و همینطور بهیکباره باهم غریبه شدیم.
moonchild
بزرگترین درسی که از تو آموختم این بود
که بدانم وقتی رابطهای از دست رفته است، بروم.
yasinds
در انتهای داستان، همهچیز همانطور که مقرر شده بود اتفاق افتاد. در هرچیزی که از سر گذراندم، درسی نهفته بود که کمک کرد رشد کنم و التیام بیابم. هرچیزی که فکر میکردم در حال خردکردن من است، در اصل داشت مرا به فرم زن فوقالعادهای که امروز هستم شکل میداد
𝑳𝒆𝒎𝒊 𝒔𝒖𝒏𝒔𝒆𝒕
بزرگترین درسی که از تو آموختم این بود
که بدانم وقتی رابطهای از دست رفته است، بروم.
deli
نمیدانم چرا وقتی آنقدر ناراضی بودم، بازهم نرفتم. فکر کنم اشتباهم این بود که بیش از آنچه باید، ماندم.
زهرآ
سرانجام با تمام تکههای شکستهٔ گذشتهام کنار آمدم و دراینبین، بخشیدن خودم نخستین قدم برای پشتسرگذاشتن تو بود.
زهرآ
نمیدانم چرا وقتی آنقدر ناراضی بودم، بازهم نرفتم. فکر کنم اشتباهم این بود که بیش از آنچه باید، ماندم.
الهه
سرانجام با تمام تکههای شکستهٔ گذشتهام کنار آمدم و دراینبین، بخشیدن خودم نخستین قدم برای پشتسرگذاشتن تو بود.
الهه
هرگز خودت را در شرایطی قرار نده که همیشه تو آن کسی باشی که دنبال دیگری است.
مرضیه
روزی تمام بدبختیهایی را که تو باعث شدی به سرم بیایند به یاد خواهی آورد.
یادت میآید چطور وقتی هیچکس نبود، من کنارت ماندم و آنگاه فکر اینکه زمانی کسی کنارت بود که بیقیدوشرط دوستت داشت آزارت خواهد داد.
مرضیه