بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب آقای عزیز من | صفحه ۳ | طاقچه
کتاب آقای عزیز من اثر ناهید گلکار

بریده‌هایی از کتاب آقای عزیز من

نویسنده:ناهید گلکار
انتشارات:نشر داستان
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۲۴۹ رأی
۴٫۰
(۲۴۹)
آدم همیشه یک دلیلی برای غصه خوردن داره، اگر از صد تا نود و نه تا داشته باشه برای همون یکی می تونه زانوی غم بغل بگیره و همهٔ اون نود و نه تا رو فراموش کنه.
فانوس
از گفتن و تکرار کردن غم بدم میومد، و اینو می دونستم که در این یاد آوردی چیزی جز رنج دادن خودم دستگیرم نمیشه.
فانوس
کاش ما آدم ها یاد می گرفتیم که هر چی بر زبون میاریم خوب و دلگرم کننده باشه. آرزوی خوشبختی کردن و سلامتی گفتن، کلمات خوب و شیرینیه نه خرجی داره و نه زحمتی، فقط دنیای ما رو بهتر و زیبا تر می کنه.
فانوس
گفتم: شیوا جون؟ شما فکر نمی کنی خدا داره یک چیزی به ما یاد میده. شما ببین چند بار ما رو تا اوج نا امیدی برده و یک مرتبه در رحمتشو به رومون باز کرده. به نظرتون این نشونه ای از طرف خدا نیست؟ گفت: گلنار؟ یک چیزی بهت بگم. خیلی دلم می خواست دلم مثل دل تو بود. و من می دونم چرا این درِ رحمت به روی ماباز می شه چون دل تو همیشه امیدواره.
فانوس
هر کجا ترس و ضعف باشه زور و ظلم، رشد می کنه. آدم های ظالم از ترسی که توی دلشون دارن از مظلوم می ترسن پس سعی می کنن فشار بیشتری به اونا بیارن تا مبادا قدرتشون رو از دست بدن.
کاربر ۷۱۰۵۷۳۴
به همین راحتی نیست که وقتی خیانت ببینی یک مرتبه همه چیز تموم بشه، نمیشه، شدنی نیست. خیانت آزار دهنده ترین شکنجهٔ دنیاست برای یک عاشق. باید یکی یکی بند هایی رو که از محبّت به دلت بسته بودی پاره کنی، و برای هر کدومشون زجر بکشی. و این سخت ترین مرحلهٔ خیانت به حساب میاد. که در توان هر کسی نیست.
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
عزت الله جای عزیز خالی. که اینقدر دلش پسر می خواست شاید اگر زود تر من این بچه رو میاوردم به چشمش میومدم و دوستم داشت. می دونی چرا هیچ وقت جواب کارای اونو ندادم؟ به دو دلیل یکی اینکه می خواستم مثل تو رفتار کنم و دیگه اینکه از ته دلم می خواستم دوستم داشته باشه. همیشه اینو می خواستم و صبر کرده بودم تا اون روز برسه، ولی حالا می فهمم که توی این دنیا برای نشون دادن محبّت نباید صبر کرد یک وقت می فهمی که دیگه خیلی دیر شده.
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
هیچکس توی این دنیا نیست که در فکر خودش احساس تنهایی نکنه. برای اینکه واقعا تنهاست، تنها به دنیا میاد و تنها از دنیا میره.
فاطمه
آدم های زخم دیده از روزگار، ممکنه در لحظاتی غم هاشون رو فراموش کنن ولی با اندک چیزی که باعث ناراحتی اونا بشه، همهٔ گذشتهٔ تلخ خودشون رو بیاد میارن.
آزاده
اینو فهمیدم که توی این دنیا نه خوشحالی هاش پایداره و نه غم هاش موندگار، همه چیز در لحظات میان و میرن و میشن خاطره. با اینکه خاطرات بد بیشتر در ذهن آدم ها می مونه و فراموش نمی کنن و شادیها کمتر به یاد می مونه،
کاربر ۲۶۸۱۳۹۱

حجم

۶۰۶٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۶۱۰ صفحه

حجم

۶۰۶٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۶۱۰ صفحه

قیمت:
۱۰۰,۰۰۰
۵۰,۰۰۰
۵۰%
تومان