بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب شنود | صفحه ۲۵ | طاقچه
تصویر جلد کتاب شنود

بریده‌هایی از کتاب شنود

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۵از ۱۴۴۴ رأی
۴٫۵
(۱۴۴۴)
بالاتر رفتم. کل زمین را مانند یک آسمان پر ستاره می‌دیدم. اما اگر تمام زمین مثل ستاره بود، یک نقطه و یک شهر مانند ماه می‌درخشید! شاید بگویم مانند خورشید بود. چون نور خیره کننده‌ای داشت. سریع به آن نقطه رفتم. در تصور اولیه خودم فکر کردم اینجا مکه باشد. اما وقتی به سمت آن نقطه رفتم، حس و حالم به‌کلی عوض شد. من دو گنبد طلایی را دیدم! کربلا منبع عظیم نور و پاکی بود که تمام نورها در تمام نقاط عالم به آن متصل بود. کربلا عامل نورانیت تمام زمین بود.
کاربر ۱
«یک انسان در طول ده‌ها سال عمر خود، هزاران عمل خوب و بد انجام می‌دهد و دو ملک همراه او تمام آن‌ها را ثبت می‌نمایند. طبق روایات هنگام مرگ، (در مدت کوتاهی) تمام آن‌ها به انسان ارائه می‌شود؛ یعنی هر انسانی در پایان عمر و خاتمه یافتن دوران زندگی و داد و ستد در بازار دنیا، گزارش کارهای خود را می‌بیند، از اوضاع و احوال خوب یا بد خویش آگاه می‌گردد و به سود یا زیان معاملاتی که در زندگی با نقد عمر انجام داده، واقف می‌شود. خلاصه، خیلی زود می‌فهمد اهل بهشت است یا اهل جهنم.»
کاربر ۱۹۳۷۲۴۸
«برای رضای خدا، هر کاری می‌توانم برای پایداری و حفظ تنها دولتی که منتظر ظهور امام زمان (عج) است انجام دهم.»
محمد
«برای رضای خدا، هر کاری می‌توانم برای پایداری و حفظ تنها دولتی که منتظر ظهور امام زمان (عج) است انجام دهم.»
محمد
من در یکی از شب‌ها که روحم آزاد بود، بار دیگر ملک‌الموت را دیدم. از دور نگاه می‌کردم که کجا می‌روند. برایم مهم بود که چه اتفاقی رخ خواهد داد. البته اینقدر وجود نورانی و مهربانی داشتند که دوست داشتم به سراغ من می‌آمدند و یکبار دیگر چهرهٔ پر محبت ایشان را مشاهده می‌کردم. اما دیدم که ظاهراً برای همه این‌قدر مهربان نیستند! با برخی نیز با خشونت برخورد کرده و هیچ‌گونه مهر و محبتی ندارند. من دیدم که ایشان به یکی از اتاق‌های بیمارستان رفتند که در بخش دیگری بود و از اتاق من خیلی فاصله داشت. پیرمردی در حال جان دادن بود. شیاطین با انواع و اقسام حیله‌ها دورش را گرفته بودند. برخی شبیه حیوانات ترسناک و حتی برخی از شیاطین، شبیه زنان نیمه برهنه بالای سر او به عشوه گری می‌پرداختند!
کاربر ۴۳۴۹۹۹۷
هیچ چیزی در این عالم به اندازه قدم برداشتن در مسیر رضای خدا باارزش نیست.
sss
من آن‌قدر حسرت می‌خوردم که چرا آن همه پاداش که برای تحمل سختی‌ها برای من در نظر گرفته بودند را با یک عصبانیت بیجا و یا... همه را بر باد داده بودم.
کاربر ۷۲۳۲۰۶۴
من تا آن تاریخ با هیچ دختر نامحرمی گفتگو نکرده بودم و از مراسم خواستگاری ترس داشتم.
کاربر ۷۲۳۲۰۶۴
