بریدههایی از کتاب جاسوس بازی
۴٫۳
(۲۴)
او دربارهٔ دستگیری سران حزب توده گفت: «ما در زمان دستگیری شدیداً غافلگیر شدیم. چون در اطلاعات نخستوزیری که مسئولیتش با خسرو تهرانی و سعید حجاریان بود، نیروی نفوذی داشتیم و کوچکترین اطلاعات دربارهٔ حزب، به ما میرسید. خیالمان راحت بود کسی با ما کار ندارد. وقتی دستگیر شدیم و به زندان افتادیم، کیانوری میگفت بزرگترین اشتباهی که ما کردیم و همان باعث شد غافلگیر شویم، این بود که همواره سپاه را دستکم میگرفتیم.»
محمدحسین
مسعود رجوی در سال ۱۳۷۸ در یک جلسهٔ محرمانه با ژنرال طاهر جلیل الحبّوش رئیس سازمان امنیت صدام، به انفجار دفتر نخستوزیری و ساختمان حزب جمهوری توسط سازمان مجاهدین خلق اعتراف کرد.
محمدحسین
مسعود کشمیری همچنان زنده است. برخی از اعضای مجاهدین خلق معتقدند او نیز همچون بسیاری دیگر از اعضای ارشد مجاهدین بریده و برخی دیگر او را بهدلیل جرم آشکاری که مرتکب شده، همچنان محتاج سازمان میدانند و معتقدند با مسعود رجوی در اردن به سر میبرد یا با هویت مجعول در یکی از کشورهای اروپایی زندگی میکند. برخی دیگر هم معتقدند سازمان هیچگاه ریسک زنده نگهداشتن کشمیری را نمیپذیرد و سالها پیش او را کشته است.
محمدحسین
حجاریان دربارهٔ او میگوید: «کشمیری خیلی منظم بود و در تنظیم گزارشها و صورتجلسات دقت فوقالعادهای داشت. این بود که وقتی برای دبیرخانهٔ شورایامنیت ملی کسی را خواستند، اطلاعات نخستوزیری هم کشمیری را معرفی کرد.»
محمدحسین
خانوادهٔ کشمیری دارای وضعیت فرهنگی و اخلاقی نامناسبی بودهاند. پدرش سعید، دارای سوءشهرت بود و در خانوادهٔ خود قیود اخلاقی را رعایت نمیکرد. مادر و منصورالدین برادر کوچکتر کشمیری، ساکن شهر منچستر در انگلستان بودند. پدرش نیز بعداً به آنها پیوست.
همسر مسعود، مینو (سرور) دلنواز دخترداییاش، از اعضای فعال مجاهدین خلق بود که پس از پیروزی انقلاب، برای ریاستجمهوری مسعود رجوی تبلیغ میکرد و در راهپیماییها و تظاهرات آنها شرکت داشت.
محمدحسین
حتی فرم ورودی به حزب هم توسط گروههای گزینشی کنترل نمیشد. مثلاً در برگهٔ سؤال، قسمتی وجود داشت با این مضمون که «مقلد چه کسی هستید؟» و کلاهی در مقابل آن نوشته بود: «از کسی تقلید نمیکنم» و این تازه بعد از انفجار و چککردن برگهٔ او کشف شد!
محمدحسین
آیتالله بهشتی پشت تریبون قرار گرفت و شروع کرد به سخنرانی: «ما بار دیگر نباید اجازه دهیم استعمارگران برای ما مهرهسازی کنند و سرنوشت مردم ما را به بازی بگیرند. تلاش کنیم کسانی را که متعهد به مکتب هستند و سرنوشت مردم را به بازی نمیگیرند انتخاب شوند...»
محمدحسین
در ۶ تیر، انفجاری در مسجد ابوذر تهران رخ داد. بمبی که در ضبطصوت کار گذاشته شده بود، هنگام سخنرانی حجتالاسلام خامنهای، امامجمعهٔ تهران، منفجر شد که باعث جراحت شدید او از ناحیهٔ دست راست گردید.
محمدحسین
روز چهارم تیر ۱۳۶۰، محمدجواد قدیری عضو کادر مرکزی سازمان مجاهدین خلق، به دوستان خود با اطمینان خبر داد که «روز هفتم تیر کار یکسره خواهد شد.»
محمدحسین
برادران مجاهدم، من در این آخرین لحظات شما را به فکر و صبر توصیه میکنم، فکری عمیق، تاریخی و توحیدی. صبری عمیق تاریخی و توحیدی.
محمدحسین
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۸۴ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۸۴ صفحه