بریدههایی از کتاب شنود
۴٫۵
(۱۴۳۹)
من دیدم بودجه خوبی برای پرداخت حقوق نیروهای پیمانی و اضافهکاری کارکنان در آن اداره بود، ولی به خاطر روحیه تجمل گرایی این آقای رئیس، با همان بودجه که باید حقوق و اضافهکار پرداخت میشد، مبلهای جدید خریدند و نمای ساختمان اداره را بازسازی و زیبا کردند، برخی مسئولین بالاتر هم این مدیر را تشویق کردند!
من دیدم که برخی کارکنان دیگر هم دچار مشکلات و سختیهایی شدند، حتی زندگی برخی از آنها در معرض نابودی قرار گرفت.
اما نکته مهم این بود که گناه تمام اینها، علاوه بر نامهٔ اعمال خود شخص، برای این جناب رئیس نوشته شد!
حتی این گناه، برای مدیران بالاتری که او را برای این روحیه تجملگرایی ولو به هر قیمتی تشویق کردند ثبت شد!
ره دوست
رفقای من، همگی اذعان میکنند که تاکنون عصبانیت مرا ندیدهاند. واقعاً هم خداوند توفیق داده که در بدترین شرایط، میتوانم صبر کرده و خدا را شکر کنم.
اما وقتی بررسی اعمالم را میدیدم، مشاهده کردم که یکبار بیدلیل بر سر دخترم داد زدم! همان روز دخترم نیز با برادر کوچکش دعوا کرد و...
خدا میداند که این عصبانیت بیجای من، چقدر در زندگی و خانواده و روحیه فرزندانم تأثیر منفی داشت. این داد زدن بیجا حتی در سرنوشت آنها مؤثر بود!
ره دوست
خانهها و واحدهای نورانی با رشتههایی از نور به هم متصل بودند.
واحدهای آلوده هم با رشتههای ظلمانی و سیاه به یکدیگر اتصال داشتند. حتی مغازهها و فروشگاهها نیز ظلمانی و نورانی بودند.
بالاتر رفتم. کل زمین را مانند یک آسمان پر ستاره میدیدم. اما اگر تمام زمین مثل ستاره بود، یک نقطه و یک شهر مانند ماه میدرخشید! شاید بگویم مانند خورشید بود. چون نور خیره کنندهای داشت.
سریع به آن نقطه رفتم. در تصور اولیه خودم فکر کردم اینجا مکه باشد. اما وقتی به سمت آن نقطه رفتم، حس و حالم بهکلی عوض شد. من دو گنبد طلایی را دیدم!
کربلا منبع عظیم نور و پاکی بود که تمام نورها در تمام نقاط عالم به آن متصل بود. کربلا عامل نورانیت تمام زمین بود
ره دوست
آنجا میدیدم که تمام قدرت دست خداست. اگر من نیت الهی خودم را حفظ میکردم، خداوند هم اگر به صلاح من بود، از خزانه غیبی خودش، مشکل مرا برطرف میکرد.
.
وقتی کسی تعهد میدهد که در یک اداره به میزان ساعتی مشخص، کار مفید انجام دهد، باید نهایت دقت را بنماید که مشکل حقالناس و خصوصاً در ادارات دولتی به مشکل بیتالمال گرفتار نشود. این گرفتاریها، انسان را دچار مال حرام کرده و نتیجهٔ مال حرام در ذُریه و فرزند انسان نمایان میشود.
Sea of Moonlight
مدتی قبل می خواستم ماشین را در یک خیابان باریک پارک کنم و به بیمارستان همسرم بروم. میتوانستم کمی جلوتر بروم که جای پارک زیاد بود، اما گفتم همین جا، لابه لای خودروها پارک میکنم.
در این فاصله چند بار جلو و عقب رفتم تا ماشین در جاپارک قرار بگیرد. حدود یک دقیقه این ماجرا طول کشید.
هفت دستگاه خودرو منتظر بودند تا من داخل جاپارک بروم و راه برای آنها باز شود.
این صحنه را در مرور زندگی ام دیدم. من، هر چند کوتاه، اما وقت آنها را گرفته و اعصاب آنها را خراب کرده بودم. دو نفر از آنها مرتب بوق می زدند. خیلی عجله داشتند. اما به محل کارشان دیر رسیدند. من تاحدودی مقصر این ماجرا بودم.
کاربر ۲۴۸۴۴۰۹
بیشتر ما میگوییم: باید با دیگران همان گونه رفتار کنیم که میخواهیم آنها با ما رفتار کنند...
ولی واقعیت این است که آنطور که ما با دیگران رفتار میکنیم، در حقیقت با خود رفتار میکنیم.»
سیده ریحانه
وقتی ما میخواهیم به سفری مثل مشهد برویم، ابتدا مقدمات سفر مثل وسیله، محل اقامت، وسایل و هزینه لازم و... را آماده میکنیم که در طی سفر با مشکلات روبهرو نشویم.
اگر این سفر ما کمی طولانیتر باشد، وسایل بیشتری باید با خود ببریم. از ماهها قبل روی این سفر طولانی فکر میکنیم که در مقصد با مشکلی مواجه نشویم.
حالا میخواهیم به سفر بدون بازگشت آخرت برویم، هیچکس هم نمیداند که این سفر کی آغاز میشود، یعنی هر لحظه باید وسایل و مایحتاج خود را آماده نگه داریم. چقدر برای این سفر آماده ایم؟!
