بریدههایی از کتاب شنود
۴٫۵
(۱۴۴۲)
یعنی به هرکسی نظر میکردم، نه تنها باطن و فکر و نیت او، بلکه اتفاقاتی که از لحظه تولد تا مرگ او میخواهد رخ دهد را متوجه میشدم! نهتنها تا لحظه مرگ، که حتی میدیدم چه کسانی در صحرای محشر گرفتارند و چه کسانی... البته این را تأکید کنم که خداوند فرصت توبه و بازگشت را از هیچکس نگرفته. یعنی انسان میتواند با اختیاری که خداوند به او داده، خودش را تغییر دهد.
funny
من دیدم که این آرایش و بدحجابی، جدای از معصیت خداوند بهنوعی حقالناس هم در پی دارد.
این افراد، با این پوشش که در بیشتر مواقع کاذب و با انواع و اقسام وسایل آرایشی همراه میباشد، خود را بسیار زیباتر از واقعیت نشان میدهند و همین عمل، زندگی عادی مردم را به هم میریزد.
Fatemeh Asadi
اینکه آن بیمار، باایمان یا بدون ایمان از دنیا برود، بستگی به شرایطی دارد که در طول زندگی برای خودش رقم زده.
مهدی نادریان
در آن لحظات یاد روایت امام رضا (ع) افتادم که فرمودند: هرکس به زیارت من بیاید، سه زمان به فریادش میرسم که یکی از آنها لحظه جان دادن است.
آنجا بود که اهمیت لحظه جان دادن را فهمیدم.
مهدی نادریان
دیگر یقین من کامل شده بود که هیچ چیزی در این عالم به اندازه قدم برداشتن در مسیر رضای خدا باارزش نیست. دنیا حقیرتر از آن است که انسان کارهایش را برای به دست آوردن آن انجام دهد. هزاران برابر دنیا و ثروت دنیا در خزائن الهی موجود است و کافی است خداوند مهربان اراده کند که کسی از مواهب دنیا بهرهمند شود.
اما من در آن تجربهها فهمیدم که کمال یک انسان، رسیدن به مواهب و ثروت دنیایی نیست، چرا که اگر کمال ما در ثروت و دنیا بود، اهل بیت: باید الگوی ثروتاندوزی میشدند.
کاش مثل شهید، شهید باشم...
و چه وضعی دارند کسانی که در حین گناه و در محل گناهآلود از دنیا میروند!
نه فرصت توبهای و نه کسی که آنها را به یاد خدا بیندازد. حتی فرشتگان الهی هم برای کمک به او نمیتوانند به محل گناه وارد شوند.
کاش مثل شهید، شهید باشم...
خداوند در آن لحظات، به من نشان داد که در زمان وقوع امتحانات الهی، شیاطین با تمام توان و تمام یاران جنی و انسی خود به میدان میآیند و تلاش میکنند تا انسان از امتحانات الهی مردود شود.
فقط تقوای الهی و توسل به اهل بیت: در این شرایط میتواند به داد انسان برسد.
من یقین داشتم که خداوند در مواقع خطر و آلودگی دست کسانی که به خداوند توکل کنند را خواهد گرفت و اجازه نمیدهد گمراه شوند.
محمد۳۱۳
این شیاطین با روشهای مختلف، مانع از این میشدند که بیمار در حال مرگ، با ایمان از دنیا برود! آنها به دنبال نقطه ضعف انسان و یا دلبستگیهای دنیایی او میرفتند و از همین اهرم استفاده میکردند تا انسان را در لحظات مرگ از خدا غافل کنند.
محمد۳۱۳
همه چیز در پیشگاه خداوند دقیق بود، هیچ عمل ناپسند یا کوچکترین ظلمی در آنسوی هستی بیجواب نمیماند. حتی اگر کسی فقط براساس شنیدهها یا به دلایل دیگر، از ظالمی حمایت کرده باشد، این کار او یک ظلم است و باید جوابگو باشد.
