بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب روح ما میداند! | صفحه ۲۲ | طاقچه
کتاب روح ما میداند! اثر سیده مریم  خامسی

بریده‌هایی از کتاب روح ما میداند!

انتشارات:انتشارات آرنا
امتیاز:
۴.۹از ۳۶ رأی
۴٫۹
(۳۶)
خدا عشق را آفرید، عشق کافی نبود، مادرم را صدا کرد... مادرم آفریده شد... او همیشه بود... وقتی که هیچ دلیلی برای دوست داشتنم نبود...
Sadaf
کتاب میخوانم و در تخیلم راه میروم و در تخیلم سفر میکنم و در تخیلم لبخند میزنم
Sadaf
ما فقط یک راه برای در نور ماندن داریم... ما باید روحمان را بزرگ کنیم تا سیاهی را نبیند...
Sadaf
میگویند رنج ها روح ما را بزرگ میکنند، نمیدانم! من فکر میکنم رنج ها روح ما را میتراشند و شکل میدهند، شاید زیباتر شده باشیم، ببین! ما کمی صبورتر شده ایم... ما نخواهیم مرد... ما تا زمانی که نفس میکشیم کاری از دستمان بر می آید حتی اگر گمان کنیم بی مصرف ترین موجود در این کرهٔ خاکی هستیم... ما هستیم، چون باید باشیم ...چون هنوز کارمان به پایان نرسیده است... پس میتوانی لبخند بزنی، چرا که گوشه ای از جهان لنگ ماست...
Sadaf
ما زنده میمانیم ...هر چه قدر رنج بزرگ تر باشد، توان ما نیز بیشتر میشود... آنقدر که از فکرش انگشت به دهان میمانی!...
Sadaf
دنیا تو شهر بازی چه قدر قشنگ تره، حتی تونل وحشتش...
Sadaf
از پشت پنجره آسمان را وجب میکردم... پنجره مان کوچک بود، دستانم بزرگتر از آسمان!
|ݐ.الف
محبت کم اگر باشد دلگیر میشوند، زیاد اگر باشد، بی معنی!... زیادی محبت کرده ایم و کسی نفهمید آن تشدید برای تاکید است نه فراموشی!...
|ݐ.الف
آخرین باری که شهر بازی رفتم و مردم رو نگاه کردم چهارسال پیش بود، بعد از اون فقط یه بار رفتم و بازم به وجد اومدم، با خودم گفتم چرا آدما کاری نمیکنن که صدای خنده رو اطرافشون بشنون و اگه این کارو بکنن میتونم قسم بخورم این شادترین لحظه ای هست که هر کسی میتونه تو زندگیش داشته باشه...
Hana
من حتم دارم همهٔ ما یک روز از خواب عمیق این جهان بیدار میشویم و حتم دارم از شدت خنده دلهایمان را خواهیم گرفت که چرا همه چیز را تا این حد جدی گرفته ایم!...
فرزانه

حجم

۲۶٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۴۸ صفحه

حجم

۲۶٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۴۸ صفحه

قیمت:
رایگان