بریدههایی از کتاب مالک زمان
۴٫۱
(۱۷۶)
همواره در نظر داشته باش که هر یک از زیر دستانت در چه کاری تحمل رنج کردهاند، تا رنجی را که یکی تحمل کرده به حساب دیگری نگذاری و کمتر از رنجی که تحمل کرده پاداشش ندهی. شرف و بزرگی کسی، باعث نشود رنج اندکش را بزرگ شمری و ضعیف بودن کسی باعث نشود رنج بزرگش را کم به حساب آوری.
کاربر ۳۴۸۰۹۵۱
عجیب بود، مشکلات ما با نامه سردار حل شد. با این که پدرم به دست سربازان همین سردار کشته شده بود، اما همیشه ایشان را دوست داشتم.
امیرالمؤمنین علی (ع) در نامهٔ ۶۷ به والی مکه میفرماید:
وَ لَا یکنْ لَک إِلَی النَّاسِ سَفِیرٌ إِلَّا لِسَانُک وَ لَا حَاجِبٌ إِلَّا وَجْهُک وَ لَا تَحْجُبَنَّ ذَا حَاجَةٍ عَنْ لِقَائِک بِهَا، فَإِنَّهَا إِنْ ذِیدَتْ عَنْ أَبْوَابِک فِی أَوَّلِ وِرْدِهَا لَمْ تُحْمَدْ فِیمَا بَعْدُ عَلَی قَضَائِهَا.
میان تو و مردم، پیام رسانی جز زبانت و مانعی جز صورتت نباشد. هیچ نیازمندی را از دیدار خود محروم مکن. زیرا اگر ابتدا از پیش تو رانده شود و سپس، نیاز او را برآوری، کسی تو را نستاید.
در مال خدا که نزد تو گرد میآید، نظر کن، آن را به عیالواران و گرسنگانی که در نزد تو هستند و به محتاجان و فقیران برسان. و هر چه افزون آید، نزد ما روانهاش دار، تا ما نیز آن را به محتاجانی که نزد ما هستند برسانیم.
کاربر ۳۴۸۰۹۵۱
ای مالک، خود را برای جنگ با خدا بسیج مکن که تو را در برابر خشم او توانی نیست و از عفو و بخشایش او هرگز بینیاز نخواهی بود. هرگاه کسی را بخشیدی، از کردهٔ خود پشیمان مشو و هرگاه کسی را عقوبت نمودی، از کردهٔ خود شادمان مباش.
هرگز به دنبال خشمی که از آن امکان رهایی هست نرو و مگوی که مرا بر شما امیر ساختهاند و باید فرمان من اطاعت شود.
زیرا، چنین پنداری سبب فساد و سستی دین و نزدیک شدن دگرگونی در نعمتهاست. هرگاه از سلطه و قدرتی که در آن هستی در تو غروری پدید آمد به عظمت ملک خداوند بنگر که برتر از توست و بر کارهایی تواناست که تو را بر آنها توانایی نیست. این نگریستن غرور تو را تسکین میدهد و تندی را فرو میدهد و عقلی را که از تو گریخته به تو باز میگرداند.
کاربر ۳۴۸۰۹۵۱
گفت: ببین برادر، ما برای خدا میجنگیم، مسائل شخصی را وارد جنگ مکن. اگر با فکر انتقام به جنگ بیایی و کشته شوی جایت میان شهدا نیست. سعی کن نیت تو تنها برای خدا باشد.
سرم را به زیر انداختم و حرفهایش را تأیید کردم، انگار او فرشتهٔ نجات من از این افکار پلید شده بود...
امیرالمؤمنین (ع) در حکت ۱۹۴ نهج البلاغه میفرماید:
مَتَی أَشْفِی غَیظِی إِذَا غَضِبْتُ؟ أَ حِینَ أَعْجِزُ عَنِ الاِنْتِقَامِ فَیقَالُ لِی: لَوْ صَبَرْتَ؟ أَمْ حِینَ أَقْدِرُ عَلَیهِ فَیقَالُ لِی: لَوْ عَفَوْتَ.
من کی آتش خشمم را فرو نشانم؟ آیا هنگامی که از انتقام ناتوانم و به من میگویند: اگر صبر کنی بهتر است، یا هنگامی که قادر بر انتقام هستم و به من گفته میشود: اگر بخشش کنی بهتر است.
