بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب زندگی کن! (جلد اول) | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب زندگی کن! (جلد اول) اثر امیررضا  آرمیون

بریده‌هایی از کتاب زندگی کن! (جلد اول)

گردآورنده:امیررضا آرمیون
امتیاز:
۳.۲از ۱۰ رأی
۳٫۲
(۱۰)
ــ سه چیز را با احتیاط بردار: قدم، قلم و قسم. ــ سه چیز را پاک نگهدار: جسم، لباس و خیال. ــ سه چیز را به کار بگیر: عقل، همت و صبر. ــ از سه چیز خود را دور نگهدار: افسوس، فریاد و نفرین. ــ سه چیز را آلوده نکن: قلب، زبان و چشم.
kaito
هیچ چیز در این جهان چون آب، نرم و انعطاف‌پذیر نیست؛ با این حال برای حل کردن آنچه سخت است، چیز دیگری یارای مقابله با آب را ندارد! نرمی بر سختی غلبه می‌کند و لطافت بر خشونت. همه این را می‌دانند، ولی کمتر کسی به آن عمل می‌کند!
حسین آقا
«نورمن وینسنت پیل» را برای اوّلین‌بار هنگامی دیدار کردم که ۸۶ ساله بود. آنچه در خصوص او مرا بیش از هر چیز دیگر شگفت‌زده کرد، دلبستگی و هیجان وی برای آغاز روز جدید بود! ــ چرا؟! برای اینکه هرگز نمی‌دانست در آن روز چه چیز تازه‌ای خواهد آموخت. او بارها می‌گفت: «هنگامی که از یاد گرفتن باز بایستم، دست و پایم را به سمت قبله بکشید؛ چون دیگر مرده‌ام!» او تا آخرین لحظات زندگی‌اش (در سن ۹۵ سالگی) در حال آموختن بود.
حسین آقا
قبل از آنکه شکایت کنید که چرا کسی خانه‌تان را تمیز نکرده، به آدم‌هایی فکر کنید که مجبورند شب را در خیابان بخوابند. پیش از نالیدن از مسافتی که مجبورید رانندگی کنید، به کسی فکر کنید که مجبور است همان مسیر را پیاده طی کند. و پیش از آنکه از شغل‌تان خسته شوید و از آن شکایت کنید، به افراد بیکار و ناتوان و کسانی فکر کنید که در آرزوی داشتن شغل شما هستند. آری ــ زندگی یک نعمت است. از آن لذت ببرید. آن را جشن بگیرید و ادامه‌اش دهید...
حسین آقا
امروز هرگاه خواستید کلمه‌ای ناخوشایند به زبان آورید، به کسانی فکر کنید که قادر به حرف زدن نیستند. قبل از اینکه بخواهید از مزه غذایتان شکایت کنید، به کسی فکر کنید که اصلا چیزی برای خوردن ندارد. قبل از اینکه از همسرتان شکایت کنید، به کسی فکر کنید که برای داشتن یک همدم، به درگاه خدا دعا می‌کند. امروز پیش از آنکه از زندگی‌تان شکایت کنید، به کسی فکر کنید که خیلی زودهنگام به بهشت رفته است. قبل از آنکه از فرزندانتان شکایت کنید، به کسی فکر کنید که آرزوی بچه‌دار شدن دارد، امّا عقیم است.
حسین آقا
به کسانی که به شما حسودی می‌کنند، احترام بگذارید! زیرا آنها کسانی هستند که از صمیم قلب معتقدند شما بهتر از آنانید.
معین
یک روز صبح، زنی از خواب برخاست و پس از نگریستن به خود در آینه متوجه شد که روی سرش سه تار مو بیشتر باقی نمانده است. او بدون آنکه آرامش خود را از دست بدهد، فکری کرد و با لبخند به خود گفت: «امروز موهایم را می‌بافم.» سپس سه‌تار موی خود را بافت و روزش را به خوبی سپری کرد. روز بعد وقتی از خواب بیدار شد و به تصویر خود در آینه نگاه کرد، متوجه شد که روی سرش دو تار مو بیشتر نیست. دوباره لبخندی زد و با خود گفت: «امروز موهایم را فرق از وسط می‌کنم.» آن کار را کرد و روز خوشی را گذراند. روز بعد که از خواب بیدار شد، پس از دیدن خود در آینه دریافت که فقط یک تار مو روی سرش باقی مانده است. این‌بار هم لبخندی زد و گفت: «امروز موهایم را دُم اسبی می‌کنم.» آن‌کار را کرد و روز زیبایی را پشت‌سر گذاشت. روز بعد که از خواب بیدار شد، پس از دیدن تصویر خود در آینه دریافت که دیگر هیچ مویی روی سرش باقی نمانده است. با خوشحالی به خودش گفت: «به به! بهتر از این نمی‌شود؛ چون امروز دیگر مجبور نیستم موهایم را درست کنم!»
معین
به گونه‌ای زندگی می‌کنیم که گویا هرگز نخواهیم مرد و به گونه‌ای می‌میریم که گویا هرگز زندگی نکرده‌ایم! ژُرژ سانر
معین
ابتدا به شدت سعی داشتم تا دبیرستان را تمام کنم و دانشکده را شروع کنم، سپس به شدت سعی داشتم تا دانشگاه را تمام کرده و وارد بازار کار شوم، بعد تمام تلاشم این بود که ازدواج کنم و صاحب فرزند شوم، سپس تمام سعی و تلاشم را برای فرزندانم به کار بردم که آنها را تا حد مناسبی پرورش دهم، بعد تمام تلاشم این بود که زودتر بازنشسته شوم؛ اما اکنون که در حال مرگ هستم، ناگهان فهمیده‌ام که فراموش کرده بودم زندگی کنم! لطفآ اجازه ندهید این اتفاق برای شما هم تکرار شود.
معین

حجم

۹۷٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۴۷ صفحه

حجم

۹۷٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۴۷ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
۲۴,۰۰۰
۲۰%
تومان
صفحه قبل۱
۲
صفحه بعد