بریدههایی از کتاب از فقر تا قدرت
۴٫۷
(۱۱)
وقتی که موفق به از خود گذشتن برای خدمت به دیگران شوید، آن زمان است که شادی به سویتان خواهد آمد، و ثمرهٔ شادی را درو خواهید کرد.
با دوست داشتن است، نه این که دوستتان بدارند
که قلب شاد میشود؛
با بخشیدن است، نه این که به شما ببخشند
که نیازتان رفع میشود؛
هر چه را که میخواهی و نیاز داری
همان را به دیگران ببخش؛
تا روحت آرام بگیرد و همانا
زندگی سرشار از حقیقت میشود.
seemorgh
نادانی و بیایمانی جایی دیده میشود، که ترس، نگرانی، اضطراب، تردید، مشکل، اندوه، یا ناامیدی آنجا باشد.
کاربر ۱۵۵۹۳۲۹
عشق به نفس، انسان را از «حقیقت» دور میکند، و با جستجوی شادی نفسانی، او سعادت ماندگار و پاکتر و عمیقتر را از دست میدهد. «کارلایل» (Carlyle) میگوید، «در وجود انسان، عشقی والاتر از عشق به شادی وجود دارد. با این عشق، بدون شادی نیز میتواند سعادت را بیابد».
... به لذتها عشق نورزید، بلکه به خداوند عشق بورزید. بله، این چیزی است که باقی میماند، تمام مشکلات درونی حل میشوند؛ هر که بیاید و این راه را به کار ببندد، نتیجهٔ خوبی برایش خواهد داشت.»
seemorgh
روح انسان از «بینهایت» جدا نمیشود، و با هیچ چیز کمتر از «بینهایت» نیز راضی نمیشود، و دردسر و رنج بر قلب او سنگینی خواهد کرد، و سایهٔ غم، راهِ او را تاریک خواهد کرد، تا زمانی که با پایان سرگردانیهایش در دنیای رویا، به خانهٔ خود در واقعیت «ابدی» بازگردد.
همان طور که یک قطره از آب دریا تمام خصوصیات خود دریا را دارد، انسان نیز، با آگاهی از «بینهایت»، در درون خود به آن شباهت دارد؛ و همان گونه که قطرهٔ آب، بر اساس قانون ذات خود، در نهایت راه بازگشت به دریا را پیدا میکند و خود را در اعماق خاموش آن رها میکند، انسان نیز، با قانونِ پایدارِ ذاتِ خود، بالاخره به سرآغاز خود بازمیگردد و خود را به دست دریای بزرگ «بینهایت» میسپارد.
هدف انسان، دوباره یکی شدن با «بینهایت» است.
seemorgh
با وجود تصورِ این که لذتهای زمینی، واقعی و رضایت بخش هستند، ولی درد و غم، همواره طبیعتِ غیرواقعی و ناکافی را به انسان یادآوری میکنند. انسان با وجود تلاش به باور این که چیزهای مادی کاملا رضایت بخش هستند، درون خود، از شورش مصّرانهای علیه این باور، آگاهی دارد، و با فهمیدن فناپذیری ذاتی خود، و با دانستن این نکته که تنها در جاودانگی، ابدیت و بینهایت میتوان رضایت ماندگار و آرامش پایدار را یافت، ناگهان از درون او طغیان میکند.
seemorgh
خود هرچه باشید، دنیایتان هم همان است. همه چیز در جهان، بر اساس تجربههای درونی شما مقرر میشود. مسائل خارجی، اهمیت چندانی ندارند، به این دلیل که آنها همه بازتابی از وضعیت هوشیاری خود شما هستند.
مهم درون شما است، چرا که هر چه بیرون است، از دورن شما شکل و رنگ میگیرد.
seemorgh
انسانِ ثروتمندی که فضیلتی نداشته باشد، در واقع فقیر است، و درست مانند آبِ رودخانه که به دریا میریزد، او نیز با وجود تمام ثروت خود به فقر و بداقبالی خواهد رسید؛ و حتی اگر ثروتمند هم بمیرد، ثمرهٔ تلخ فساد خود را خواهد چشید.
seemorgh
کسی که دست خود را در آتش سوزانده است، باید تا زمان بهبودی، سوزش آن را تحمل کند، نه لعن و نفرین به کارش میآید، نه دعا و نیایش.
دقیقا همین قانون، بر ذهن نیز حاکم است. نفرت، خشم، حسادت، رشک، شهوت، و طمعکاری، همگی آتشی فروزان هستند، و هر کس به این آتش دست بزند، باید مجازات سوختن را به جان بخرد.
seemorgh
اگر از چیزهایی که داریم سوءاستفاده کنیم، نادیده بگیریم و آنها را ناچیز بشماریم، حتی اگر واقعا ناچیز و بی ارزش باشند، همان را هم از دست میدهیم، چرا که لیاقت داشتنش را نداشتهیم.
seemorgh
در مثال قدیمیِ «پرندگان همجنس، گرد هم جمع میشوند»، ولی نکتهٔ عمیقتری وجود دارد، که در دنیایی بر پایهٔ افکار، هر چیز به چیز مشابه خودش جذب میشود.
مهربانی میخواهی؟ مهربان باش.
حقیقت را میخواهی؟ صادق باش.
هر چه ببخشی، به خودت باز میگردد؛
دنیا، بازتابی از خود تو است.
اگر شما هم از کسانی هستید که به دنبال دنیایی شادتر و بهتر میگردید، و برای رسیدن به آن دعا میکنید، به شما مژده میدهم که اکنون میتوانید به این دنیای شاد، که تمام جهان را در بر میگیرد، وارد شوید و آن را بشناسید؛ این دنیا، درون شما است و منتظر است تا به آن وارد شوید.
seemorgh
اگر شرایط، قدرت سود و زیان رساندن داشتند، تاثیرشان بر همهٔ افراد یکسان میبود، اما حقیقت این است که شرایطِ خوب و بدِ مشابه، تاثیر متفاوتی بر افراد متفاوت دارند، و این ثابت میکند که خوب و بد بودن، به شرایط نیست بلکه وابسته به ذهن افراد است.
seemorgh
روح انسان، چیزهای مشابه را به خود جذب میکند، و چیزی که به آن تعلق نداشته باشد، نزدیک آن نخواهد شد. برای فهمیدن این موضوع، باید جهانی بودنِ «قانون الهی» را شناخت.
اتفاقهای زندگیِ هر کس، چه خوب و چه بد، برگرفته از کیفیت و قدرت تفکر درونی او در زندگی هستند. روح هر کس، مجموعهای از تجربهها و افکار است، و جسم او وسیلهای برای نمایش آن است.
بنابراین، افکار شما، خودِ واقعیتان هستند؛ و دنیای جاندار و بیجان اطراف، جامهٔ دیدگاه شما را به تن میکند.
seemorgh
هر شَری در جهان، نتیجهٔ نادانی است و اگر بخواهیم که از آن درس بگیریم، ما را به دانایی بیشتر میرساند و سپس از بین میرود. اما وقتی انسان نمیخواهد یا آمادگی ندارد که از شَر درس بگیرد، شَر از بین نخواهد رفت.
seemorgh
حجم
۴۵۱٫۲ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۴۰ صفحه
حجم
۴۵۱٫۲ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۴۰ صفحه
قیمت:
۲۰,۰۰۰
۶,۰۰۰۷۰%
تومانصفحه قبل
۱
صفحه بعد