بریده‌هایی از کتاب ما تمامش می کنیم

اینکه کسی انسان را بیازارد، به آن معنی نیست که انسان می‌تواند از دوست داشتن او دست بردارد.

اخیرآ احساس کرده‌ام دارم غرق می‌شوم و گاهی اوقات، انسان‌ها نیاز دارند به آن‌ها یادآوری بشود که فقط باید به شنا کردن ادامه بدهند.

من تلاش کرده‌ام قوی باشم. تلاش کرده‌ام وقتی کنار دیگران هستم، دلم زیاد برای خودم نسوزد اما اینجا، کنار مادرم، با تمام وجود می‌خواهم ضعیف باشم. می‌خواهم برای مدت کوتاهی تسلیم شوم. می‌خواهم او خودش را کنترل کند، مرا در آغوش بگیرد و بگوید همه‌چیز درست می‌شود

آدم بد وجود نداره. همهٔ ما آدمایی هستیم که گاهی اوقات، کارای بد انجام می‌دیم.

«لیلی، آدم بد وجود نداره. همهٔ ما آدمایی هستیم که گاهی اوقات، کارای بد انجام می‌دیم.»

«می‌خوای بدونی وقتی زندگی کلافه‌ت می‌کنه، چی کار باید بکنی؟ ... فقط به شنا کردن ادامه بده. به شنا کردن ادامه بده. فقط شنا کن، شنا کن، شنا کن.»

«من احساس می‌کنم همه، خود جعلیشون رو نشون می‌دن. همهٔ ما تو عمق وجودمون خراب و داغونیم. فقط، بعضیامون می‌تونیم اینو بهتر از بقیه پنهان کنیم.»

همهٔ انسان‌ها اشتباه می‌کنند. چیزی که شخصیت ما را می‌سازد، اشتباهات ما نیست، بلکه نحوهٔ برخوردمان با آن اشتباهات و درس گرفتن از آن‌ها، به جای توجیه‌تراشی است.

وقتی ما خارج گود هستیم، برایمان آسان است که باور کنیم اگر ما بودیم و کسی با ما بدرفتاری می‌کرد، بدون لحظه‌ای فکر کردن، او را ترک می‌کردیم. آسان است که بگوییم اگر کسی با ما بدرفتاری می‌کرد، ما دیگر نمی‌توانستیم او را دوست داشته باشیم، در حالی که ما جای آن شخصی نیستیم که آن فرد بدرفتار را دوست دارد. وقتی اولین بار، چنین چیزی را تجربه می‌کنیم، اینکه از فردی که با ما بدرفتاری کرده، متنفر شویم، کار چندان آسانی نیست زیرا بیشتر وقت‌ها آن‌ها برای ما یک موهبت هستند.

همهٔ انسان‌ها اشتباه می‌کنند. چیزی که شخصیت ما را می‌سازد، اشتباهات ما نیست، بلکه نحوهٔ برخوردمان با آن اشتباهات و درس گرفتن از آن‌ها، به جای توجیه‌تراشی است.