بریدههایی از کتاب تانگ فو ؛ روش برخورد با افراد دشوار
۴٫۰
(۳۱)
خداوند به قدری به ما لطف دارد که به ما امکان داده است آنچه را قادر نیستیم تغییرش دهیم، با متانت بپذیریم و آنچه را میتوانیم تغییر دهیم، شجاعانه در تغییرش بکوشیم. و به ما حکمت و خرد داده است تا این دو را از هم تشخیص دهیم.
رینولد نیبر
mohammad mp
اودِتا اظهار داشته است: "هر قدر در مورد خودمان احساسی خوشایندتر داشته باشیم، دفعات کمتری مجبور میشویم دیگران را ضربه فنی کنیم تا سربلند به نظر بیاییم." عکس این هم حقیقت دارد. به جای ضربه فنی کردن، هر چه بیشتر به مردم کمک کنی، احساس بهتری در مورد خودت داری.
mohammad mp
ناسازگاری جنگی است برای زیر سلطه گرفتن.
mohammad mp
آدم هر چه بیشتر قضاوت کند، دوستان کمتری دارد.
انوره دو بالزاک
mohammad mp
درک نادرست، اشتباهات، احساسات جریحهدار شده، تضادها و مخالفتها، همه ناشی از عدم توانایی در گوش سپردن است.
mohammad mp
در زندگیام از بلاهای زیادی رنج بردم که بیشترشان هرگز رخ نداده بود.
مارک تواین
mohammad mp
ما مسائل را آن طور که هست نمیبینیم. آنها را آنطور که خودمان میخواهیم، میبینیم.
آنائیس نیل
mohammad mp
زندگی آن قدرها هم کوتاه نیست که وقت برای نزاکت و ادب نداشته باشی.
رالف والد امرسون
mohammad mp
کنفوسیوس خردمندانه اظهار داشته است: "سکوت دوستی واقعی است که هرگز به آدم خیانت نمیکند."
mohammad mp
هنری وارد بیچر گفته است: "وقتی عصبانی هستی، حرف بزن. این بهترین سخنرانیات میشود چون سر تا پایش برایت پشیمانی به بار میآورد."
mohammad mp
ضربالمثلی روسی میگوید: "وقتی حرفی از دهان آدم در میآید، پرواز میکند و دستت به آن نمیرسد."
mohammad mp
کسانی که روشنایی و نور به زندگی دیگران میتابانند، خودشان هم از موهبت آن برخوردار میشوند
کاربر ۲۲۱۹۴۴۹
سیاستمدار کسی است که قبل از حرف زدن، دوباره فکر کند.
زهرا رضائی
"وقتی عصبانی هستی، حرف بزن. این بهترین سخنرانیات میشود چون سر تا پایش برایت پشیمانی به بار میآورد."
زهرا رضائی
میتوانم از عبارات «بهمحض اینکه» و «درست بعد از» استفاده کنم و در مورد آنچه بچهها میخواهند، به آنان اجازه بدهم. و من به این صورت با آنان کنار آمدم: 'بهمحض اینکه از خرید برگشتم، تو میتوانی ماشین را ببری.`، 'بعد از اینکه کارهایت را انجام دادی، میتوانی دوستانت را دعوت کنی، 'بهمحض اینکه تکالیف مدرسهات را تمام کردی، میتوانی بازی ویدیویی کنی، 'درست بعد از اینکه شامت را خوردی، میتوانی بستنی بخوری.`"
رهگذر
به جای اینکه به کسی بگویی: "ما نمیتوانیم بفهمیم این کالا موجود است یا نه، چون کامپیوترمان از کار افتاده است"، بگو: "بهمحض اینکه کامپیوترمان راه افتاد، میتوانم ببینم این کالا موجود است یا نه. دارند در موردش کار میکنند و اگر بخت یارمان باشد، تا چند دقیقهٔ دیگر روی خط اینترنت خواهیم بود."
رهگذر
به جای اینکه به کسی بگویی: "ما نمیتوانیم بفهمیم این کالا موجود است یا نه، چون کامپیوترمان از کار افتاده است"، بگو: "بهمحض اینکه کامپیوترمان راه افتاد، میتوانم ببینم این کالا موجود است یا نه. دارند در موردش کار میکنند و اگر بخت یارمان باشد، تا چند دقیقهٔ دیگر روی خط اینترنت خواهیم بود."
رهگذر
"به نظرت گلها به آب احتیاج دارند؟"
توجه کن چطور این پرسشها به طریقی ملایمتر و پرمهرتر باعث اقدام میشود؟ از این به بعد، موقرانه دیگران را راهنمایی کن. به جای اینکه مغرورانه مردم را وادار به کاری کنی که در مرحلهای هم دلخور میشوند، کمکشان کن خودشان نتیجهگیری کنند. به جای اینکه با دستور دادن قوهٔ ابتکار آنان را نابود کنی، با سؤال کردن ذهنشان را تحریک کن.
رهگذر
افراد بدبین عقیدهٔ خود را اینچنین ابراز میکنند: "من متقاعد نشدهام. اگر کارگر بستنیفروشی روزی بد را نگذرانده باشد، چه؟ اگر او ذاتآ بیعرضه و دست و پا چلفتی باشد، من باید خدمات ضعیف او را نادیده بگیرم؟"
نکتهٔ خوبی است. اگر میخواهی خدمترسانی او را به افتضاح بکشی، یک راه داری. ممکن است نتیجه بگیری که رفتار او اصلا ارزش تلافی کردن ندارد و ترجیح بدهی شانهای بالا بیندازی و به راه خود بروی. یا ممکن است فکر کنی بهتر است از عمل او چشمپوشی کنی تا از آن حمایت نکرده باشی. اگر فکر کنی عمل آن فرد توجیهپذیر است، میتوانی با استفاده از چهار نوع شکایت سازنده که در زیر آمده است، احتمال نتیجهای رضایتبخش را افزایش دهی.
رهگذر
چه احساسی داشتم اگر آنقدر خسته بودم که به سختی میتوانستم جلوی رویم را ببینم و بعد به من میگفتند باید شش هفت ساعتی صبر کنم تا اتاق بگیرم، یا چه احساسی داشتم اگر میدیدم ماه عسلم دارد به کابوس تبدیل میشود؟ بهمحض اینکه خودم را جای آن مرد گذاشتم، یکدفعه دلم برای او و نو عروسش سوخت. دقیقهای پیش در این فکر بودم که آن مرد مایهٔ دردسر است و حالا میدیدم قادرم او را ببخشم، چرا که با موقعیت او همدل شده بودم. به آنان یک کوپن دادم تا مجانی در رستوران هتل صبحانه بخورند و ترتیبی دادم که سوئیت تالار نمایش در اختیارشان قرار گیرد تا بتوانند در آنجا مایو بپوشند و در کنار دریا دراز بکشند. بعدازظهر آنان به سراغ من آمدند و بابت همه چیز تشکر کردند."
رهگذر
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۹۶ صفحه
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۹۶ صفحه
قیمت:
۴۵,۰۰۰
۲۲,۵۰۰۵۰%
تومان