر گروه به تدریج این موضوع را کنار گذاشتند. آنها در مقالهای منتشرشده در نشریهٔ ساینس در ۲۰۱۰، فرضیهای را معرفی کردند که پهبو به عنوان فرضیهٔ «جایگزینی نشتی» از آن یاد میکرد (این مقاله بعدها به عنوان مقالهٔ ممتاز سال این نشریه انتخاب شد و گروه یک جایزهٔ بیستوپنج هزار دلاری دریافت کرد
محمد طاهر پسران افشاریان
بالاخره پروژه به دستاوردهای مفیدی رسید که اساساً فهرستی بود طولانی از A, T, G, C و آن زمانی بود که یکی از اعضای گروه پهبو به اسم دیوید رایک ژنتیکشناس از هاروارد مدیکال اسکول متوجه چیز عجیبی شد. آنطور که انتظار میرفت، توالی ژنتیک نئاندرتالها شبیه به توالی ژنتیک انسانها بود، اما این شباهت در بعضی انسانها بیشتر بود و به طور مشخص اروپاییها و آسیاییها، در مقایسه با آفریقاییها، دیانای مشابه بیشتری با نئاندرتالها داشتند. رایک گفت: «ما فکر کردیم اشتباهی صورت گرفته و سعی کردیم این نتیجه را نادیده بگیریم.»
محمد طاهر پسران افشاریان
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۶۱ صفحه
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۶۱ صفحه
قیمت:
۱۸۰,۵۰۰
۱۴۴,۴۰۰۲۰%
تومان