بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بازی‌های من و شانس عزیزم (مجموعه داستان مینیمال) | طاقچه
تصویر جلد کتاب بازی‌های من و شانس عزیزم (مجموعه داستان مینیمال)

بریده‌هایی از کتاب بازی‌های من و شانس عزیزم (مجموعه داستان مینیمال)

نویسنده:علی کرمی
انتشارات:نشر نون
امتیاز:
۳.۵از ۱۱ رأی
۳٫۵
(۱۱)
جان من خودتان را جای موجود هوشمندی بگذارید که از بیرون به کره‌ی زمین می‌نگرند. چندین سیاره و ستاره در سکوت کنار همند و برای خودشان دور خورشید می‌چرخند اما رو یکی‌شان هی این‌ورش می‌ترکد و هی آن‌ورش دود می‌کند و هی انفجار پشت انفجار. بعد آن موجود هوشمند چشم تیز می‌کند و می‌بیند: یا حضرت خضر! این‌ها دارند یکدیگر را پاره می‌کنند و می‌کشند! چه‌شان شده؟ چرا؟... چرا انسان؟!... ها؟!... سرتو بگیر بالا، تو چشای من نگاه کن!
(:Ne´gar:)
اصلاً آمده بودیم مادربزرگ را ببینیم بلکم مادربزرگ که بیمار است نوه‌ی ارشد تحفه‌ا‌ش - را ببیند و حالش خوش بشود.
(:Ne´gar:)
تهرون شهری‌یه که سخت می‌شه فهمیدش...
(:Ne´gar:)
یادتان باشد گروهی از دانشمندان معتقدند: گیاهان حرف‌ها و عواطف ما را می‌فهمند. و یادتان باشد اکثر ما حتا اندازه‌ی این گیاهان از حرف‌ها و عواطف یکدیگر سر در نمی‌آوریم.
(:Ne´gar:)
این هم یک‌جور بیماری است که بعضی از ما سیگاری‌ها دچارش هستیم. خدا عاقبت به خیرمان کند و عقل‌مان بدهد. هیچ جانوری جز انسان سیگار نمی‌کشد. اصلاً جانوران دیگر از آتش می‌ترسند. تنها انسان است که از آتش زدن خوشش می‌آید. یک وقت‌هایی با خودم می‌گویم: چیزی را آتش می‌زنی، دودش را می‌بلعی، بعد پف می‌کنی و دود را حلقه می‌کنی و کیف می‌کنی. حقا که چه کار عبثی ولی خب از آتش جنگ افروختن بهتر است.
(:Ne´gar:)
نامه از حال ما اگر می‌پرسید الحمدلله خراب است.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
نجی کلاغ ساده‌دل روباه را دیدم قالب پنیری به دندان گرفته و می‌رفت. با پس‌گردنی قالب پنیر را از دهانش بیرون کشیدم و بردم دادم به کلاغی که سر شاخه می‌گریست.
bud
آنچه از مرگ قورباغه‌ها می‌دانم این است که: یک قورباغه وقتی مرده که دیگر قورقور نکند و من مدت زمانی است که قورقور نمی‌کنم. شاید مرده باشم اما گمانم این است که: من فقط برای این قورقور نمی‌کنم چون دیگر با بودن تو و دیدن تو، نه ترسی دارم و نه ناامیدم. پس چرا باید قورقور کنم؟ اما سخت معتقدم برای رسیدن به تو، هر قورباغه‌ای باید برای یک‌بار هم شده دست از زندگی بشوید و طناب را رها کند تا شاید بخت با او یار باشد و در مسیر تو فرو افتاده باشد. هنوز نمی‌دانم آیا هرکس رها کند و در تاریکی فرو بغلتد به همین‌جا خواهد رسید یا نه. هنوز نمی‌دانم هر رهاکردنی به تو خواهد انجامید یا نه. کاش می‌دانستم و کاش راهی برای بازگشتن و گفتن بود.
(:Ne´gar:)
«تو بازی تخته‌نرد هر کی برنده‌س، تو بازی عشق بازنده‌س. »
(:Ne´gar:)

حجم

۹۶٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۵۲ صفحه

حجم

۹۶٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۵۲ صفحه

قیمت:
۲۵,۰۰۰
۷,۵۰۰
۷۰%
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد