بریده‌هایی از کتاب بی حد و مرز

در دورانِ ماشین‌های برقی خودکار و بدون راننده و وسایل نقلیه‌ای که قادرند ما را به کرهٔ مریخ ببرند، سیستم آموزشی ما معادل اسب و درشکه است.

«یکی از مهم‌ترین نگرانی‌های من این است که گرچه نظام‌های آموزشی در سرتاسر جهان در حال اصلاح‌شدن هستند، بسیاری از این اصلاحات در واقع تأثیرگرفته از منافع سیاسی و تجاری هستند که دربارهٔ یادگیریِ مردمِ واقعی و عملکردِ مدارس واقعی دچار سوتفاهم و کج‌فهمی شده‌اند و در نتیجه به نگرش بسیاری از جوانان آسیب می‌زنند و دیر یا زود، به شما یا یکی از اطرافیانتان نیز آسیب خواهند رساند.»

آتش می‌تواند غذایتان را بپزد یا خانه‌تان را خاکستر کند و نحوهٔ استفادهٔ شما نتیجه را مشخص می‌کند. فناوری هم مانند هر ابزار دیگری، به‌خودی‌خود خوب یا بد نیست و باید آگاهانه از آن استفاده کنیم. اگر این کار را نکنیم، چه‌کسی ابزار خواهد شد؟

دلیل‌داشتن به من کمک کرده است وقتی نوبت به تعهدات می‌رسد، شفاف عمل کنم.

وقتی شما کاری را می‌کنید که دیگران انجام نمی‌دهند، طوری زندگی خواهید کرد که دیگران نمی‌توانند آن‌طور زندگی کنند.

اگر دانش، قدرت است پس یادگیریِ دانش اَبَرقدرت است.

دلایلی که به هدف، هویت و ارزش‌های شما پیوند خورده‌اند، به‌اندازهٔ کافی به شما انگیزه می‌بخشند، حتی برای مواجهه با تمامِ موانعی که زندگی هر روز بر سر راهتان قرار می‌دهد.

معمولاً وقتی روی کسی یا چیزی اسم می‌گذارید، در واقع محدودیتی برای آن تعیین می‌کنید. بزرگ‌ترها باید خیلی مراقبِ حرف‌هایی باشند که به زبان می‌آورند، چراکه این حرف‌ها سریع به ذهن کودکان راه پیدا می‌کنند.

وقتی آگاهانه تصمیم می‌گیرید عادت یا هدفی را شناسایی کنید که دوست دارید در خود ایجاد کنید یا بدان برسید و عادتی را از خود دور می‌کنید که دلتان می‌خواهد ترکش کنید، ناگهان قدرتی فوق‌العاده در خود حس می‌کنید. اگر تمام طول عمر به خود گفته‌اید در یادگیری خیلی کُند عمل می‌کنید یا اینکه قادر به یادگیری نیستید، حالا باید به خود بگویید: «من سریع و خوب یاد می‌گیرم.»

به‌نظرتان چه‌کسی هستید؟ آنچه معمولاً در جست‌وجوی انگیزه بررسی نمی‌شود، هویت است،

هدف یعنی شما چطور با دیگران ارتباط برقرار می‌کنید. هدف همان چیزی است که شما اینجا هستید تا آن را با جهان اطراف به اشتراک بگذارید. نحوهٔ استفاده از علاقه‌تان است. وقتی خوب فکر کنید، می‌فهمید همهٔ ما یک هدف داریم: کمک به دیگران از طریق علایقمان. مهم‌ترین وظیفهٔ ما در زندگی به‌اشتراک‌گذاشتنِ دانش و مهارت‌هایی است که جمع کرده‌ایم و نیازی نیست پیچیده‌تر از این باشد.

شور و علاقه زمانی در ما پیدا می‌شود که خودِ زنده و اصیلمان را دوباره از نو کشف کنیم، همان خودی که در زیر انبوهی از انتظاراتِ دیگران ساکت و دفن شده است. هیچ مسیر مستقیمی

هدفِ زندگیِ شما از اهداف انگیزه‌بخش اصلی‌تان تشکیل می‌شود، یعنی دلیلِ بیدارشدنتان از خواب. هدف می‌تواند تصمیم‌های شما را در زندگی هدایت کرده، رفتارتان را تحت‌تأثیر قرار دهد، اهدافتان را شکل داده و نوعی حس هدفمندی در شما ایجاد کند و به زندگی‌تان معنا ببخشد.

هدف، نقطه‌ای است که فرد آرزو دارد به آن دست پیدا کند. مقصود، دلیلِ فرد برای رسیدن به هدف است.

دوم اینکه مجبورم هدفم، هویتم، ارزش‌هایم و دلایلم را برای انجام کاری که هر روز انجام می‌دهم، کاملاً مشخص کنم.

زمانی که هدف و انرژی و مراحل ساده و کوتاه را با هم ترکیب می‌کنید، به انگیزهٔ پایدار دست می‌یابید.

  انگیزه هدفی که فرد از عمل‌کردن دارد. انرژیِ لازم برای فرد جهت عمل‌کردن به‌شیوه‌ای مشخص.

نبوغ از بدو تولد ظهور نمی‌کند، بلکه از طریق تمرین زیاد حاصل می‌شود.

هیجان و عشق، انگیزهٔ فرد هستند، سوختی برای کاری که انجام می‌دهد.

دوست‌داشتن، عشق‌ورزیدن یا احترام‌گذاشتن به من، وظیفهٔ شما نیست. وظیفهٔ خودم است.