اینکه بخواهی کاملا غیب شوی، کار بسیار سختی است.
n re
هر اتفاقی دلیلی دارد.
n re
هیچ وقت نمیشه مردم رو شناخت.
n re
«زندگی پر از شگفتیهاست!»
n re
آنجا ایستاده، خشکش زده و زنی را تماشا میکند که عاشقش است. زنی که دارد بدون خداحافظی او را ترک میکند.
n re
عشق چیزی نیست جز یک فریب و توهّم باشکوه.
AS4438
کارن عاشق قطار است. یکی از علایق او نگاه کردن به مناظر بیرون از پنجرهٔ قطار است، وقتی قطار پیش میرود و مایلها را میبلعد. دوست دارد موقع تماشای این مناظر فکر کند، نقشه بکشد و رؤیاپردازی کند. دوست دارد وانمود کند که میتواند هر کسی باشد و به هرجایی برود. همیشه جادههایناشناخته او را وسوسه میکنند.
n re
این آسایش خاطر... واقعآ شگفتانگیز است.
n re
مردهای عصبانی و بیرحم که فریب هم خوردن، نمیتونن به این راحتی خودشون رو کنترل کنن و خونسرد باشن
n re
عصبانی است. از اینکه به او دروغ گفته و این همه گرفتاری درست کرده است.
n re
سرنوشت آنها این بوده که با هم باشند.
n re
دوست داشت آدم دیگری باشد، در یک زندگی دیگر. این چیزی است که واقعآ میخواهد.
n re
خیلی از مردم اسرار زشتی دارند.
n re