بریده‌هایی از کتاب آغازی دوباره

اگر می‌خواهی به خداوند اطمینان کنی، باید بپذیری که سؤالاتی بی‌پاسخ وجود دارند.

خداوند قول داده است که اگر نعمت‌دهنده را جست‌وجو کنی، تمام نعمت‌های دیگر به‌سوی تو سرازیر می‌شوند.

بهار به منزلهٔ شروعی تازه است. اینک دوباره زمان رشد و تکثیر فرا رسیده است!

شاید رؤیاهایت به خواب زمستانی فرو رفته و مدفون شده‌اند؛ اما اینک موسم بهاران است!

کلید اینجاست: هیچ‌وقت یک روز را با حالتی خنثی شروع نکن. تو نمی‌توانی منتظر بمانی تا بفهمی آن روز چگونه پیش می‌رود؛ تو باید تصمیم بگیری تا آن روز را چطور بگذرانی.

خداوند امان و قدرت من است، یاور همیشگی مشکلات من است.

اگر جسارت داشته باشی، به خداوند اطمینان کنی و فقط مطابق کلام او پیش بروی، فرصت‌های زندگی‌ات بی‌نهایت خواهند بود!

دیگر امیدم ناامید نمی‌شود، زیرا عشقی آسمانی و نوری الهی قلب‌هایمان را پر کرده است.

اما بسیاری از افراد آسایش فعلی را ترجیح می‌دهند و سپس از اینکه پیروز نشده‌اند، حیرت‌زده می‌شوند.

باید پیش بروی و دائم با خودت فکر کنی من قوی هستم. من سالم هستم. من پر از خیر و برکتم، لطف خداوند شامل حال من شده است. بنابراین اگر افکار منفی آمدند و در زدند، با تابلوی «ورود ممنوع» مواجه می‌شوند. «متأسفیم، جایی برای شما نیست.» پس نمی‌توانند داخل شوند.

قدرتی که در تو وجود دارد از تمام قدرت‌هایی که به‌سوی تو می‌آیند، بزرگ‌تر است.

تو همه نیستی. خداوند تو را خطاب می‌کند تا به این مشکلات پایان بدهی.

هنگامی‌که تو را آفرید، گفت: «تو را دوست دارم، خوب است. یک شاهکار دیگر!»

از واژه‌ها استفاده نکن تا شرایط خود را توصیف کنی، از آن‌ها بهره ببر تا شرایطت را تغییر بدهی.

یک سرانگشت رحمت خداوند می‌تواند هر رؤیایی را برآورده کند، اما تو باید پیش از آنکه در دنیای خارج متجلی شود، آن را در وجودت حس کنی.

وقتی هیچ رؤیایی وجود نداشته باشد، آدمیان نابود می‌شوند...

به خاطر داشته باش تو همانی می‌شوی که می‌اندیشی. خداوند می‌گوید انسان همان می‌شود که می‌اندیشد.

پیروزی‌های بزرگ من هنوز در آینده‌ام هستند.

کینه مانند این است که تو سم بنوشی و منتظر باشی تا دیگران بمیرند.

آنچه در گذشتهٔ تو وجود داشت به اندازهٔ آینده مهم نیست. جایی که می‌روی نسبت به جایی که بوده‌ای بسیار بااهمیت‌تر است. اما اگر بر گذشته تمرکز کنی، دقیقاً همان‌جایی که هستی متوقف می‌شوی.