بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بی حد و مرز | صفحه ۴۱ | طاقچه
تصویر جلد کتاب بی حد و مرز

بریده‌هایی از کتاب بی حد و مرز

۳٫۷
(۶۳۵)
می‌خواهم بخش زیادی از آن روش را در این کتاب با شما به اشتراک بگذارم. ذاتِ این روش، مفهومی بنیادی است: بی‌حدومرزکردن. رازِ بی‌حدومرزکردن خود این است که فرضیاتِ اشتباه را فراموش کنید. اغلب اوقات فقط به این خاطر به خواسته‌مان دست پیدا نمی‌کنیم که خود را متقاعد کرده‌ایم قادر به انجامش نیستیم
sadaf
ما با ذهنیت‌های ازپیش‌تعیین‌شده دربارهٔ توانایی‌های خود به دنیا نمی‌آییم؛ این راه‌های محدود و ثابتِ تفکر را از کسانی می‌آموزیم که در زندگی‌مان هستند و فرهنگی که در آن بزرگ می‌شویم.
sadaf
سؤالات می‌پرسیم. همان‌طور که متوجه شدید، این سؤال‌ها توجه ما را هدایت می‌کنند که خودِ توجه، احساسِ ما را هدایت می‌کند و در نتیجه زندگی ما هدایت می‌شود. مثلاً شخصی را فرض کنید که همیشه می‌پرسد: «چی‌کار کنم که بقیه من رو دوست داشته باشن؟» شما از سن، حرفه، یا ظاهرِ آن فرد خبر ندارید اما بیش از آنچه فکرش را بکنید، می‌دانید. به‌نظرتان شخصیتش چگونه است؟ نیاز به اطلاعاتِ زیادی ندارید که حدس بزنید دوست دارد دیگران را راضی کند و نیازهایِ خود را غیرمستقیم بیان می‌کند و دربارهٔ احساس و تفکر خود در هر لحظه مردد است. فردی که مرتب از خود می‌پرسد چه کند که دیگران او را دوست داشته باشند هرگز نمی‌تواند خودِ واقعی‌اش باشد چراکه همواره باید خود را با ترجیح اطرافیانش تطبیق دهد، حتی اگر از این موضوع آگاه نباشد. شما تمام این اطلاعات را دارید و می‌دانید او همیشه فقط یک سؤال را از خود می‌پرسد. به‌نظرتان سؤال اصلی شما چیست؟
sadaf
اگر بدانید باید چیزی که یاد گرفته‌اید، ارائه بدهید، با این هدف سراغ موضوع می‌روید که در آن کاملاً استاد شوید و بتوانید به شخصی دیگر توضیحش بدهید. بیشتر توجه خواهید کرد و احتمالاً یادداشت‌هایتان دقیق‌تر خواهند بود. حتی شاید سؤال‌هایی بهتر بکنید. وقتی چیزی را درس می‌دهید، دو بار آن را می‌آموزید: یک بار خودتان و بار دیگر از طریق آموزش به فردی دیگر.
sadaf
بیشتر جواب‌هایی که می‌خواهیم در دسترسمان هستند، اما سؤال‌های صحیح نمی‌پرسیم که پاسخ‌های صحیح به دست آوریم. معمولاً سؤالاتِ بی‌مصرف یا بدتر از آن، سؤالاتی می‌پرسیم که قدرتمان را می‌گیرند. چرا من به‌اندازهٔ کافی باهوش نیستم؟ چرا به‌اندازهٔ کافی خوب نیستم؟ چرا نمی‌توانم وزن کم کنم؟ چرا نمی‌توانم شریک زندگی‌ام را پیدا کنم؟ این سؤال‌های منفی را از خود می‌کنیم و بعد همین سؤال‌ها به ما شواهدی را به‌جای پاسخ‌های صحیح می‌دهند. ذهنِ انسان همواره در حال تعمیم‌دادن است تا از دنیای اطرافش سردرآورد. اینجا، آنجا و همه‌جا می‌توانیم شواهدی بیابیم که باورهای خود را تأیید کنیم.
sadaf
روندِ دریافت اطلاعات از اینترنت مانعِ انباشته‌شدنِ خاطرات بلندمدت روی هم می‌شود. در مطالعه‌ای که عادات حافظهٔ ۶۰۰۰ نفر بزرگ‌سال در انگلستان، فرانسه، آلمان، ایتالیا، اسپانیا، بلژیک، هلند و لوکزامبورگ را بررسی کرد، ویمبر و گروهش متوجه شدند که بیش از یک‌سومِ شرکت‌کنندگان برای حفظ و نگهداریِ اطلاعات، ابتدا به رایانهٔ خود روی می‌آورند. انگلستان بیشترین مقدار را در این بین داشت و بیش از نیمی از شرکت‌کنندگان بدون تلاش برای پیداکردن پاسخ در ذهنِ خود، سراغ رایانه می‌روند.
الی
همان‌طور که تنها تعداد کمی از ما آموختن را یاد گرفتیم، تعداد کمی نیز می‌دانیم چطور باید مقادیر زیاد اطلاعاتی را که مدام می‌بینیم، تحلیل و تفکیک کنیم. ما تمام کارها را با هم انجام می‌دهیم که فقط انجامشان داده باشیم و نتیجهٔ این کار اصلاً خوب نیست.
الی
به‌جای استراحت در زمانِ بیکاری، مثلاً زمانی که در صف ایستاده‌ایم یا منتظر اتوبوس یا کسی هستیم، تلفن خود را برمی‌داریم و ماهیچه‌های حواس‌پرتی را تمرین می‌دهیم. وقتی این کار به راه و رسم زندگی تبدیل می‌شود و هر لحظهٔ بیکاری را محرک‌هایی پرزرق‌وبرق پر می‌کنند، چه اتفاقی رخ می‌دهد؟ شاید حفظِ ارتباط موجب شود احساسِ امنیت بیشتری داشته باشیم، اما شادتر نخواهیم بود.
الی
بسیاری از ما با نوعی موقعیتِ کارزندگی دست‌وپنجه نرم می‌کنیم و با نادیده‌گرفتن ارتباطاتِ دیجیتالی برای مدت طولانی در روز راحت نیستیم. بنابراین از ترسِ اینکه مبادا با دورماندن چیزی را از دست بدهیم، همواره در شبکه باقی می‌مانیم.
الی
پیش از اختراع‌شدن تلفن‌های همراه، همیشه هنگامِ مکاتبهٔ آنلاین می‌گفتیم: «زود برمی‌گردم.» حالا دیگر از این جمله استفاده نمی‌کنیم. حالا اصلاً فضای مجازی را ترک نمی‌کنیم. اکنون در فضای مجازی زندگی می‌کنیم. به‌خاطر دستگاه‌های همیشه‌روشن و همیشه‌متصلِ خود، سعی داریم وقتی با خانواده و دوستان هستیم راهی ارتباطی پیدا کنیم و همچنین تلاش می‌کنیم در محل کار متمرکز بمانیم.
الی
پیش از اختراع‌شدن تلفن‌های همراه، همیشه هنگامِ مکاتبهٔ آنلاین می‌گفتیم: «زود برمی‌گردم.» حالا دیگر از این جمله استفاده نمی‌کنیم. حالا اصلاً فضای مجازی را ترک نمی‌کنیم. اکنون در فضای مجازی زندگی می‌کنیم. به‌خاطر دستگاه‌های همیشه‌روشن و همیشه‌متصلِ خود، سعی داریم وقتی با خانواده و دوستان هستیم راهی ارتباطی پیدا کنیم و همچنین تلاش می‌کنیم در محل کار متمرکز بمانیم.
الی
اگر انرژی احساسی‌تان در مدرسه کم بوده است، عجیب نیست که جدول تناوبی را فراموش کرده باشید. با این حال، وقتی کنترلِ حالت ذهن و بدن خود را به دست می‌گیرید، می‌توانید تجربهٔ یادگیری را از کسالت به هیجان، کنجکاوی و حتی شادی تغییر دهید. جهت دستیابی به این مهم، باید سعی کنید نحوهٔ حرکت بدن خود را در محیط یادگیری تغییر دهید یا پیش از نشستن برای یادگیری، حالات روحیِ مختلف را در خود برانگیزید. حالت بدن یا شیوهٔ تنفس خود را تغییر دهید. طوری بنشینید یا بایستید که اگر بسیار پر انرژی و هیجان‌زده بودید، می‌نشستید؛ از آنچه قرار است یاد بگیرید و به شما سود برساند و اینکه چه‌کاری با دانش جدیدتان خواهید کرد، هیجان‌زده شوید. به خاطر داشته باشید، یادگیری کاملاً به حالت روحی شما بستگی دارد. آگاهانه حالاتِ هیجان و لذت و کنجکاوی را انتخاب کنید.
