بریدههایی از کتاب اشد ملاقات
۳٫۹
(۷)
از سبزه و آینه هم کاری ساخته نیست
همهٔ تُنگهای ماهی
بوی مرگ میدهند
sonsky7
سربازان
آخرین گلولههایشان را به آسمان شلیک کردند
مردم
سراسیمه به خیابان ریختند
اما هیچیک از جسدها برنخاست
تا پایان جنگ را
جشن بگیرد
یك رهگذر
و من از خطوط قرمز لبهایت عبور کردم
روی صندلی چوبی بهشت نشستیم و
از دستهای رسیدهٔ هم سیب چیدیم
در گرمای آفتابی
که از شانهٔ تو طلوع میکرد و
در سینهٔ من غروب
sonsky7
نه قرار میخواهد
نه ملاقات
از همین جا که ایستادهام
مثل هوا در آغوشت میگیرم
و مثل هوس میبوسمت
یك رهگذر
اگر زمان را کُند کنی
نشانت میدهم:
در فاصلهٔ دو شلیک
سکوتیست
که نام دیگرش
صلح است
یك رهگذر
جدایی
بین ما نشسته است
روی صندلی خالی
از هم دور شدهایم
به اندازهٔ ده سال
زندگی مشترک
یك رهگذر
به جایی که ندارم سر میزنم
کنار کسی که نیست
مینشینم
و بوی سیب را نصف میکنم
برای پیدا کردنِ نیمهٔ گمشدهام
sonsky7
گلی که ریشههایش را
چون پرچمی در دست گرفته
جز عطر
چیزی برای پنهان کردن ندارد
از فصلها بیرون زده
خوب میداند
تشنگی آخرین پرچمیست
که گلها در دست میگیرند
پیش از آنکه کاملاً
از پا درآیند
sonsky7
وقتی از خودت شکست میخوری
چه کسی پیروز میشود؟
کاربر ۱۱۲۹۸۹۱
جز عطر
چیزی برای پنهان کردن ندارد
از فصلها بیرون زده
bud
رازی که ممنوع به دنیا آمد و
ممنوع از دنیا رفت
bud
و من از خطوط قرمز لبهایت عبور کردم
bud
فقط یک متر معجزه کافی بود
bud
اگر زمان را کُند کنی
نشانت میدهم:
در فاصلهٔ دو شلیک
سکوتیست
که نام دیگرش
صلح است
bud
تو
پیراهنت را از پروانهها پس گرفته بودی
و من از پیلهٔ تنهایی خود
فرار کرده بودم
میخواستیم تا آخر دنیا پرواز کنیم
با آنکه میدانستیم پروانهها
فقط چند روز
عمر میکنند
یك رهگذر
آن که از سقوط برگشته
خوب میداند
صریحترین معنای دوستت دارم
باز شدن چتر نجات است
sonsky7
تو
ضمیر سومشخص غایبیست
که جز در شعر حاضر نمیشود
bud
از صورت خیال بیرون بیا
نقاب ماه را بردار
کنایهٔ شب را کنار بزن
خوشبختی من
به مویی بند است
که بر شانههای تو میافتد
bud
این شعر را با خطوط اندام تو مینویسم
چشمت را ببند
و دستت را بگذار روی برجستگی کلماتی
که از متن بیرون میزنند
bud
مرگ
همیشه از میدان مین
زنده بازمیگردد
bud
حجم
۴۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۸۷ صفحه
حجم
۴۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۸۷ صفحه
قیمت:
۱۹,۰۰۰
۹,۵۰۰۵۰%
تومان