کاربر ۳۴۸۰۹۵۱
از بندهٔ خدا علی امیرمؤمنان به گردآوران مالیات و فرمانداران شهرهایی که لشکریان از سرزمین آنان میگذرند. پس از یاد خدا و درود، همانا من سپاهیانی فرستادم که به خواست خدا بر شما خواهند گذشت، و آنچه خدا بر آنان واجب کرده به ایشان سفارش کردم، و بر آزار نرساندن به دیگران، و پرهیز از هر گونه شرارتی تأکید کردهام، و من نزد شما و پیمانی که با شما دارم از آزار رساندن سپاهیان به مردم بیزارم، مگر آن که گرسنگی سربازی را ناچار گرداند، و برای رفع گرسنگی چارهای جز آن نداشته باشد. پس کسی را که دست به ستمکاری زند کیفر کنید، و دست افراد سبک مغز خود را از زیان رساندن به لشکریان، و زحمت دادن آنها جز در آنچه استثناء کردم جدا کنید.
کاربر ۳۴۸۰۹۵۱
بعد از احوالپرسی و خوشوبش، حاج قاسم گفت: خط قرمز من تو جمع آوری غنائم، اموال مردم است، در این موضوع با هیچ کس شوخی ندارم. اگر در مغازهای رفتید و خوراکیهای فاسد شدنی دیدید میتوانید استفاده کنید به شرطی که مبلغش را برای صاحب مغازه بگذارید.
اگر مواد خوراکی را در ادارات دولتی صدام یافتید میتوانید استفاده کنید، غیر از اینها، از چیزهایی که نگفتم حق استفاده ندارید.
کاربر ۳۴۸۰۹۵۱
کیست که این وقت شب این طور گریه میکند؟ پتو را پس زدم و گوشهایم را کنار دیوار گذاشتم.
با دقت گوش دادم. صدای حاجی بود. با خدایش میگفت: الهی العفو، الهی العفو ... سرم را برگرداندم و ساعت را نگاه کردم. درست بیست دقیقهای به اذان صبح باقی مانده بود ...
امیرالمؤمنین (ع) در قسمتی از نامهاش به مالک اشتر میفرماید:
وَلْیکنْ فی خاصَّةِ ما تُخْلِصُ لِلّهِ بِهِ دینَک اِقامَةُ فَرائِضِهِ الَّتی هِی لَهُ خاصَّةً، فَاَعْطِ اللّهَ مِنْ بَدَنِک فی لَیلِک وَ نَهارِک، وَ وَفِّ ما تَقَرَّبْتَ بِهِ اِلَی اللّهِ مِنْ ذلِک کامِلاً غَیرَ مَثْلُوم وَ لا مَنْقُوص بالِغاً مِنْ بَدَنِک ما بَلَغَ. وَ اِذا قُمْتَ فی صَلاتِک لِلنّاسِ
و باید آنچه به آن دینت را برای خدا خالص میکنی اقامه واجبات باشد. واجباتی که مخصوص به خداوند است، روی این ملاک بدنت را در شب و روز در اختیار خداوند قرار بده و از آنچه موجب قرب تو به خداوند میشود به نحو کامل و بدون کم و کاست انجام ده، گرچه هرگونه صدمه وفرسایشی به بدنت واردآید.
کاربر ۳۴۸۰۹۵۱
بعد از ناهار تا شب مشغول صحبت شدیم، اما هیچ وقت یادم نمیرود که سردار هیچ تبعیضی بین ما و سربازانش قرار نداد. حتی از سهم خود گذشت تا به سربازها غذا برسد. این ظرائف اخلاقی سردار، او را به اوج رساند ...
امیرالمؤمنین (ع) در قسمتی از نامه مالک اشتر میفرماید:
وَلْیکنْ آثَرُ رُؤُوسِ جُنْدِک عِنْدَک مَنْ وَاساهُمْ فی مَعُونَتِهِ، وَ اَفْضَلَ عَلَیهِمْ مِنْ جِدَتِهِ بِما یسَعُهُمْ وَ یسَعُ مَنْ وَراءَهُمْ مِنْ خُلُوفِ اَهْلیهِمْ،
و باید برگزیده ترین سران سپاهت نزد تو کسی باشد که در یاری به سپاهیان، برادری و مواسات را رعایت نماید، و از آنچه دارد (مال خود) به آنان احسان کند به اندازهای که بتواند سپاهیان و خانوادههای آنان را که از خود به جای نهادهاند اداره نماید.
کاربر ۳۴۸۰۹۵۱
وقتی نزدیکش شدم به من گفت: میدانم چند ماه در خط مقدم بودهاید اما نباید برای خودنمایی مربی را در مقابل نیروها تضعیف کنید. سرم را زیر انداختم و دوباره اظهار ندامت کردم. سردار پیشانیام را بوسید و رفت. چند روز به این رفتار و گذشت فکر میکردم، عجب گذشت مردانهای ...
امیرالمؤمنین (ع) در قسمتی از نامه ۵۳ به مالک اشتر میفرماید:
یفْرُطُ مِنْهُمُ الزَّلَلُ وَ تَعْرِضُ لَهُمُ الْعِلَلُ وَ تُؤْتَی عَلَی اءَیدِیهِمْ فِی الْعَمْدِ وَ الْخَطَإِ، فَاءَعْطِهِمْ مِنْ عَفْوِکَ وَ صَفْحِکَ مِثْلِ الَّذِی تُحِبُّ وَ تَرْضَی اءَنْ یعْطِیکَ اللَّهُ مِنْ عَفْوِهِ وَ صَفْحِهِ، فَإِنَّکَ فَوْقَهُمْ وَ وَالِی الْاءَمْرِ عَلَیکَ فَوْقَکَ وَ اللَّهُ فَوْقَ مَنْ وَلاکَ.
از آنها خطاها سر خواهد زد و علتهایی دارد، به عمد یا خطا لغزشهایی میکنند، پس از عفو و بخشایش خویش نصیبشان کن، همانگونه که دوست داری که خداوند نیز از عفو و بخشایش خود تو را نصیب دهد. زیرا تو برتر از آنها هستی. اما آنکه تو را بر آن سرزمین ولایت داده، برتر از توست و خداوند برتر از کسی است که تو را ولایت داده است.
کاربر ۳۴۸۰۹۵۱
گفت: بعد ازظهر باید به دادگاه بروم.
با تعجب گفتم: شما چرا؟ وکیلی بگیرید تا تمام ماجرا را تعریف کند. حاجی گفت خودم انجام میدهم و با دلایلم خود را تبرعه میکنم.
با این که میتوانست بیمحلی کند اما او مرد قانون بود.
امیرالمؤمنین (ع) در قسمتی از نامهاش به مالک اشتر میفرماید: اَلْزِمِ الْحَقَّ مَنْ لَزِمَهُ مِنَ الْقَریبِ وَ الْبَعیدِ، وَ کنْ فی ذلِک صابِرا مُحْتَسِباً، واقِعاً ذلِک مِنْ قَرابَتِک وَ خاصَّتِک حَیثُ وَقَعَ، وَ ابْتَغِ عاقِبَتَهُ بِما یثْقُلُ عَلَیک مِنْهُ، فَاِنَّ مَغَبَّةَ ذلِک مَحْمودَةٌ.
حق را نسبت به هر که لازم است از نزدیک و دور رعایت کن، و در این زمینه شکیبا و صبور باش، گرچه این برنامه به زیان نزدیکانت باشد، و در این مورد، نسبت به آنچه بر تو سخت است جویای عاقبتش باش، که سرانجامِ رعایت حق نیکوست.
کاربر ۳۴۸۰۹۵۱
امیرالمؤمنین (ع) در قسمتی از نامه ۵۳ به مالک اشتر میفرماید:
ثُمَّ اللّهَ اللّهَ فِی الطَّبَقَةِ السُّفْلی مِنَ الَّذینَ لا حیلَةَ لَهُمْ، فَاِنَّ فی هذِهِ الطَّبَقَةِ قانِعاً وَ مُعْتَرّاً. مِنَ الْمَساکینِ وَ الْمُحْتاجینَ وَ اَهْلِ الْبُؤْسی وَ الزَّمْنی، وَاحْفَظْ لِلّهِ مَا اسْتَحْفَظَک مِنْ حَقِّهِ فیهِمْ، وَ اجْعَلْ لَهُمْقِسْماً مِنْ بَیتِ مالِک، وَ قِسْماً مِنْ غَلاّتِ صَوافِی الاِْسْلامِ فی کلِّ بلد.
خدا را، خدا را، در باب طبقه مستضعفان، کسانی که بیچارهاند از فقیران و نیازمندان و زمینگیران. در این طبقه، مردمی هستند سائل و مردمی هستند که در عین نیاز روی سؤ ال ندارند. خداوند حقی برای ایشان مقرر داشته و از تو خواسته است که آن را رعایت کنی، پس، در حفاظت آن بکوش. برای اینان در بیت المال خود حقی مقرر دار و نیز بخشی از غلات اراضی خالصه اسلام را، در هر شهری، به آنان اختصاص بده.
کاربر ۳۴۸۰۹۵۱
قبل از سال ۱۳۶۷ این منطقه به شدت نا امن بود و کسی جرات تردد در شب را نداشت. یک روز سردار پیشم آمد و گفت: میخواهم با اشرار و قاچاقچیهای این جا مبادلهای بکنم، شما واسطی این کار میشوید؟ تعجب کردم، مبادله با اشرار؟ آن هم سردار سلیمانی؟ گفتم مثلا چه طوری؟ گفت میخواهم اسلحههایشان را بگیرم و به آنها موتور خانه و لوازم کشاورزی بدهم. این جا بهترین مکان برای کشاورزی و باغداری است. به او گفتم نمیدانم اما پیشنهادت را به آنها میگویم. چندی گذشت و پیشنهاد را به قاچاقچیها و خلافکارهای معروف آن جا گفتم، باور نمیکردم، بدون هیچ چون و چرایی آن را قبول کردند.
آنها گفتند: هر موقع حاضر باشید برای تبادل میآییم. حاجی این گونه با اشرار مبارزه کرد.
کاربر ۳۴۸۰۹۵۱
امیرالمؤمنین در نهج البلاغه در نامه ۵۳ به مالک اشتر میگوید: فَحُطْ عَهْدَک بِالْوَفاءِ، وَ ارْعَ ذِمَّتَک بِالاَْمانَةِ، وَ اجْعَلْ نَفْسَک جُنَّةً دُونَ ما اَعْطَیتَ، فَاِنَّهُ لَیسَ مِنْ فَرائِضِ اللّهِ شَیءٌ النّاسُ اَشَدُّ عَلَیه اجْتِماعاً، مَعَ تَفَرُّقِ اَهْوائِهِمْ وَ تَشَتُّتِ آرائِهِمْ، مِنْ تَعْظیمِ الْوَفاءِ
به عهدت وفا کن، و امان دادنت را به امانت رعایت نما، و خود را سپر تعهدات خود قرار بده، زیرا مردم بر چیزی از واجبات الهی چون بزرگ شمردن وفای به عهد اتفاق نظر ندارند ...
راوی یکی از نیروهای حاج قاسم (با اندکی تغییر)
کاربر ۳۴۸۰۹۵۱
گفتم: حکم قضایی هم هماهنگ شد، چه روزی را برای اعدام سردستههای آنها آماده کنیم؟
حاجی سرش را پایین انداخت و گفت: باید آنها را آزاد کنیم!
از تعجب بدنم یخ کرد. گفتم: چه کار کنیم؟! ما این همه تلاش کردیم برای دستگیری آنها، حالا میگویید آزادشان کنیم!؟ شوخی میکنید!؟
حاجی گفت: روشی که آنها را دستگیر کردیم روش درستی نبود، ما قرار ملاقات با آنها گذاشتیم.
در ملاقات با حضرت آقا وقتی فهمیدند اینگونه عمل کردیم و با آنها قرار ملاقات گذاشتیم و... دستور دادند آنها را آزاد کنید.
من که هنوز ماجرا را نفهمیده بودم از دفترش بیرون آمدم و دستور آزادی را دادم.
ولی هنوز یادم هست که میگفت: در مرام شیعه علی (ع) نیست که به مهمان خود آزاری برساند حتی اگر مهمان، پدرت را کشته باشد.
کاربر ۳۴۸۰۹۵۱
امیرالمؤمنین (ع) در نامه ۲۷ به محمد بن ابوبکر فرمود:
وَ اعْلَمْ یا مُحَمَّدَ بْنَ أَبِی بَکرٍ أَنِّی قَدْ وَلَّیتُک أَعْظَمَ أَجْنَادِی فِی نَفْسِی أَهْلَ مِصْرَ فَأَنْتَ مَحْقُوقٌ أَنْ تُخَالِفَ عَلَی نَفْسِک وَ أَنْ تُنَافِحَ عَنْ دِینِک...
به خاطر راضی نگه داشتن مردم، خدا را به خشم نیاور، زیرا خشنودی خدا جایگزین هر چیزی است، امّا هیچ چیز جایگزین خشنودی خدا نمیشود.