نقل است که عارف بزرگ، شیخ رجبعلی خیاط، وقتی برای زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی به میدان شهرری رفته بود، از آسفالت شدن اطراف حرم تعریف کرد. همان موقع در قلب خود تاریکی مشاهده نمود! به او گفتند: رضا خان ظالم، خانههای بسیاری را مصادره نموده، ظلمهای بسیاری به مردم این منطقه نموده و در مقابل این مکان را آسفالت کرده، نباید از این ظالم تعریف کنی.
ما ابد در پیش داریم....
دنیا حقیرتر از آن است که انسان کارهایش را برای به دست آوردن آن انجام دهد. هزاران برابر دنیا و ثروت دنیا در خزائن الهی موجود است و کافی است خداوند مهربان اراده کند که کسی از مواهب دنیا بهرهمند شود.
اما من در آن تجربهها فهمیدم که کمال یک انسان، رسیدن به مواهب و ثروت دنیایی نیست، چرا که اگر کمال ما در ثروت و دنیا بود، اهل بیت: باید الگوی ثروتاندوزی میشدند.
کمال انسان در این است که چقدر در مسیر خداوند متعال و در راه عمل به وظیفهاش قدم برمیدارد. آن وقت اگر مطیع فرمان خداوند شویم، خدا آنچه نادیدنی است و برای ما اهمیت دارد به ما نشان خواهد داد. حتی چیزهایی به انسان نشان میدهد که به حرکت در مسیر الهی دلگرم شود.
ما ابد در پیش داریم....
بعد به من گفت: دیدی چه شد، این ملائک سالهای سال است که باتجهیرات کامل، منتظر استغاثه خالصانه شیعیان هستند تا وارد عمل شوند. اینها منتظر حرکتی مخلصانه از شیعیان هستند.
بعد باتعجب گفتم: یعنی اگر کسی حرکتی نکند این ملائک کاری نمیکنند؟
گفت: فقط در یک صورت، امام حاضر و معصوم میتواند امر خدا را ابلاغ کند، اگر امام معصوم بخواهد، همه چیز تغییر میکند.
بعد ادامه داد: در دوران غیبت، ولی امر مسلمین نیز میتواند به آنها دستور دهد.
در همین افکار بودم که منظور از ولی امر مسلمین کیست، یکباره در میان فوج ملائک تصویر بزرگی را دیدم که شمایل حضرت امام و مقام معظم رهبری نمایان بود.
M H
آن روز، وقتی پارههای بدن آن کودک غزه را از تلویزیون دیدم، در درونم فریاد زدم و گفتم: خدایا، تو این همه ظلم بر مسلمانان را میبینی، پس کی از ظالمین انتقام میگیری؟
خدایا چند دهه است که مردم مظلوم فلسطین با دشمن صهیونیست میجنگند و شهید میدهند، اما آمریکا و سازمان ملل و شورای امنیت هیچ کاری انجام نمیدهند. خدایا ...
یکباره دیدم در یک دشت باز و سرسبز ایستادهام. نگاهم به آسمان افتاد. تا آن زمان آسمان را اینگونه ندیده بودم. هوا روشن و وسط روز بود، اما تعداد بسیار زیادی از ملائک خداوند را دیدم که کاملاً مسلح بوده و زره پوشیده و آماده رزم بودند!
آنها بر مرکبهایی سوار بودند و آنقدر زیاد بودند که نیمی از آسمان تیره و تار شده بود! گویی خداوند میلیونها ملک را شبیه به رزمندگان ما خلق کرده بود! باخودم گفتم: این همه رزمنده کجا بودند؟ نکند برای نابودی اسرائیل میخواهند بروند؟
M H
در بررسی اعمال، جملهای دیدم که برایم جالب بود. نوشته شده بود: «جان در مقابل جان» به من فهماندند که تو در مسجد و هیئت، جان بسیاری از افراد را از اینکه آلوده به فساد و گمراهی و مواد بشوند نجات دادی، ما هم جان تو را از حوادث و گرفتاریها حفظ کردیم.
حتی به من نشان داده شد که چون خالصانه برای خداوند وقت گذاشتی، ما هم به تو سفر اول کربلا را هدیه دادیم. یعنی همان سفر اول که باعث بخشش تمامی گناهان قبلی من شد، همان هم عنایت پروردگار بود.