در بعضی مأموریت‌ها که مسئولین من، بارها از کارم تعریف کرده بودند، اصلاً چیزی از معنویات و پاداش الهی به حسابم نیامده بود! من فقط حسرت می‌خوردم که چقدر برای هیچ و پوچ دویده‌ام. حتی گاهی کارهایم، به جای بار مثبت،‌ بار منفی داشت و علت آن عدم اخلاص و ریا در کارهایم بود.
زهرا بانو
انسان می‌تواند با اختیاری که خداوند به او داده، خودش را تغییر دهد
خانم فاء
هیچ چیزی در این عالم به اندازه قدم برداشتن در مسیر رضای خدا باارزش نیست. دنیا حقیرتر از آن است که انسان کارهایش را برای به دست آوردن آن انجام دهد.
خانم فاء
هیچ چیزی در این عالم به اندازه قدم برداشتن در مسیر رضای خدا باارزش نیست. دنیا حقیرتر از آن است که انسان کارهایش را برای به دست آوردن آن انجام د
خانم فاء
اما کربلا، کسی چه می‌داند کربلا کجاست؟! کسی چه می‌داند که حسین (ع) در پیشگاه خداوند چه مقامی دارد؟!
خانم فاء
دیگر یقین داشتم تا خداوند نخواهد، هیچ اتفاقی نمی‌افتد. مطمئن بودم که اگر انسانی واقعاً با خدا باشد، می‌شود اراده خدا، یعنی خداوند او را در هر شرایطی یاری می‌کند. اما اگر از خداوند غفلت کرد و به اسباب و علل مادی دل خوش نمود، به همان اسباب مادی واگذار می‌شود.
خانم فاء
«اِن مَع العُسر یسرا» یقین داشتم که زندگی همیشه این‌گونه نخواهد بود. به یقین پس از این همه سختی‌ها دوران آسانی هم خواهد آمد.
خانم فاء
کل زمین را مانند یک آسمان پر ستاره می‌دیدم. اما اگر تمام زمین مثل ستاره بود، یک نقطه و یک شهر مانند ماه می‌درخشید! شاید بگویم مانند خورشید بود. چون نور خیره کننده‌ای داشت. سریع به آن نقطه رفتم. در تصور اولیه خودم فکر کردم اینجا مکه باشد. اما وقتی به سمت آن نقطه رفتم، حس و حالم به‌کلی عوض شد. من دو گنبد طلایی را دیدم! کربلا منبع عظیم نور و پاکی بود که تمام نورها در تمام نقاط عالم به آن متصل بود. کربلا عامل نورانیت تمام زمین بود. تمام نقاط نورانی در شبکه‌ای عظیم به مرکزیت کربلای معلی با خطوطی نورانی به هم متصل بود و از آن طرف، تمام خانه‌های فاضلابی و نجس، مانند نقاط سیاه با یکدیگر در ارتباط بودند.
خانم فاء
اما با خودم گفتم: قرار بود هر کاری می‌خواهی انجام دهی، فقط برای رضای خدا باشد. آیا واقعاً نیت تو رضای خداست، یا فرار از شرایط موجود؟! ‫تصمیم گرفتم بمانم. با اینکه می‌دانستم این ماندن، از رفتن سخت‌تر است
شکوفا
مطمئن بودم که اگر انسانی واقعاً با خدا باشد، می‌شود اراده خدا، یعنی خداوند او را در هر شرایطی یاری می‌کند.
شکوفا
گفتم: امر خدا یعنی چه؟ ‫گفت: امور و فرامین خاص خداوند که مقدر می‌شود در زمین انجام شود را امر خداوند می‌گویند.
شکوفا
یکی از معانی کلمه جبار، جبران کننده است. خداوند متعال، آنچه را که در راه او و در مسیر او هزینه کرده باشی، برایت جبران می‌کند. حتی اگر برای رضای خدا قدمی برداشته و یا کار کوچکی انجام دهی، خواهی دید که چندین برابر آن را به تو باز می‌گرداند.
شکوفا

حجم

۱۰۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

حجم

۱۰۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

قیمت:
۱۲,۰۰۰
۶,۰۰۰
۵۰%
تومان