sadaf
محدودیت‌های خود را فراموش کنید. این‌ها مفاهیمی ازپیش‌تعیین‌شده هستند که شما دربارهٔ خودتان باور کرده‌اید، مثلاً اینکه حافظه‌تان خوب نیست یا اینکه در یادگیری کُند هستید. اعتقادهایتان را حداقل موقتاً نادیده بگیرید. می‌دانم مشکل به نظر می‌رسد، اما ذهنِ خود را باز نگه دارید. هرچه باشد، با توجه به اینکه در حال خواندن این کتاب هستید، بخشی از شما در اعماقِ وجودتان باید باور کند زندگی بیشتر از چیزی است که اکنون اعتقاد دارید. همواره سعی کنید حرف‌هایی که دربارهٔ خود می‌زنید، مثبت باشند. به خاطر داشته باشید: اگر با محدودیت‌هایتان مبارزه کنید، می‌توانید از آن‌ها فراتر بروید. توانایی‌های شما ثابت نیستند و یادگیریِ هرچیزی ممکن است.
sadaf
توانایی شما در فکرکردن، حل مسائل، تصمیم‌گیری صحیح، خلق، نوآوری و تصور، باعث افزایش ارزش می‌شود. هرچه سریع‌تر یاد بگیرید، سریع‌تر می‌توانید درآمد کسب کنید.
sadaf
وقتی در دلتان احساس می‌کنید چیزی درست نیست یا برعکس، احساس می‌کنید باید به حستان عمل کنید، فقط خرافات نیست؛ ذهنِ شما شیوهٔ خودش را برای تفسیر رویدادها و علامت‌دادن به مغزتان دارد.
sadaf
بنابراین مواد مغذی تفاوتی چشمگیر در نحوهٔ عملکرد مغز ما در هر روز ایجاد می‌کنند.
sadaf
اگر احساس می‌کنید چیزی که یاد گرفته‌اید در لحظه ارزشمند است اما دیگر هرگز از آن استفاده نخواهید کرد، احتمالاً خاطره‌ای از آن نخواهید ساخت. به همین صورت اگر چیزی را بیاموزید، اما استدلالِ بیشتری دربارهٔ اینکه چرا برایتان ضروری است یا چطور در زندگی یا کارتان کاربرد دارد نداشته باشید، احتمالش هست مغزتان اطلاعات را در خود حفظ نکند. افتِ حافظه کاملا طبیعی است؛ ما انسانیم نه ربات. اگر وقتی دچار این افت می‌شویم، بگوییم «حافظه‌ام خیلی داغونه» یا «من اون‌قدر باهوش نیستم که این چیزها رو یادم بمونه»، به‌شکلی منفی بر توانایی رشد و یادگیری خود تأثیر می‌گذاریم
sadaf
من این خطر را افسردگیِ دیجیتالی می‌نامم، خطری زادهٔ فرهنگِ مقایسه؛ اجازه می‌دهیم گفته‌ها و رفتارهای پرزرق‌وبرقِ دیگران در فضای مجازی این احساس را به ما بدهد که کمتر از آن‌ها هستیم.
sadaf
تحقیقات نشان می‌دهند مغز ما بیشتر شبیه ماهیچه است تا حافظهٔ رایانه‌ای در حال پرشدن. هرچه بیشتر از این ماهیچه استفاده کنید، قدرتمندتر می‌شود و اطلاعات بیشتری را در خود ذخیره می‌کند.
sadaf
نامحدودشدن عمل یا فرایندِ کنارگذاشتنِ برداشت‌های نادرست و محدودکننده دربارهٔ پتانسیلِ فرد و پذیرفتن این واقعیت که با ذهنیت و انگیزه و روش‌های صحیح، هیچ محدودیتی وجود نخواهد داشت.
sadaf

حجم

۷۷۳٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۰۳ صفحه

حجم

۷۷۳٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۰۳ صفحه

قیمت:
۶۴,۰۰۰
۱۹,۲۰۰
۷۰%
تومان