بریدههایی از کتاب تقریباً
۴٫۵
(۲۵)
«بدون گذشتن از جایی که هستی، نمیتونی برسی به جایی که میخوای.»
🕊️📚kerm ketab
بدون اینکه جایی باشی که هستی، به جایی که میخواهی نمیرسی.
و توی هر چیزی، بدون اینکه مدتی «تقریباً» باشی، به هیچ جایی نمیرسی.
𝐑𝐎𝐒𝐄
«بدون گذشتن از جایی که هستی، نمیتونی برسی به جایی که میخوای.»
زهره
نمیتونی بدون گذشتن از جایی که هستی، بری جایی که میخوای.»
بنت الزهرا
«نمیتونی بدون گذشتن از جایی که هستی، بری جایی که میخوای.»
esmat
«باید کاریو بکنی که دوست داری، نه کاری که خوب بلدی.»
Vida
پایتخت آرکانزاس را نمیدانم. اهمیتی هم نمیدهم.
آرکانزاس خودش برود پایتختش را یاد بگیرد.
𝐑𝐎𝐒𝐄
ایمیلهایی که مدرسه میفرستد، هیچوقت خوب نیست. معلم هیچوقت برای مامان و بابا نمینویسد: «اَلبی خیلی دوستداشتنیه! خوشحالم توی کلاسمونه! گفتم به شما هم خبر بدم!»
🕊️📚kerm ketab
بعضی وقتا بهترین راه برای خوبکردن اوضاع اینه که به خودت اجازه بدی یهکم ناراحت باشی
𝐑𝐎𝐒𝐄
«همه هر چند وقت یه بار به یه روز ناراحتی احتیاج دارن. بعضی چیزا انقدر بزرگان که نمیشه ندیدهشون گرفت. بعضی وقتا بهترین راه برای خوبکردن اوضاع اینه که به خودت اجازه بدی یهکم ناراحت باشی.»
.ً..
«بذار یه چیزی ازت بپرسم اَلبی. اگه این بچه بهت بگه ‘ تختخواب پُر از پَرِ سهپا’، ناراحت میشی؟»
نمیخواستم بخندم ولی خندهام گرفت. حتی کمی از آب دماغم هم زد بیرون. صورتم را با آستینم پاک کردم و گفتم: «نه!»
آقای کلیفتون بدون اینکه سرش را برگرداند، از پشت سرش بهم یک دستمالکاغذی داد. پرسید: «چرا نه؟ چرا ناراحتت نمیکنه؟»
«چون من یه تختخواب پُرِ...»
آقای کلیفتون کمک کرد جملهام را تمام کنم: «تختخواب پُر از پَرِ سهپا.»
«آره.»
فین کردم: «از اونا نیستم.»
سرش را تکان داد. انگار حرف خیلی منطقیای زده بودم. بعد گفت: «پس چرا وقتی یه نفر بهت میگه «خنگول»، ناراحت میشی؟»
🕊️📚kerm ketab
ـ همه که نمیتونن بالاترین سنگ باشن.
🕊️📚kerm ketab
این حرفی بود که بابابزرگ پارک به مامان زد. فکر کرده بودند من خوابم یا نمیشنوم یا نمیدانم. اما من گوشم تیز است.
🕊️📚kerm ketab
«من نمیگم که بعضی بچهها بدجنس نیستن. بعضی وقتها آدمها حرفایی میزنن که واقعاً وحشتناکه.» سرم را انداختم پایین و به دستمالکاغذیام نگاه کردم.
«ولی تو میدونی کی هستی اَلبی. تو میدونی ارزشت چقدره. حداقل من امیدوارم که بدونی.»
دستمالکاغذی را تا کردم. بعد دوباره تا کردم. بعد سهباره تا کردم.
«و تویی که تصمیم میگیری چه کلمههایی اذیتت کنن. اگه نظر منو بخوای، ’خنگول‘ نباید حتی یه ذره هم فکرتو مشغول کنه.»
زهره
همیشه بدترین اتفاقی که میافتد، اتفاقی است که فکر میکنی هیچوقتِ هیچوقت نمیافتد.
𝐑𝐎𝐒𝐄
«همه هر چند وقت یه بار به یه روز ناراحتی احتیاج دارن. بعضی چیزا انقدر بزرگان که نمیشه ندیدهشون گرفت. بعضی وقتا بهترین راه برای خوبکردن اوضاع اینه که به خودت اجازه بدی یهکم ناراحت باشی.»
🕊️📚kerm ketab
ایمیلهای مدرسه همیشه بد است، اما سعی میکنند پشت کلمههای قلنبهسلنبهای که فهمیدنشان سخت است، قایمش کنند:
استعداد نهانی.
تلاشهای مکرر.
روشهای گوناگون ارزیابی.
🕊️📚kerm ketab
آنوقت بود که آن حس عجیب آمد توی مغزم؛ همان که بعضی وقتها میآمد سراغم. وقتی چیزی اول بهنظرم واضح است، اما بعد تیره و گنگ میشود.
book worm
«باید کاریو بکنی که دوست داری، نه کاری که خوب بلدی.»
𝐑𝐎𝐒𝐄
«بعضی وقتها آدما با انگیزههای درستی مهربونی نمیکنن.»
.ً..
حجم
۲۶۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه
حجم
۲۶۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه
قیمت:
۹۳,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد