بریدههایی از کتاب وقتی هیتلر خرگوش صورتی مرا ربود
۴٫۲
(۲۶)
«هرچه بیشتر انسانها را میبینم بیشتر به حیوانات علاقهمند میشوم. »
Mary gholami
همه به آن شیء روی میز خیره شده بودند. بهنظر آنا با آن نمیشد هیچکاری انجام داد.
ماما پرسید: «چند بود؟ »
پاپا گفت: «نگران آن نباش. دیلی پاریسین امروز کمی بیشتر به من پول داد و پول آن درآمد. »
ماما دیگر کاملاً از کوره در رفت: «اما ما آن پول را لازم داریم. کرایهخانه را باید بدهم و حساب قصاب را. آنا یک جفت کفش احتیاج دارد. ما قرار گذاشته بودیم آن پول را برای این چیزها خرج کنیم. »
لافکادیو
اگر میخواهی دربارهی فاجعه بنویسی باید بنویسی. درست نیست دربارهی چیزی بنویسی که دیگران توصیه میکنند. تنها راه خوب نوشتن این است که دربارهی مطلبی که خودت آن را بپسندی.
HeLeN
وقتی سر جایش خوابید گفت: «ماکس، این مصادرهی اموال یا هرچه اسمش هست ـ نازیها همه چیز را برداشتهاند؟ حتی چیزهای ما را؟ »
ماکس سرش را تکان داد.
آنا سعی کرد آن را مجسم کند... پردههای اتاق ناهارخوری که گلدار بودند... تختش را... همهی اسباببازیهایش به اضافهی خرگوش صورتیاش را. یک لحظه برای خرگوشش خیلی ناراحت شد. خرگوشش چشمهای سیاهی داشت که با نخ توی صورتش دوخته شده بود. اول شیشهای بودند، بعداً افتادند. میتوانست روی پنجههایش بایستد، که آنا خیلی دوست داشت. پشمهایش دیگر خیلی بلند نبود، اما نرم و آشنا بود.
وحید
برایشان از کودکی ناپلئون و تعداد خواهر و برادرهایش گفت؛ از استعداد درخشانش در مدرسه و اینکه چهطور در ۱۵ سالگی افسر و در ۲۶ سالگی فرماندهی کل قوای فرانسه شده بود. چهطور خواهرها و برادرهای خود را در کشورهایی که فتح کرده بود بر تخت سلطنت نشانده بود. اما هرگز نتوانست توجه مادرش، یک زن دهاتی ایتالیایی را جلب کند. آن زن با هر خبری که از پیروزیهای او میشنید، فقط میگفت: «اگر پایدار باشد خوب است. »
برایشان تعریف کرد که چهطور بدبینی و تلخی گفتار او سرانجام تحقق پیدا کرد، چهطور نیمی از لشکر فرانسه در جنگ علیه روسیه از بین رفت. سرانجام دربارهی مرگ او در تنهایی در جزیرهای به نام سنت هلن برایشان گفت.
لافکادیو
آنا با نگرانی پرسید: «پس فکر میکنی نوشتن دربارهی فاجعه عیبی ندارد؟ »
حالت پاپا یکدفعه جدی شد: «البته. اگر میخواهی دربارهی فاجعه بنویسی باید بنویسی. درست نیست دربارهی چیزی بنویسی که دیگران توصیه میکنند. تنها راه خوب نوشتن این است که دربارهی مطلبی که خودت آن را بپسندی. »
adish
حجم
۱۴۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۰۴ صفحه
حجم
۱۴۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۰۴ صفحه
قیمت:
۱۰۰,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد