نفی واقعیتِ تلخ و ناخوشایند، قدرتی بهاندازهٔ خودِ واقعیت دارد.
SARA
زندگی اینجا مثل همیشه است و آب از آب تکان نخورده، فقط یک چیز عوض شده: تو نیستی. نمیدانی وقتی کسی که همیشه کنارت بوده دیگر نباشد زندگی چقدر عجیب میشود.
n re
زندگی بسیار زودگذر و ناپایدار است و در چشمبههمزدنی به پایان میرسد.
n re
انگار دوباره کودک شده بود، مثل همان روزهایی که تنها با بستن چشمانش میتوانست جلوی دردناکترین اتفاقات را بگیرد.
n re
او همسر و فرزندش را از دست داده. اتفاقی از این بدتر برای هیچ مردی قابلتصور نیست. از این بدتر ممکن نیست.»
n re
«هر کاری یه دفعهٔ اول داره.»
n re
وقتی بالاخره حرف میزنی و خودت رو رها میکنی تازه میفهمی این مدت چقدر سختی کشیدی تا همهچیز رو تحمل کنی.
n re
زندگی اینجا مثل همیشه است و آب از آب تکان نخورده، فقط یک چیز عوض شده: تو نیستی. نمیدانی وقتی کسی که همیشه کنارت بوده دیگر نباشد زندگی چقدر عجیب میشود.
کاربر ۳۷۸۲۶۳۸
به نقل از افسانهها روح دریاچه قرنها پیش در وارتون عشق حقیقی زندگیاش را یافته بود و به همین دلیل به آنجا آبوهوایی معتدل بخشیده بود.
کاربر ۳۷۸۲۶۳۸
او را به ساحل خوانده بودند تا هدیهای به دستش بدهند؛ به همین سادگی. او برگزیده شده بود تا آن بچه را نجات بدهد و از دیدِ خودش از آن به بعد در برابر آن بچه مسئول بود.
کاربر ۳۷۸۲۶۳۸