بریده‌هایی از کتاب چگونه کمال‌گرا نباشیم؟

. انجام دادن بر عالی انجام دادن، مقدم است

تأثیر تغییرات احساسی (و انگیزشی) که پس از اقدام به انجام کاری در فرد به وجود می‌آید، تقریباً دو برابر تاثیر تغییرات احساسی است که در نتیجه فکر و تلقین حاصل می‌آید.

هنگامی که افراد خود را از چیزی منع می‌کنند یا سعی می‌کنند ذهن‌شان را از شر چیزی خلاص کنند، آن چیز با استقامت و دوام بیشتری به سمت‌شان برمی‌گردد. پس، راه حل این است که راه افکار منفی را باز بگذاریم، اما به آنها اهمیت ندهیم.

مردم دوست دارند بگویند که عشق یک کار است و نه یک احساس، اما در واقع هر دوی اینهاست و این دو، در راستای هم به پیش می‌روند. وقتی شما کاری را عاشقانه انجام می‌دهید، احساس‌تان بیشتر می‌شود. اما وقتی که عشقی نیست، میلی هم ندارید که کاری را عاشقانه انجام دهید.

آیا متوجه شده‌اید مردم با وجود آنکه کمال‌گرایی را یک عیب می دانند، باز هم مخفیانه به آن افتخار می‌کنند؟

در صحیح‌ترین، فنی‌ترین و دقیق‌ترین معنای کلمه، یک کمال‌گرای محض کسی است که در دنیای واقعی کاملاً ناکارآمد است

چیزی که بیشتر افراد درک نمی‌کنند این است که زندگی پر از این تصمیمات کوچک است. فکر می‌کنیم که تصمیمات بزرگی مثل اینکه «تصمیم دارم وزن کم کنم» و «قصد دارم کتابی بنویسم» فقط در صورتی که در حد کمال انجام شوند، حائز اهمیت هستند.

این طرز فکر شماست که ویرانگر پیشرفت و ثروتمندی شماست!

لیست زیر نشان می‌دهد که به چه چیزهایی باید (یا نباید) اهمیت بدهید تا یک معمول‌گرا شوید. اگر این پیشنهاد را دنبال کنید، تضمین می‌کنم که زندگی شادتری خواهید داشت. - کمتر به نتایج اهمیت دهید، بیشتر به شروع کار، اهمیت دهید. - کمتر به مشکلات اهمیت دهید، بیشتر به این اهمیت بدهید که با وجود آنها، بتوانید پیشرفت کنید و یا اگر باید چیزی را حل کنید، بر راه‌حل تمرکز کنید. - کمتر به اینکه مردم چه فکری می‌کنند، اهمیت بدهید، بیشتر به این اهمیت دهید که می‌خواهید چه کسی شوید و یا چه کاری انجام دهید. - کمتر به درست انجام دادن، اهمیت دهید، بیشتر به خود انجام دادن کار اهمیت بدهید. - کمتر به شکست اهمیت دهید. بیشتر به پیروزی اهمیت دهید. - کمتر به زمان بندی اهمیت دهید. بیشتر به خود کار اهمیت بدهید.

تنها حس امنیت واقعی زمانی به سراغتان می‌آید که خود را همانطور که در واقعیت هستید شناخته و بپذیرید. اگر بتوانید هویت خود را با تمام خطاهایی که دارید، در آغوش بگیرید، در مقابل حتی تندترین انتقادها، دفاع محکمی خواهید داشت. در غیر اینصورت، تصویری که از خود به دنیا ارائه خواهید داد، مانند لاک یک لاک‌پشت خواهد بود و شمای واقعی همان موجود پنهان شده در زیر لاک، لخت، آسیب‌پذیر و وحشت‌زده خواهید بود.

همیشه بهتر است هر چیزی را از جایی که در واقعیت قرار گرفته است، شروع کنیم، نه از جایی که دوست داریم قرار بگیرد.

در صحیح‌ترین، فنی‌ترین و دقیق‌ترین معنای کلمه، یک کمال‌گرای محض کسی است که در دنیای واقعی کاملاً ناکارآمد است.

- کمتر به نتایج اهمیت دهید، بیشتر به شروع کار اهمیت دهید. - کمتر به مشکلات اهمیت دهید، بیشتر به این اهمیت بدهید که با وجود آنها، بتوانید پیشرفت کنید و یا اگر باید چیزی را حل کنید، بر راه‌حل تمرکز کنید. - کمتر به اینکه مردم چه فکری می‌کنند اهمیت بدهید. بیشتر به این اهمیت دهید که می‌خواهید چه کسی شوید و یا چه کاری انجام دهید. - کمتر به درست انجام دادن، اهمیت دهید، بیشتر به خود انجام دادن کار اهمیت دهید. - کمتر به شکست اهمیت دهید، بیشتر به پیروزی اهمیت دهید. - کمتر به زمان بندی اهمیت دهید، بیشتر به خود کار اهمیت دهید.

درک تفاوت بین شانس و شکست، کلید به دست آوردن چیزی است که در زندگی می‌خواهید. شما را از رد شدن نجات داده و به مقاومت فرا می‌خواندتان و علاوه بر آن قادرتان می‌سازد که مانند یک فرد حرفه‌ای، خود را با زندگی وفق دهید.

«در دنیایی که پیوسته می‌کوشد تا تو را به چیز دیگری تبدیل کند، خود بودن مهم‌ترین دستاورد است»

«مهم نیست که چقدر آرام می‌روی، باز هم از کسانی که روی مبل لم داده‌اند، جلوتری»

فقط خودتان می‌توانید تصمیم بگیرید که چه چیز برایتان کافی است؛ اجازه ندهید که پیام «هرگز کافی نیست» جامعه، شعار شما شود.

شما می‌توانید تمام عمر پیش‌بینی کنید اما تنها راهی که می‌توانید مطمئن شوید همه چیز چطور پیش خواهد رفت، امتحان کردن آن است.

برندگان بر مسیر تمرکز می‌کنند.

در حالیکه بیشتر مردم دنیا، بر اینکه احساس می‌تواند باعث انجام کاری شود، تمرکز می‌کنند، کمتر کسی به این می‌اندیشد که چگونه انجام کاری می‌تواند احساسی در ما به وجود آورد که در واقع همان احساس، باعث انجام کارهای بیشتر بعدی خواهد شد.