بریده‌های کتاب آن جا که هندوانه ها می رویند!
کتاب آن جا که هندوانه ها می رویند! اثر سیندی بالدوین

کتاب آن جا که هندوانه ها می رویند!

امتیاز:
۴.۶از ۱۵ رأی
۴٫۶
(۱۵)
«پارسال از دنیا رفت عزیزم. سرطان. پدر خودش هم، خیلی وقت پیش، از سرطان مُرد.
mahzooni
همه‌چیز به من بستگی داشت.
mahzooni
فکر کردم الان همه‌مان یک بغل مامان‌بزرگی حسابی احتیاج داریم
mahzooni
این همان مامانی بود که دلم برایش تنگ شده بود، مامان آوازخوان، مامانی که وقتی ده سالم بود تمام کتاب‌های هری پاتر را برایم خوانده بود و به جای تمام شخصیت‌هایش هم صدایش را عوض کرده بود، مامانی که بی‌مزه‌ترین جوک‌هایی را می‌گفت که شنیده بودم و بعد آن‌قدر از ته دل می‌خندید که اشکش درمی‌آمد.
mahzooni
می‌خواستم بگویم باید به جای این‌که روزبه‌روز بیشتر خودت رو گم کنی، مراقب من باشی. می‌خواستم بگویم اگه نذاری بابا ببردت دکتر، هیچ‌وقت خوب نمی‌شی. می‌خواستم بگویم مامان، من بهت احتیاج دارم. ولی نگفتم. فقط همین‌طور که بشقاب هندوانه، خنک و لیز، توی دست‌هایم بود، یک لحظه آن‌جا ایستادم.
mahzooni
«باید تمیز کنم که دخترها مریض نشن، باید اون‌ها رو در امان نگه دارم، باید مراقبشون باشم آسیب نبینن.» بابا آن‌قدر سریع و ناگهانی مامان را رها کرد که مامان روی پاشنه‌هایش رفت عقب. گفت: «تنها چیزی که به دخترها آسیب می‌رسونه تویی.»
mahzooni

حجم

۱۸۸٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۱۶ صفحه

حجم

۱۸۸٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۱۶ صفحه

قیمت:
۵۵,۵۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد