از رمز خوابم میگذشتم
سایۀ تاریک یک نیلوفر
روی همۀ این ویرانه فرو افتاده بود
کدامین باد بیپروا دانۀ این نیلوفر را به سرزمین خواب من آورد؟
از مرز خواب گذشتن یعنی به خواب فرو رفتن. پس به خواب عمیقی فرو رفته بودم که سایۀ تاریک یک نیلوفر روی همۀ این ویرانهفرو افتاده بود. چرا سایۀتاریک؟ چون نیلوفر گلی است که هستی از آن نشأت میگیرد و همۀامکانات بیپایان از آن میشکفد. بنابراین مظهر همۀ روشنگریها، آفرینش و تجدید حیات و شکفتن و کمال و زیبایی میباشد و قاعدتاً در نقطۀ تاریک زمان قرار دارد. یعنی ریشه و ساقۀآن مربوط به قبل از زمان است. هنگامی که تاریخ، تاریک بوده است. از طرف دیگر سایۀ این نیلوفر روی همۀ ویرانهای افتاده است که این ویرانه پیکر خود شاعر میباشد. پیکری که در حال خواب خود را رها کرده است.
مادربزرگ علی💝
خواب که تمام شود، مرگ حضور پیدا میکند. به تعبیری دیگر، مرگ که در رسد، خواب تمام میشود و فصل بیداری و شکوفایی فرا میرسد. همانگونه که پیامبر بزرگ اسلام (ص) فرمودند: اَلنّاسُ نیامُ فَاذا ماتُوا اِنتَبهوُا. مردم در زندگی معمولیشان در خواب هستند، پس هنگامی که بمیرند بیدار میشوند. و سهراب این در خواب بودن را زندگی خویش تلقی کرده است، چرا که در این نوع زندگی، او سرشار از فراموشی و اوهامِ رؤیاهاست.
مادربزرگ علی💝