بریدههایی از کتاب فرار از کتابخانه آقای لمونچلو
۴٫۵
(۱۰۵)
«هیچوقت از یه هویج پخته برای بستن درِ خونهت استفاده نکن!»
☆...○●arty🎓☆
«اونقدر که بفهمم تا وقتی یه نفر دیگه برنده نشده، نباید از بازی بیرون رفت.»
☆...○●arty🎓☆
«در کتابخانه میتوانید برای تمام مراحل زندگی خود، یک دوست پیدا کنید.
☆...○●arty🎓☆
«کدام کار است که وقتی آن را یاد بگیری، تا ابد آزاد خواهی بود؟»
𝐑𝐎𝐒𝐄
برنده، همهچیز را مال خودش میکرد. بازنده، همهچیز را میباخت.
𝐑𝐎𝐒𝐄
از تو میپرسم چارلز: میخوای خودتم از گروهت استعفا بدی و به گروه کایل بپیوندی؟»
«ببخشید؟»
«همه برای یکی و یکی برای همه.»
«قربان، با همهٔ احترامی که براتون قائلم، شاید این کار برای اون سهتا تفنگدارِ ساختگیِ توی کتاب مناسب باشه، اما برای من نه. دنیای واقعی اینجوری نمیچرخه. اینجا هر کسی فقط برای خودشه. اگه قرار باشه همه برنده بشن، دیگه جایزه به چه دردی میخوره؟
𝐑𝐎𝐒𝐄
بهجز یه کتابخونه، هیچ جایی نیست که دلم بخواد اونجا باشم. دوست دارم اطرافم پُر از کتاب باشه... البته، مگه اینکه بتونم روی پُلی باشم که به تِرابیتیا میره.
𝐑𝐎𝐒𝐄
این چیزی نیست که به نظر میرسه
𝐑𝐎𝐒𝐄
دقیقاً چرا داری پیشنهاد میدی که زُل بزنیم به سقف و گردنمون درد بگیره؟
𝐑𝐎𝐒𝐄
این یه اشتباه بزرگه که قبل از داشتن اطلاعات کافی، بخوای درمورد چیزی نظریه داشته باشی
𝐑𝐎𝐒𝐄
ذهن هر زنی، قلمرو پادشاهی اونه. عاقلانه بهش حکومت کن دختر
𝐑𝐎𝐒𝐄
آکیمی گفت: «بیستم فوریهٔ ۲۰۱۵! زودباش بگو تو اون تاریخ چه اتفاقی افتاده؟»
کایل گفت: «کسی نمیدونه، چون هنوز به اون تاریخ نرسیدیم!»
𝐑𝐎𝐒𝐄
این مقالهٔ مسخره باید جواب مسخرهٔ سؤال منو میداد، اما نویسندهٔ مسخرهش چیزایی که باید مینوشته رو اینجا ننوشته
𝐑𝐎𝐒𝐄
«آدمهای احمق!»؛ این نظر چارلز درمورد افراد احساساتی مانند کایل بود.
کافی بود کسی به دردسر بیفتد؛ او حاضر بود به جای بردن مسابقه، برود تا آن فرد را نجات بدهد.
چه آدم قابل ترحمی!
𝐑𝐎𝐒𝐄
انگار تماشای یک آدم واقعی که جدّیجدّی در حالِ به خطر انداختن جان خودش بود، برای سیرا هیجانانگیزتر از کتابخواندن بود.
𝐑𝐎𝐒𝐄
فهمید که بازیِ پشت درهای بستهٔ کتابخانه تمام شده، اما او و دوستانش هنوز هم پشت درهای بسته هستند.
𝐑𝐎𝐒𝐄
ما هیچوقت نمیبازیم، بهجز اون وقتایی که برنده نمیشیم!
𝐑𝐎𝐒𝐄
«اولین جایزهٔ امشب، کلید طلایی اتاقخواب خصوصی و بسیار لوکس آقای لمونچِلو در طبقهٔ سومه. کسی که برنده میشه، به جای خوابیدن توی کیسهخواب و روی زمین، روی یه تشک پَر میخوابه و به یه تلویزیون هفتادودو اینچی و یه کنسول بازی آخرینمدل دسترسی داره.»
𝐑𝐎𝐒𝐄
ما اینجا کتابا رو داریم که مثل پنجرههای ما به دنیاهایی هستن که حتی توی رویاهامون اونا رو ممکن نمیبینیم
𝐑𝐎𝐒𝐄
پسری که حرف همیشگی من رو ثابت کرد: توی همهٔ بازیها، تا آخرین لحظه شانس بردن وجود داره
𝐑𝐎𝐒𝐄
حجم
۳۲۷٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۴۸ صفحه
حجم
۳۲۷٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۴۸ صفحه
قیمت:
۱۰۰,۰۰۰
تومان