آنجا معنای آیه «ان تنصروا الله ینصرکم...» را کامل متوجه شدم. شما (دین) خداوند را یاری کنید، خداوند نیز شما را یاری میکند. خدا به تعداد و نفرات ما کار ندارد. خداوند میخواهد که ما خالصانه وارد میدان عمل برای رضای خدا شویم. میخواهد که ما هر چه در توان داریم در راه او به کار گیریم.
من این را فهمیدم که هرکسی برای حفظ کشور و نظام اسلامی قدمی بردارد، خداوند او را به بهترین نحو یاری خواهد کرد.
اصلاً بازگشت من به همین دلیل بود. من خالصانه و بدون هیچ چشمداشتی به مأموریت رفتم.
M H
من میدیدم، وقتی در جلسات فرهنگی و دینی حضور داشتم، انبوه ملائک در اطراف ما بودند و مقدرات ما را تغییر میدادند.
ما ابد در پیش داریم....
آنجا میدیدم که تمام قدرت دست خداست. اگر من نیت الهی خودم را حفظ میکردم، خداوند هم اگر به صلاح من بود، از خزانه غیبی خودش، مشکل مرا برطرف میکرد.
من میدیدم که برخی کارهای الهیام، چقدر در حل مشکلات دنیاییام تأثیر داشت و حسرت میخوردم که چرا تمام کارهایم، حتی سادهترین کارهای زندگی روزمره را با نیت الهی انجام ندادهام.
در آن لحظات و در اوج ناامیدی با خودم گفتم چقدر خوب میشود که اجازه دهند من برگردم. دیگر هیچ کاری را جز برای رضای خدا انجام نمیدهم. مگر اهل دنیا ارزش این را دارند که انسان، کارهایش را برای رضای خاطر آنها انجام دهد!؟
ما ابد در پیش داریم....
در همان لحظهای که گذشتهام را دیدم و اعمال من بررسی میشد، دعاهای مادرم را دیدم که در سرنوشت من بسیار تأثیر داشت.
بارها گناه یا خطایی از من سرزده بود که با دعای مادرم پاک شده و بیحساب میشدم و یا هرجا قرار بود بلا یا عقوبتی بر سر من وارد شود، با دعای مادرم برطرف شده بود.
یعنی مقام مادر اینگونه است. هر یک از دعاهای یک مادر کافی است تا آینده انسان را کاملاً تغییر دهد.
maede.hosseinzade
من در آن تجربهها فهمیدم که کمال یک انسان، رسیدن به مواهب و ثروت دنیایی نیست، چرا که اگر کمال ما در ثروت و دنیا بود، اهل بیت: باید الگوی ثروتاندوزی میشدند.
__mr__
در آن لحظات یاد روایت امام رضا (ع) افتادم که فرمودند: هرکس به زیارت من بیاید، سه زمان به فریادش میرسم که یکی از آنها لحظه جان دادن است.
آنجا بود که اهمیت لحظه جان دادن را فهمیدم. چقدر مهم است که انسان یاد خدا باشد و شهادتین بگوید و به اهل بیت: توسل کند.
parnian
یکی از تجربهگران میگوید: «آنچه درک کردم این بود که من هرگز فانی نیستم و از ازل وجود داشتهام و تا ابد وجود خواهم داشت و محال است که نابود شوم... و من برای همیشه در امنیت و محافظت کامل بوده و خواهم بود.»
Pegah
دیگر یقین داشتم تا خداوند نخواهد، هیچ اتفاقی نمیافتد. مطمئن بودم که اگر انسانی واقعاً با خدا باشد، میشود اراده خدا، یعنی خداوند او را در هر شرایطی یاری میکند.
اما اگر از خداوند غفلت کرد و به اسباب و علل مادی دل خوش نمود، به همان اسباب مادی واگذار میشود.
خاکپایدوستدارانخدا
حجم
۱۰۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
حجم
۱۰۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
قیمت:
۱۲,۰۰۰
۶,۰۰۰۵۰%
تومان