بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب هوم بادی / کابُل | طاقچه
تصویر جلد کتاب هوم بادی / کابُل

بریده‌هایی از کتاب هوم بادی / کابُل

نویسنده:تونی کوشنر
انتشارات:نشر بیدگل
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۵از ۲ رأی
۴٫۵
(۲)
اقیانوسْ عمیق و سرد و پاک‌کننده‌ست. اما چقدر مخوفه، واقعاً نابخشودنیه، که خشک بمونی.
Mostafa F
(میلتن لیوان خالی‌اش را بالا می‌گیرد.) میلتن: جُرمه، دخترم می‌گه. نوشیدن. کوآنجو: آره، هست. میلتن: (لیوان را به سمت کوآنجو می‌گیرد.) مجرمم کن. (کوآنجو برایش می‌ریزد.) کوآنجو: برای دست داشتن تو چه جرمی می‌شه یکی رو کشون‌کشون با یه وانت تویوتا برد به یه زمین فوتبال قدیمی و...
ali fattahi
غم با خودش ویرونی می آره. به‌مرور شور و سرزندگیت رو از دست می‌دی
ali fattahi
اونا استخونای یه اژدهان. حضرت علی، خلیفۀ چهارم، داماد پیامبر، به کابل اومد و اون اژدها رو به زانو درآورد. من در وصف این نبرد یه شعر گفتم که متأسفانه به اسپرانتو ئه.
Mostafa F
اسلام می‌دونه که زن باید چه ارج و قربی داشته باشه.
Mana
می‌گن طالبان همۀ دستگاه‌های پخش ویدئوکاست رو جمع کرده. این عوضیا بیشتر از همه خاطرخواهِ تایتانیکن، می‌دونی که، «لئو، لئو...» دورتادور کشورِ اونا رو خشکی گرفته، اما اگه کسایی باشن که بتونن معنیِ استعاریِ غرق شدنِ یه کشتی رو بفهمن، افغان‌هان.
Mana
رسید رو امضا می‌کنم ــــ پول رو دادم ــــ پاکتی که با خریدهام پُر شده رو می‌ده بهم؛ و لبخندی تحویلم می‌ده به این معنی که کارم تموم شده و باید برم؛ و باد سردی استخون‌هام رو به لرزه می‌ندازه و دوست دارم به امنیت آشپزخونه‌م برگردم و مغازه رو ترک می‌کنم، در حالی که دارم به این احتمال فکر می‌کنم که دوز تجویزشدۀ... میلی ـــ آزا ـــ اُپزامن زیادی قویه، یا اینکه امتحان کردنِ قرصای شوهرم... شاید این دو تا مادۀ شیمیایی با هم نمی‌سازن.
Mana
افغانستان یکی از فقیرترین کشورای دنیاست. با یکی از ویران‌ترین زیرساخت‌ها در جهان. بدون گردشگر. کی توی دنیا دلش می‌خواد بره اونجا؟ تو افغانستانِ امروز باید سر تا پای خودم رو تو یه برقع بپوشونم، مجبور به حجاب می‌شم، باید در وحشتِ حدود شرعی، یا به احتمال زیاد، مُرده زندگی کنم، اونم حرافِ گناهکاری مثل من.
Mana
وقتی... شوهرم هر بار که ازش در مورد کارکردهای... آها، آملیورِیت ــــ زا ــــ پوزولاک... کارکردش روی مغزم می‌پرسم با صبوریِ خیلی تلخی برام توضیح می‌ده، توضیحات خیلی تلخش رو نمی‌تونم به یاد بیارم اما مطمئنم همه‌ش یه جورایی به نمک ربط داره. در حقیقت مطمئنم که این دارو یه جور نمکِ بااستعداده؛ و خب مغزم رو تصور می‌کنم که توی یه وانِ نمک غوطه‌وره، پوشیده از پوره‌پوره‌های نمک، مغزْشور، مغزدانۀ صورتی ـــ بژِ گردوشکلی، توی پوششی از جنس لایۀ نازک کوآرتزیِ کریستالیِ سفیدِ یخچالی، یه پوستۀ الماسی، جوانه‌دار: جوانه زدن. اینکه چطور هیچ کدوم از اینا قراره افسردگی رو کم کنن از دانش من خارجه. شاید این همون تصویر کافی و دلپذیریه که آدم رو شاد می‌کنه و تحمل بارهای زندگی رو آسون‌تر.
Mana
شوهرم نمی‌تونه... صدای من رو تحمل کنه و سر همین موضوعْ تهدید کرده به ترک کردن، و خب منم دیگه به‌ندرت باهاش حرف می‌زنم. ما هر دومون دواهای قویِ ضـد افسـردگی می‌خـوریـم. قـرصـای اون یه اسـم دارن و قرصای من یه اسم دیگه. من بیشتر وقتا قرصاش رو به جای مال خودم می‌خورم تا بفهمم اون چه حس‌و‌حالی داره. مال خودم رو توی یه کاسۀ شیشه‌ای کنار روشویی نگه می‌دارم، یه کاسۀ زیبا با دهانۀ پهن، خیلی پهن، خیلی خیلی پهن، مثل یه ظرف تزیینیِ رومیزی، اما تا اونجایی که من می‌دونم اون هیچ‌وقت از قرصای من نمی‌خوره و فقط مالِ خودش رو می‌بلعه، که زرد و قرمزن، در حالی که مالِ من سبز و کِرِمه‌؛ و به نظرم این امتناعش از امتحان کردنِ قرصای من احمقانه‌ست. یه کم احمقانه‌ست.
Mana

حجم

۱۲۲٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۷۹ صفحه

حجم

۱۲۲٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۷۹ صفحه

قیمت:
۶۴,۰۰۰
۴۴,۸۰۰
۳۰%
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد