بریدههایی از کتاب مالک زمان
۴٫۱
(۱۷۶)
خدا را، خدا را، در باب طبقه مستضعفان، کسانی که بیچارهاند از فقیران و نیازمندان و زمینگیران. در این طبقه، مردمی هستند سائل و مردمی هستند که در عین نیاز روی سؤ ال ندارند. خداوند حقی برای ایشان مقرر داشته و از تو خواسته است که آن را رعایت کنی، پس، در حفاظت آن بکوش. برای اینان در بیت المال خود حقی مقرر دار و نیز بخشی از غلات اراضی خالصه اسلام را، در هر شهری، به آنان اختصاص بده.
امیرماکان جعفری
اما مالک کسی است که بیش از سایر مردان کوفه، راز دار خلوتهای امام خود شد. او تا آنجا در خدمت مولایش پیش رفت که امام در وصفش فرمود: مالک برای من، مثل علی (ع) است برای پیامبر (ص) .
امیرماکان جعفری
وارد آشپزخانه شدم، سردار روی نیمکتی نشسته بود و با آشپز صحبت میکرد. نگاهش که به من افتاد از جا برخواست.
به او گفتم سردار کجا رفتید؟ ما برای استقبال شما آمدیم.
سردار نگاهی به سربازان داخل محوطه کرد و گفت: من عمداً به اینجا آمدم تا این کار دوباره تکرار نشود، چرا سربازها را اذیت کردید و باعث شدید گرد و خاک وجودشان را بگیرد؟
از سردار عذرخواهی کردم و گفتم: این بار را بزرگواری کنید، دیگر تکرار نمیشود. از آشپز خانه بیرون آمد و داخل محوطه رفت. انگار آمده بود تا درس تازهای از فرماندهی به من بدهد.
کاربر ۳۴۸۰۹۵۱
در حکمت ۱۰۱ نهجالبلاغه نوف بکالی گوید: شبی علی (ع) را دیدم که از بستر برخاست و به ستارگان نگریست و مرا فرمود: ای نوف، خواب هستی یا بیدار؟ گفتم: یا امیر المؤمنین (ع) بیدارم.
فرمود: ای نوف، خوشا به حال کسانی که از دنیا بریدهاند و به آخرت روی آوردهاند. اینان مردمانی هستند که زمین را فرش خود کردهاند و خاکش را بستر و آبش را عطر خوشبوی خود. درون خود را به قرآن آراستهاند و برون را به دعا. چون مسیح، دنیا را از خود دور ساختهاند.
کاربر ۳۴۸۰۹۵۱
با بزرگان معرفت و آنان که از خانوادههای شریف و شایسته هستند و پیشینههای نیکو دارند و سپس با کسانی که دلاور و شجاع و بخشنده و گشاده دستند همنشین باش که اینان معدن کرَم و بزرگواری هستند.
علیرضا
به سردار گفتم: شما با این محبوبیتی که دارید چرا رئیس جمهور نمیشوید؟ تمام مردم ایران شما را دوست دارند و با رأی بالایی نفر اول میشوید.
سردار لبخندی محجوبانه زد و سرش را زیر انداخت، اندکی تامل کرد و گفت:
ببین، من نامزد گلولهها و خمپارههام؛ بگذار قدرت به دست اهلش برسد. من نامزد شهادت هستم ...
Sobhan Naghizadeh
حضرت درباره شخصیت مالک فرمود: «مالک، اما چه کسی است مالک؟! به خدا سوگند اگر کوه بود یگانه بود، اگر سنگ بود سرسخت و محکم بود. هیچ مَرکبی نمیتوانست از کوهسار وجودش بالا رود و هیچ پرندهای به قلهٔ آن راه نمییافت.»
Sobhan Naghizadeh
سردار گریهاش گرفت و با لحنی ناراحت گفت: من گروه صفر هستم، من هنوز لیاقت پیدا نکردهام، من ...
من عصبی نیستم
امیرالمؤمنین (ع) خطاب به فرماندهانش فرمود: «اِطْعامُ الاَسیرِ و الاِحْسانُ اِلَیهِ حَقٌّ واجِبٌ وَ اِنْ قَتَلْتَهُ مِنَ الْغَدِ!:
اطعام اسیر و نیکی به او حق واجبی است، هر چند مستحق قتل باشد و بخواهی او را به قتل برسانی ....»
یا صاحب الزمان
امام مجتبی (ع) در مورد ابن ملجم ملعون فرمود: وَ حَقِّی عَلَیک یا بُنَی! اِلَّا مَا طَیبْتُمْ مَطْعَمَهُ وَ مَشْرَبَهُ وَ ارْفُقُوا بِهِ اِلَی حِینِ مَوْتِی وَ تَطْعِمُهُ مِمّا تَأکلَ و تُسْقِیهِ مِمّا تَشْرَبْ»
ای فرزندم به حقّی که من بر تو دارم سوگندت میدهم که غذا و نوشیدنی او را پاک و پاکیزه قرار دهی و تا موقع مرگ من، با او مدارا کن، از آنچه خودتان میخورید به او بدهید و از آنچه مینوشید به او بنوشانید.
یا صاحب الزمان
ناگهان یکی فریاد زد جنگندهها آمدند جنگندهها آمدند، چند جنگنده ایرانی تمام مواضع داعش را بمب باران کردند و به ایران بازگشتند. صدای اللهاکبر در بیابان طنینانداز شد. رزمندهها از خوشحالی همدیگر را در آغوش میگرفتند و به هم تبریک میگفتند. نگاهم را سمت حرم بردم و از ته دل خدا را شکر کردم. فقط خدا بود که ما را از محاصره حتمی نگاه داشت.
یا صاحب الزمان
«مالک، اما چه کسی است مالک؟! به خدا سوگند اگر کوه بود یگانه بود، اگر سنگ بود سرسخت و محکم بود. هیچ مَرکبی نمیتوانست از کوهسار وجودش بالا رود و هیچ پرندهای به قلهٔ آن راه نمییافت.»
یا صاحب الزمان
در میان سرزمینهای اسلامی در زمان امیرالمؤمنین (ع) منطقه مصر اهمیت خاصی داشت، از لحاظ جغرافیایی مصر در جایی بود که هر اتفاقی در آفریقا را میتوانست رصد کند، همچنین در کنار حکومت امویان بود و میتوانست معاویه و هم پیمانانش را زیر نظر داشته باشد.
یا صاحب الزمان
مالک در جنگ جمل به ریش سفید خود اشاره کرده و براساس آن گفته که مالک در سنین پیری به امیری لشکر مولا دست یافت.
یا صاحب الزمان
«شما از مردم حجاز در زمان رسول الله (ص) و مردمان کوفه در زمان علی (ع) برترید.»
یا صاحب الزمان
حضور و فرماندهی معنوی مبارزه با استکبار: از زمان شهادت
گمنام
تولد: ۲۰ اسفند ۱۳۳۵ روستای قنات ملک کرمان
گمنام
ولی امر مسلمین در فراقش اشکها ریخت
گمنام
ناگهان مطلبی به ذهنم خطور کرد، به سردار گفتم: شما با این محبوبیتی که دارید چرا رئیس جمهور نمیشوید؟ تمام مردم ایران شما را دوست دارند و با رأی بالایی نفر اول میشوید.
سردار لبخندی محجوبانه زد و سرش را زیر انداخت، اندکی تامل کرد و گفت:
ببین، من نامزد گلولهها و خمپارههام؛ بگذار قدرت به دست اهلش برسد. من نامزد شهادت هستم ...
ftmz_hd
برای مملکت آباد آنچه را بخواهی مردم انجام میدهند و تحملش را دارند، علت خرابی بلاد تنگدستی مردم آن است و فقر و نداری آنان ناشی از زراندوزی والیان، بدگمانی به بقای حکومت و بهره نگرفتن از عبرتها و پندهاست.
Chamran_lover
حجم
۶۶۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه
حجم
۶۶۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه
قیمت:
۱۵,۰۰۰
تومان