بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب شنود | صفحه ۱۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب شنود

بریده‌هایی از کتاب شنود

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۵از ۱۴۴۰ رأی
۴٫۵
(۱۴۴۰)
می‌خواستم بگویم که این شغل را که با هزاران خطر و گرفتاری همراه است برای خدا انتخاب کردم، اما نشانم دادند که من به دنبال یک شغل ثابت و آبرومند بودم و سر از اینجا درآوردم. یعنی خیلی نیت الهی در آن نمایان نبود. حتی اشاره کردم که من در فلان مأموریت خیلی سختی کشیدم تا آبروی اسلام و ایران حفظ شود، اما به من نشان دادند که خیلی اصرار داشتی به نام خودت این مأموریت گزارش شود و به خاطر آن مأموریت، حسابی تشویق شدی و مُزدت را گرفتی!
parnian
مولای ما در گودی قتلگاه و در روز عاشورا هیچ‌گاه زبان به شکوه و شکایت نگشود. بارها از آنچه بر سرش می‌آمد اعلام رضایت کرد، چون می‌دانست برای رضای خداست و خداوند شاهد است.
marzieh.21
گاهی به برخی اعمالم فکر می‌کردم که به نظر من خیلی خوب بوده، اما می‌دیدم که به علت نیت غیر خدایی که داشتم پوچ شده و اصلاً در محاسبات الهی به حساب نیامده بود!
Mohammadreza Sharifi
برای کارهایی که فقط برای رضای خدا انجام داده بودم، (که متأسفانه تعداد آن‌ها خیلی کم بود) درجات و مقامات معنوی برایم ایجاد شده بود و می‌فهمیدم که تمام ملائک به من مباهات می‌کردند، اما برای کارهایی که نیت غیر الهی داشتم، می‌دیدم که ضرر کردم.
Mohammadreza Sharifi
با مهربانی به من لبخند زد و گفت: می‌خواهی با من بیایی؟ آمده‌ام جان تو را بگیرم، آماده هستی؟ من که وحشت تمام وجودم را گرفته بود، مات و مبهوت نگاهش کردم. مثل نگاه ملتمسانه یک دانش‌آموز در سر جلسه امتحان، وقتی امتحان تمام شده و او هیچ جوابی ننوشته نگاهش کردم.
Mohammadreza Sharifi
یکی از معانی کلمه جبار، جبران کننده است. خداوند متعال، آنچه را که در راه او و در مسیر او هزینه کرده باشی، برایت جبران می‌کند. حتی اگر برای رضای خدا قدمی برداشته و یا کار کوچکی انجام دهی، خواهی دید که چندین برابر آن را به تو باز می‌گرداند.
برای او
هفت دستگاه خودرو منتظر بودند تا من داخل جاپارک بروم و راه برای آن‌ها باز شود. این صحنه را در مرور زندگی ام دیدم. من، هر چند کوتاه، اما وقت آن‌ها را گرفته و اعصاب آن‌ها را خراب کرده بودم. دو نفر از آن‌ها مرتب بوق می زدند. خیلی عجله داشتند. اما به محل کارشان دیر رسیدند. من تاحدودی مقصر این ماجرا بودم. در مرور اعمال می‌خواستم بگویم که خیابان باریک بود و پارک کردن سخت، اما به من فهماندند که کمی جلوتر جا بود و تو می‌خواستی نزدیک‌تر باشی. دیگر حرفی برای گفتن نداشتم. به من گفتند که در وادی حق‌الناس از این هفت نفر باید حلالیت بطلبی!
برای او
حتی اگر کسی فقط براساس شنیده‌ها یا به دلایل دیگر، از ظالمی حمایت کرده باشد، این کار او یک ظلم است و باید جوابگو باشد. نقل است که عارف بزرگ، شیخ رجبعلی خیاط، وقتی برای زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی به میدان شهرری رفته بود، از آسفالت شدن اطراف حرم تعریف کرد. همان موقع در قلب خود تاریکی مشاهده نمود! به او گفتند: رضا خان ظالم، خانه‌های بسیاری را مصادره نموده، ظلم‌های بسیاری به مردم این منطقه نموده و در مقابل این مکان را آسفالت کرده، نباید از این ظالم تعریف کنی.
برای او
حالا او مانده بود و حسرت مال از بین رفته و حق آن بچه‌های یتیم. عجیب‌تر اینکه یک خانه شبیه همان که ساخته بود در جهنم برزخی برای او آماده کردند و او را در همان خانه گرفتار عذاب و آتش نمودند! بعد به او گفتند تمام این بچه‌های کوچک برادرت و حتی فرزندان و نسل آن‌ها که از این ملک سود می‌بردند باید بزرگ شوند و از دنیا بروند و به برزخ بیایند، اگر توانستی آن‌ها را راضی کنی نجات خواهی یافت!
ili001
