بریدههایی از کتاب مسحور
۴٫۷
(۳)
با خودش فکر میکند چقدر ناراحتکننده است که ما قاتلها را به خاطر میسپاریم و قربانیها را فراموش میکنیم. چه میشد اگر جهان نام هیتلر را از یاد میبرد و در عوض نام تکتک قربانیان او را به خاطر میسپرد؟ چه میشد اگر میتوانستیم قربانیان را جاودانه کنیم؟
sepid sh
چقدر عجیب است که مردهها از زندهها سنگینترند. قاعدتاً باید برعکس باشد، اما نیست. به عقیدهٔ من، دلیلش آن است که روح به جسم سبکی و بیوزنی میبخشد. وقتی روح جسم را ترک میکند، برای جسد چیزی باقی نمیماند و بیصبرانه میخواهد به خاک بازگردد؛ دلیل سنگینیاش نیز همین است.
Kamyab Komaee
زندان داخل زندان، دیوار درون دیوار. در این مکان یاد میگیری ممکن است سیاهچالت همان اتاقی باشد که بیشمار پنجره دارد. اینجا وقتی از اولین دیوار میگذری، دیوار دیگری مقابلت میبینی و دیواری دیگر و دیواری دیگر و مثل کودکی که در هزارتویی گرفتار شده است تا ابد گم میشوی.
کاربر ۱۹۲۲۸۴۰
مسیح هم آخرین قدمهایش را به طرف مرگ طی کرد، هیتلر هم همینطور. نوبت همهمان میشود، ولی الان نوبت توست. من و تو فقط دلمان برای شیطان تنگ شده و وقتی او را ببینیم، کارمان تمام میشود.
Kamyab Komaee
«مشکل اینه که توی دنیا بیش از اندازه رنج وجود داره.»
sepid sh
کتابها به زندگی من شکوه بخشیدند و باعث شدند چیزی را بفهمم: زندگی داستان است. هر اتفاقی که برایم رخ داده یا رخ خواهد داد، تمام رؤیاها و الهامات و شهودی که در این سلول سیاهچال به سراغم میآید، همهشان بخشی از قصهٔ این مکان افسونشده است.
Negin Nikbakht
طوری دربارهٔ آینده حرف میزد که انگار آدمها میتوانند مثل مار پوست بیندازند و خودشان را از نو بسازند. کشیش میگفت: «شاید اینقدرها هم آسون نباشه.» اما دخترک طوری به او نگاه میکرد، گویی کسی که هیچچیز نمیفهمد کشیش است.
Kamyab Komaee
بانو میترسد یک روز صبح از خواب بیدار شود و پاسخ سؤالی را پیدا کند که از خودش دربارهٔ یورک پرسیده بود: از کجا میفهمی دلت میخواد بمیری؟
ای کاش میتوانستم با او صحبت کنم. اگر میتوانستم، به او میگفتم: «بانو، چنین چیزی رو ذرهذره نمیفهمیم. یکباره هم بهمون الهام نمیشه. نه، یهدفعه از خواب بیدار میشیم و میفهمیم که دیگه وقتی باقی نمونده.»
Kamyab Komaee
چقدر عجیب است که مردهها از زندهها سنگینترند. قاعدتاً باید برعکس باشد، اما نیست. به عقیدهٔ من، دلیلش آن است که روح به جسم سبکی و بیوزنی میبخشد. وقتی روح جسم را ترک میکند، برای جسد چیزی باقی نمیماند و بیصبرانه میخواهد به خاک بازگردد؛ دلیل سنگینیاش نیز همین است.
Mahta Imani
بنابراین، مفهوم اصلی درخت خانوادگی فقط درختی بیجان نیست، بلکه جان دارد. موجودی است زنده که ریشههایش زیر خاک است و شاخههای براق و تروتازهاش تشنهٔ نور است.
leoread
حجم
۲۲۳٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
حجم
۲۲۳٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
قیمت:
۸۷,۰۰۰
۴۳,۵۰۰۵۰%
تومان