بریدههایی از کتاب شنود
۴٫۵
(۱۴۴۲)
امام سجاد (ع) فرمود: زمین کربلا، در روز رستاخیز، چون مرواریدی میدرخشد و ندا در میدهد که من زمین مقدس خدایم، زمین پاک و مبارکی که پیشوای شهیدان و سالار جوانان بهشت را در بر گرفته است. (کامل الزیارات، ص ۲۶۸)
امام صادق (ع) فرمود: به راستی که خدا کربلا را حرم امن و با برکت قرار داد پیش از آنکه مکه را حرم قرار دهد. (کامل الزیارات، ص ۲۶۷ بحار، ج ۹۸، ص ۱۱۰)
امام صادق (ع) فرمود: هر کس دوست دارد روز قیامت، بر سر سفرههای نور بنشیند باید از زائران امام حسین (ع) باشد. (وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۳۳۰)
فاطمه
پنج کساند که من و هر پیامبر مستجابالدعوه، آنان را لعنت کرده است: «... کسی که (بیتالمال) و اموال عمومی را، به خود منحصر سازد و (استفاده) آن را (آنگونه که خود میخواهد) حلال شمارد.»
فاطمه
به قول شهید رجایی؛ در جهنم جایی هست که گناه ۳۶ میلیون انسان را برای ما (مسئولین) مینویسند.
فاطمه
من در این تجربیات نزدیک به مرگ، خیلی از کسانی که الان برای خودشان برو بیایی دارند، کسی را تحویل نمیگیرند، تیم حفاظت دارند و... را دیدم که وضعیت آنها قابل توصیف نیست. حیف و میل بیتالمال و بیتوجهی به حقالناس، بلایی بر سر آنها آورد که امیدوارم نصیب هیچکس نشود. این را بدانید؛ در کشوری که داعیهدار و منتظر ظهور امام زمان (عج) است، اگر کسی خیانت نماید، عذاب سختی خواهد داشت، چرا که اعتقادات مردم را سُست خواهد کرد.
فاطمه
در لحظات بررسی اعمال، همین مطلب به من نمایان شد. من دیدم که هرچه دیگران را بخشیدهام، باعث بخشش گناهان من شده و همین مطلب بار مرا سبک کرده.
محمد داودی
سال ۱۳۸۲ و پس از نابودی صدام، برای اولین بار راهی کربلا شدم.
خیلی سختی کشیدم. پس از چند روز سختی وارد کربلا شدم و سلامی از صمیم قلب به مولایم عرضه داشتم.
در همان لحظات بررسی اعمال، مشاهده کردم که تمام گناهان من، که قبل از ورود به حرم حسینی انجام داده بودم، با یک زیارت خالصانه و بامعرفت بخشیده شد. نمیدانید چه حس خوبی داشت.
البته بعد از این سفر، با اشتباهات و گناهان، خیلی از اعمال خوبم را نابود کردم.
فاطمه
گفت: فقط در یک صورت، امام حاضر و معصوم میتواند امر خدا را ابلاغ کند، اگر امام معصوم بخواهد، همه چیز تغییر میکند.
بعد ادامه داد: در دوران غیبت، ولی امر مسلمین نیز میتواند به آنها دستور دهد.
در همین افکار بودم که منظور از ولی امر مسلمین کیست، یکباره در میان فوج ملائک تصویر بزرگی را دیدم که شمایل حضرت امام و مقام معظم رهبری نمایان بود.
فاطمه
گفت: دیدی چه شد، این ملائک سالهای سال است که باتجهیرات کامل، منتظر استغاثه خالصانه شیعیان هستند تا وارد عمل شوند. اینها منتظر حرکتی مخلصانه از شیعیان هستند.
بعد باتعجب گفتم: یعنی اگر کسی حرکتی نکند این ملائک کاری نمیکنند؟
گفت: فقط در یک صورت، امام حاضر و معصوم میتواند امر خدا را ابلاغ کند، اگر امام معصوم بخواهد، همه چیز تغییر میکند.
فاطمه
او یکباره به هوش آمد. دکتر در این مدت تجربهٔ نزدیک به مرگ را شخصاً لمس کرد. پس از این تجربه، او به حقیقتِ این تجارب ایمان آورد و تجربهٔ خود را در کتابش با عنوان بهشت برین حقیقت دارد، شرح داد.
mb
من دیدم که در صحرای قیامت، این خانم جوان، هزار سال به دنبال این آقا فرشید و صدها نفر دیگر میگشت تا از آنها حلالیت بطلبد! چون او، یکی از کسانی بود که باعث نابودی زندگی آقا فرشید و صدها فرشید دیگر شده بود.
من دیدم که این آرایش و بدحجابی، جدای از معصیت خداوند بهنوعی حقالناس هم در پی دارد.
این افراد، با این پوشش که در بیشتر مواقع کاذب و با انواع و اقسام وسایل آرایشی همراه میباشد، خود را بسیار زیباتر از واقعیت نشان میدهند و همین عمل، زندگی عادی مردم را به هم میریزد.