جالب است که براساس نظریات بسیاری از تجربه‌گران نزدیک به مرگ، ما به اراده و اختیار خود تصمیم می‌گیریم که برای رشد و تعالی معنوی بیشتر متولد شویم و به دنیای زمینی بیاییم. یکی از تجربه‌گران و نویسندگان معروف درمورد تجربهٔ نزدیک به مرگ خودش می‌نویسد: «به من گفتند که ما زمینی‌ها، همه بدون استثناء، بنابه میل و اراده و اشتیاق شخصی بوده که روی کرهٔ زمین آمده‌ایم، و اینکه به‌راستی، این خود ما بودیم که بسیاری از نقاط ضعف، شرایط و اوضاع دشوار زندگی‌مان را برگزیده‌ایم تا به کمک آن‌ها، امکان رشد و تکامل معنوی پیدا کنیم. ما قبل از آمدن بر روی زمین می‌دانستیم که لازم است مورد آزمایش‌های دشوار و گوناگون قرار بگیریم تا بفهمیم که چگونه خواهیم توانست مأموریت‌مان را انجام دهیم.»
جوان خراسانی | javan khorasani
یکی از تجربه‌گران می‌گوید: «آنچه درک کردم این بود که من هرگز فانی نیستم و از ازل وجود داشته‌ام و تا ابد وجود خواهم داشت و محال است که نابود شوم... و من برای همیشه در امنیت و محافظت کامل بوده و خواهم بود.»
جوان خراسانی | javan khorasani
بعد از کلی پیگیری متوجه شدم. چند سال قبل، همسرم با خانم‌های فامیل یک قرض‌الحسنه فامیلی تشکیل می‌دهند. آن‌ها هر ماه مبلغی پرداخت کرده و هربار یک نفر برنده می‌شد. همسرم سه سال قبل، برنده می‌شود و قسط‌های وام خودش را هرماه پرداخت می‌کرد. زمانی که سه قسط از مبلغ اقساط او مانده بود بیماری‌اش شدید شد تا اینکه به مرگ او منجر شد. به من هم چیزی نگفته بود. مسئول صندوق شرم کرد که به ما اطلاع دهد. شرایط خودش هم مساعد نبود. مانده بود این مبلغ را چگونه برگرداند. به‌محض اینکه باخبر شدم که گرفتار این مبلغ است، سریع پول را جور کردم و واریز نمودم. شنیده بودم در وادی حق الناس خیلی‌ها گرفتار می‌شوند، اما نمی‌دانستم این‌قدر کار سخت است!
جوان خراسانی | javan khorasani
به خوبی دیدم که این پسر، نه به آن دختر رسید، و نه از زندگی‌اش بهره برد. بدبختی دنیا و آخرت از این پسر جدا نشد. گریه‌های او را در سرزمین غربت می‌دیدم که حسرت حضور در کنار خانواده‌اش را می‌خورد.
من عصبی نیستم
ولی واقعیت این است که آن‌طور که ما با دیگران رفتار می‌کنیم، در حقیقت با خود رفتار می‌کنیم.»
نورا | کتابخوار .
اگر امروز که بهترین ساعات عمر را می‌گذرانیم، غفلت نماییم، بعدها پشمیان خواهیم شد.
نورا | کتابخوار .
اصلاً به هیچ چیز این دنیا نباید دل بست. دنیا جایی برای دل بستن ندارد. آخرت ابدی و پایدار است. اینجا را تا چشم بر هم می‌زنی باید بروی.
نورا | کتابخوار .
در بررسی اعمال، جمله‌ای دیدم که برایم جالب بود. نوشته شده بود: «جان در مقابل جان» به من فهماندند که تو در مسجد و هیئت، جان بسیاری از افراد را از اینکه آلوده به فساد و گمراهی و مواد بشوند نجات دادی، ما هم جان تو را از حوادث و گرفتاری‌ها حفظ کردیم.
نورا | کتابخوار .
اگر انسانی واقعاً با خدا باشد، می‌شود اراده خدا، یعنی خداوند او را در هر شرایطی یاری می‌کند. اما اگر از خداوند غفلت کرد و به اسباب و علل مادی دل خوش نمود، به همان اسباب مادی واگذار می‌شود.
کاربر ۳۳۳۴۵۷۸
خداوند در آن لحظات، به من نشان داد که در زمان وقوع امتحانات الهی، شیاطین با تمام توان و تمام یاران جنی و انسی خود به میدان می‌آیند و تلاش می‌کنند تا انسان از امتحانات الهی مردود شود. فقط تقوای الهی و توسل به اهل بیت: در این شرایط می‌تواند به داد انسان برسد. من یقین داشتم که خداوند در مواقع خطر و آلودگی دست کسانی که به خداوند توکل کنند را ‌ خواهد گرفت و اجازه نمی‌دهد گمراه شوند. من دیدم کسانی می‌خواستند مرا بی‌آبرو کنند، اما خداوند متعال بود که هربار مرا نجات می‌داد.
موسوی
ما قبل از آمدن بر روی زمین می‌دانستیم که لازم است مورد آزمایش‌های دشوار و گوناگون قرار بگیریم تا بفهمیم که چگونه خواهیم توانست مأموریت‌مان را انجام دهیم.»
پ. و.

حجم

۱۰۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

حجم

۱۰۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

قیمت:
۱۲,۰۰۰
۶,۰۰۰
۵۰%
تومان