کاربر ۱۰۷۵۵۱۲
نکته دیگری که باید عرض کنم، اینکه در آن وادی کسی ما را بازخواست نمیکند، این خود ما هستیم که همه چیز را میبینیم و خودمان قاضی هستیم. اینکه به نماز و روزه گرفتن و انجام واجبات، دلمان را خوش کنیم خیلی خوشخیالی است.
اینها ابزار سفر است، ابزاری برای رسیدن به مقصد. حالا به مقصد که رسیدیم باید به خداوند عرض کنیم که چه کردیم و برای رضای خدا چه آوردیم؟ اگر کسی میخواهد مثالی در این زمینه ببیند، به زندگی امیر المؤمنین (ع) و یا آقا اباعبدالله (ع) نگاه کند.
آنها بودند که خودشان را وقف راه خدا کردند، از همه چیز خود در راه خدا گذشتند و هیچ منتی نداشتند.
Moon
بیشتر ما میگوییم: باید با دیگران همان گونه رفتار کنیم که میخواهیم آنها با ما رفتار کنند...
ولی واقعیت این است که آنطور که ما با دیگران رفتار میکنیم، در حقیقت با خود رفتار میکنیم
shariaty
یکباره دیدم که شیطان، با چهرهای بسیار زشت، با لباسهایی سیاه، مانند یک پیرزن در کنار این لوله قرار دارد و خندههای مستانه سر میدهد!
بعد باتعجب دیدم که در اطراف شیطان، صدها شیطانک که شبیه جنین انسان اما با بالهای کوچک بودند، حلقه زده و با او خوشحالی میکردند.
shariaty
یقین داشم که هیچ بلایی بر سر انسان نمیآید مگر به خاطر اشتباهات و گناهانش، فقط درصد کمی از خواص هستند که بلاها برای رشد و ترقی آنهاست.
shariaty
این را بدانید؛ در کشوری که داعیهدار و منتظر ظهور امام زمان (عج) است، اگر کسی خیانت نماید، عذاب سختی خواهد داشت، چرا که اعتقادات مردم را سُست خواهد کرد.
به قول شهید رجایی؛ در جهنم جایی هست که گناه ۳۶ میلیون انسان را برای ما (مسئولین) مینویسند.
علی میرزائی
با خداوند هر طور باشید، او نیز با شما همانگونه است. من در زندگیام و در مقابل خداوند، هیچگاه حسابگر نبودم که بگویم چه دادهای و چه ندادی و چقدر عبادت کنم.
من سعی میکنم آنچه در توان دارم برای خدا انجام دهم. خیلی اهل حساب و کتاب با خداوند نبودم، خدا هم به چشم بر هم زدنی کارم را رسیدگی کرد و تمام شد.
من معنای «ان الله سریع الحساب» را لمس کردم.
sosoke
دنیا حقیرتر از آن است که انسان کارهایش را برای به دست آوردن آن انجام دهد
sosoke
من تصمیم گرفتم بالاتر بروم. تهران مانند یک آسمان پر ستاره زیر پایم بود. خانههای نورانی را دیدم که میدرخشیدند.
بالاتر رفتم. ایران را به همین وضعیت دیدم. برخی شهرها نورانیت بیشتری داشتند و برخی کمتر.
از طرفی این خانهها و واحدهای نورانی با رشتههایی از نور به هم متصل بودند.
واحدهای آلوده هم با رشتههای ظلمانی و سیاه به یکدیگر اتصال داشتند. حتی مغازهها و فروشگاهها نیز ظلمانی و نورانی بودند
علی میرزائی
این حیوانات به هر بیماری که به حالت کما میرفت و یا در حال مرگ بود حمله میکردند و نمیگذاشتند لحظات آخر را توجه و تمرکز داشته و به یاد خداوند متعال باشد. در آن لحظات یاد روایت امام رضا (ع) افتادم که فرمودند: هرکس به زیارت من بیاید، سه زمان به فریادش میرسم که یکی از آنها لحظه جان دادن است.
علی میرزائی
با ناامیدی از خودم و اعمالم، از محاسبه دست کشیدم. چقدر عمرم را مفت باخته بودم! چه کارهای بزرگی که با سختی و با تلاش شبانهروزی انجام داده بودم اما کمی توقع تشویق از طرف مافوق و یا دیده شدن از سوی مردم، یا حس غرور و منیت که من این کار را انجام دادم، تمام آنها را پوچ کرده بود.
علی میرزائی
حضرت علی (ع) فرمودند: «بلا و گرفتاری برای ستمگر ادب، برای مؤمن امتحان، برای پیامبران درجه، و برای اولیاء کرامت میباشد.» (بحار الأنوار ج ۶۴ ص ۲۳۵)
Bahar Abdalvand
قرآن کریم میفرماید: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی کبَدٍ. همانا انسان را در سختیها آفریدیم.» واقعیت این است که دنیا محل سختیها و بلاهاست. (البته این بلاها، دارای هدف و معنا هستند، اگر بیهدف بودند، آزار دهنده میشدند) ما انتظارمان از زندگی، راحتی و آسایش است و چون به آن نمیرسیم، ناراحت میشویم. اساساً راحتی برای دنیا آفریده نشده و بدیهی است طلب کردن آنچه وجود ندارد، مایه رنج و عذاب است. دنیا جای تکلیف و امتحان میباشد؛ و جز تکلیف و امتحان در آن چیزی نیست. هر انسانی که در آن وارد شود برای امتحان میباشد و هر منظور دیگری نیز در میان باشد همگی در زیر چتر امتحان قرار میگیرد.
Bahar Abdalvand
حجم
۱۰۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
حجم
۱۰۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
قیمت:
۱۲,۰۰۰
۶,۰۰۰۵۰%
تومان