فاطمه
بیمارستان، یکی از محلهای معراج ارواح انسانهاست. به ما گفتهاند در هنگام جان دادن محتضر، دور او را خلوت کنید.
گفتهاند افراد بینماز یا نجس، بالای سر محتضر نباشند. صدای حرام شنیده نشود. سوره یاسین یا برخی ادعیه برای محتضر خوانده شود تا ملائک به سوی او بیایند. که متأسفانه این موارد در بیمارستانها رعایت نمیشود.
برعکس بارها دیدهایم که صدای حرام، نگاه حرام، بدحجابی و بیدینی در این مراکز رواج دارد.
اینها در لحظه مرگ انسان اثر منفی دارد و نمیگذارد انسان، لحظات آخر را در آرامش و با یاد خداوند سپری کند.
فاطمه
یکی از مطالب عجیبی که در آن روزها و در خروج روح از بدن شاهد بودم، درک باطن تمامی افرادی بود که آنها را مشاهده میکردم! آن هم نه فقط باطن معمولی انسان. من حتی افکار، عقاید، اجداد و نسب، حتی سرنوشت او را میفهمیدم!
شنیدم حضرت آیت الله بهجت به یکی از دوستان خاص خود گفته بود: من، ازل تا ابد برخی افراد را با یک نگاه متوجه میشوم! درست در آن لحظات، همین اتفاق برای من رخ میداد.
یعنی به هرکسی نظر میکردم، نه تنها باطن و فکر و نیت او، بلکه اتفاقاتی که از لحظه تولد تا مرگ او میخواهد رخ دهد را متوجه میشدم
فاطمه
اما اینکه آن بیمار، باایمان یا بدون ایمان از دنیا برود، بستگی به شرایطی دارد که در طول زندگی برای خودش رقم زده. کسی که در طول عمر خود، نافرمانی خدا و اطاعت از شیطان را پیشه کرده، بعید است در آن شرایط نجات پیدا کند.
مگر اینکه خداوند عنایت کند.
فاطمه
در آن لحظات یاد روایت امام رضا (ع) افتادم که فرمودند: هرکس به زیارت من بیاید، سه زمان به فریادش میرسم که یکی از آنها لحظه جان دادن است.
فاطمه
یقین داشم که هیچ بلایی بر سر انسان نمیآید مگر به خاطر اشتباهات و گناهانش، فقط درصد کمی از خواص هستند که بلاها برای رشد و ترقی آنهاست.
فاطمه
یکباره دیدم پیرمردی بسیار نورانی و مهربان که نمیتوانم زیبایی چهره و محبتش را وصف کنم، با فاصله کمی روی سینهام نشسته! با مهربانی به من لبخند زد و گفت: میخواهی با من بیایی؟ آمدهام جان تو را بگیرم، آماده هستی؟
فاطمه
و گفت: «من در دنیا خیلی راحت میگذشتم. مال دنیا برایم اهمیتی نداشت. اگر به کسی پولی قرض میدادم و او قرضم را نمیآورد، هیچ برایم مهم نبود.
در دنیا راحت و آسوده بودم و حرص دنیا را نمیخوردم، هرچند که گرفتاری و مشکلات من کم نبود، اما خداوند هم در آن سوی هستی و در بررسی اعمالم، خیلی با ملاطفت و مهربانی با من برخورد کرد. خیلی سریع و شاید متفاوتتر از راوی کتاب سه دقیقه در قیامت، و فقط در یک لحظه اعمال من محاسبه و بررسی شد.
فاطمه
در روایتی از پیامبر، عاق والدین از گناهانی دانسته شده که انسان در همین دنیا کیفرش را میبیند. نهجالفصاحه، ص ۱۶۵.
در معراجالسعاده آمده: عاق والدین، کوتاهی عمر، تلخی زندگانی، فقر، پریشانی و سختی جاندادن و شدت سکرات مرگ را در پی دارد.
M.Kh
«برای رضای خدا، هر کاری میتوانم برای پایداری و حفظ تنها دولتی که منتظر ظهور امام زمان (عج) است انجام دهم.»
M.Kh
پول را پرداخت کردم و یک قبض سفید، شبیه همان قبضی که شب قبل در حرم امام حسین (ع) گرفته بودم به من تحویل داد! روی قبض نوشته شده بود: سیدالکریم!
من تازه فهمیدم که لقب جناب عبدالعظیم حسنی، سیدالکریم است و بیشتر مردم تهران ایشان را به این نام میخوانند.
از طرفی آنجا روایت عجیبی از امام هادی (ع) دیدم. در کتاب کامل الزیارات آمده: ایشان به شخصی که از شهر ری عازم کربلا شده بود فرمودند: اگر قبر عبدالعظیم حسنی که نزد شماست را زیارت کرده باشی، گویی حسین ابن علی (ع) را زیارت کردهای که اهمیت زیارت این بزرگوار را نشان میداد. این ماجرا هم برایم عجیب بود. از آنجا به خانه رفتیم.
M.Kh
حجم
۱۰۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
حجم
۱۰۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
قیمت:
۱۲,۰۰۰
۶,۰۰۰۵۰%
تومان