بریدههایی از کتاب بنیانهای آموزش موسیقی
۳٫۱
(۹)
موسیقیدان بد، آنچه که مینوازد نمیتواند بشنود، موسیقیدان ضعیف، آنچه که مینوازد میتواند بشنود، اما گوش نمیدهد.
موسیقیدان متوسط، آنچه که مینوازد، میشنود، و فقط موسیقیدان خوب است که آنچه را که میخواهد بنوازد، میشنود.
bfs
نخستین گامها از ارزش بیکرانی برخوردارند. اگر اولین گامها درست برداشته شوند، حرکتهای بعدی طبق قوانین سادهٔ زندگی، خود به خود طی خواهند شد.
عمل موسیقایی بر هرگونه نظریهپردازی ذهنی متقدم است. عوامل بنیانی موسیقی همچون ریتم، ملودی، هارمونی، بداههنوازی و آهنگسازی می بایست همچون عوامل حیاتی در نظر گرفته شوند.
کاربر ۳۱۸۵۱۴۷
بعضی از هنرجویان به واسطهٔ تشویق معلم خود، قطعاتی را برای نواختن انتخاب میکنند که از نظر تکنیکی محتاج کار زیادی است، در حالیکه آنها وقت کمی برای تمرین دارند. در نتیجه اجرای ناقص قطعه، نیاز روانی و حس زیباییشناسی آنها را برآورده نمیسازد. این عدم تعادل، ناامیدی، سردردها و تنبلی را به همراه میآورد. با مراجعه به پزشک هم معمولاً نتیجهای عاید نمیشود. درمان بسیار ساده است، مربی وظیفهای جز سادهتر کردن قطعات ندارد.
bfs
در مورد بزرگسالان، این اتفاق افتاده است که هنرجو پس از یک تمرین طولانی و ژرف به استاد خود بگوید: شما ما را درمان کردید! تمرینات ریتمیک ساده، که در شرایطی طبیعی و آرام صورت پذیرفتهاند با تأثیری مثبت و سلامتزا بر سیستم عصبی، توانستهاند جایگزین داروهای آرامبخش بشوند.
bfs
تکنیک در خدمت موسیقی است، موسیقی نیز در خدمت هنر (میتوان بدون هنرمند بودن موسیقیدان بود) و هنر به شکوفایی انسان کمک میکند (این رابطه در پایان قرن نوزدهم به شکل هنر برای هنر درآمده بود که ما هنر برای انسان را جایگزین آن میکنیم). بر اساس این رابطه، ما در هر مرحله به سطح وسیعتر و خلاقتری گذر میکنیم.
bfs
در بیشتر موارد هنگامی که شخص از تواناییهای درخشان تکنیکی برخوردار نیست، راهموجود نه تنها گذر از مرزهای تکنیکی است بلکه روش گذر از مرزهای موسیقایی و هنری برای رسیدن به ارتباطی انسانی با موسیقی است. هنرجویانی که از نظر فیزیکی در شرایط چندان مناسبی برای نوازندگی یک ساز قرار ندارند، میتوانند به مربیان خیلی خوبی تبدیل شوند. از طرف دیگر تعداد کمی از افرادی که موسیقی کار میکنند، نوازندگان و اجراکنندگان زبردستی خواهند شد. با استفاده از یک آموزش روانشناسانه، آنها اشتیاق و شور و شوق درس دادن را داشت. حتی کسی مثل شوپن نیز شور و شوق درس دادن را داشت.
bfs
باید به طور کلی به هنرجویان قطعاتی داد که در حد و توانایی آنها است. زیرا در قطعاتی که بالاتر از حد تکنیکی هنرجویان است مجبوریم که از جزئیات صرف نظر کنیم و حرکت کلی قطعه را در نظر بگیریم. برعکس در قطعات رایج و عادی، میبایست مسائل تکنیکی با حساسیت کامل انجام پذیرند تا روح اثر به طور کامل منتقل شود. با این همه، بارها دیدهایم که در اجراهای مختلف نه تکنیک نه روح اثر، هیچ کدام در کمال هنری نبودهاند.
bfs
. معلم موسیقی نمیتواند همچون یک گل فروش فقط مواظب محصول نهایی باشد بلکه او میبایست همچون یک باغبان، از بدو بذرافشانی تا به گل نشستن از اصول رشد و روند آن با اطلاع باشد.
bfs
یک دانه شن میتواند در مکانیزم حرکتی یک ماشین کاملاً پیچیده، اختلال ایجاد کند. مربی میبایست توانایی کشف این دانه شن را داشته باشد. درست همین جاست که میبایست تجزیه و تحلیل عمیق جداً مورد توجه قرار گیرد، در غیر این صورت، کار مربی ممکن است عملی تزئینی و بدون معنی باشد و بشود.
bfs
حجم
۲۲۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۲۳۴ صفحه
حجم
۲۲۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۲۳۴ صفحه
قیمت:
۵۳,۰۰۰
۱۵,۹۰۰۷۰%
تومانصفحه قبل
۱
صفحه بعد