کاربر ۳۴۸۰۹۵۱
دلم را به دریا زدم و رفتم کنار حاجی، آرام به ایشان گفتم: خطایی از من سر زده که ناراحت هستید؟
لبخندی زد و نگاهم کرد، بعد از چند ثانیه فکر و سکوت گفت: «برادرم، من کی هستم که بخواهی برای من غواصی کنی؟ من کی هستم که میخواهی برای من خراب نکنی؟ وقتی لباس غواصی را به تن میکنی خدا را حاضر و ناظر بدان و در دلت بگو به غیر از رضای خدا کاری انجام نمیدهم. برای خداست که غواصی میکنم و برای خداست که شهادت را میچشم. همیشه در هر جای زندگی، رضای خدا را اولویت بدان.» من که سرم را پایین انداخته بودم و فقط به نشانه تأیید سرم را بالا میآوردم. پس از حرفهای حاجی به خود آمدم و در زندگی به غیر از رضای خدا کاری نکردم
کاربر ۳۴۸۰۹۵۱
امیرالمؤمنین در قسمتی از نامه ۵۳ به مالک اشتر می فرماید
فَلاتُشْخِصْ هَمَّک عَنْهُمْ، وَ لاتُصَعِّرْ خَدَّک لَهُمْ، وَ تَفَقَّدْ اُمُورَ مَنْ لایصِلُ اِلَیک مِنْهُمْ مِمَّنْ تَقْتَحِمُهُ الْعُیونُ، وَ تَحْقِرُهُ الرِّجالُ، فَلْیرْفَعْ اِلَیک اُمُورَهُمْ. ثُمَّ اعْمَلْ فیهِمْ بِالاِْعْذارِ اِلَی اللّهِ یوْمَ تَلْقاهُ،
از تلاش در امور نیازمندان دریغ مکن، و روی از آنان بر مدار، نسبت به امور نیازمندانی که به تو دسترسی ندارند، و آنان که مردم تحقیرشان میکنند کنجکاوی کن، برای به عهده گرفتن امور اینان، انسانی مورد اعتماد خود را که خداترس و فروتن است آماده کن تا وضع آنان را به تو خبر دهد. سپس با آنان به صورتی عمل کن که به وقت ملاقات حق، عذرت پذیرفته شود.
کاربر ۳۴۸۰۹۵۱
هنوز هم از خودم میپرسم این مرد چه شجاعتی داشت! که خود را وارد شهر محاصره شده کرد، این چه مردانگی داشت که خود را فدای ملتی دیگر کرد. این چه ژنرالی بود که در عرض چند روز، داغ آمرلی را بر دل داعش گذاشت؟
او واقعاً که بود؟ یقین داشتم که او صلابت و شجاعت را از مالکاشتر علی (ع) آموخته بود.
امیرالمؤمنین (ع) در حکمت ۴۷ از نهج البلاغه میفرماید: «قَدرُ الرَّجُل علی قَدرِ هِمَّتِهِ، و صِدقُهُ علی قَدرِ مُرُوَّتِهِ، و شَجاعَتُهُ علی قَدرِ أنَفَتِهِ»
قدر مرد به قدر همّت اوست، و راستی و صداقتش به قدر مردانگی او، و شجاعتش به قدر غیرت اوست...
کاربر ۳۴۸۰۹۵۱
امیرالمؤمنین (ع) در وصف مالک میفرماید: «در ایام خوف و هراس نمیخوابد و در لحظات دشوار مقابله با دشمن، از نبرد، روی بر نمیگرداند. کسی که بر تبهکاران فاجر از شعلههای آتش سختتر و سوزانتر است؛ یعنی مالک اشتر، پس گوش به فرمان او باشید و در راه حق از او اطاعت کنید. چرا که او یکی از شمشیرهای تیز الهی است که نه کند میشود و نه از اثر میافتد.
کاربر ۳۴۸۰۹۵۱
خداوندا! در دستانم چیزی را ذخیره کردهام که به این ذخیره امید دارم و آن روان بودن پیوسته به سمت تو است.
وقتی آنها را به سمتت بلند کردم، وقتی آنها را برایت بر زمین و زانو گذاردم، وقتی سلاح را برای دفاع از دینت به دست گرفتم؛ اینها ثروتِ دست من است.
کاربر ۳۴۸۰۹۵۱
حجم
۶۶۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه
حجم
۶۶۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه
قیمت:
۱۵,۰۰۰
تومان