بریدههایی از کتاب پیوند فاطمی
۴٫۶
(۱۱)
داماد: مولود کعبه
عروس: بانوی بانوان
;-)
تبریک به ساحت مقدست
ای ثمره قلب فاطمه علیهاالسلام
تا روزی که بیایی
و آمدنت را به جشن بنشینیم.
مادربزرگ علی💝
پدر معنای سخن نگفتن دخترش را میدانست: «اللّه اکبر! سکوت او نشانه رضایت است»
KissGod
من جبرئیل نیستم! نام من «صرصائیل» است و برای بشارت ازدواج نور با نور نزد شما آمدهام.
من عهدهدار یکی از ستونهای عرش پروردگار هستم و از خداوند اجازه گرفتم تا نخستین کسی باشم که این تبریک را برای شما میآورد.
اینک جبرئیل، میکائیل، اسرافیل و اسماعیل موکل آسمان دنیا با هفتاد هزار ملک نزد شما میآیند.
پرسیدم: ای صرصائیل، ازدواج نور با نور یعنی؟ پاسخ داد: «ازدواج علی و فاطمه»! و رفت.
پناه
ضامن مهریه توست، زهرا!
مهریه پانصد درهم را به دخترش فرمود، اما: «من به همسری علی علیهالسلام راضیام اما پانصد درهم برای مهریه را قبول نمیکنم! مهریه دختران مردم نیز مقداری پول است؛ پس چه تفاوتی است میان آنان و من که دختر شما هستم»؟
فرمود: «پروردگار خمس زمین را مهریه تو کرده است». راضی نشد! جبرئیل نازل شد: «بهشت و آنچه در اوست مهریه فاطمه». راضی نشد! با مهربانی فرمود: پس چه میخواهی؟
آینده شیعیان مهمترین بود: «از خدا بخواهید مهریه مرا شفاعت گناهکاران شیعیان شما قرار دهد». جبرئیل به آسمان بازگشت و با ورقی از حریر نازل شد:
خداوند، مهریه فاطمه را شفاعت گناهکاران شیعیان پدرش قرار داد.
پناه
پروردگار فاطمه را به همسری تو درآورد، و مهریهاش قسمتی از بهشت، تمام زمین، یک پنجم دنیا، رودهای نیل و فرات سیحان و جیحان.
کسی که با بغض شما بر روی زمین قدم بردارد، هر قدمش حرام است.
پناه
پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمود: یا علی، مهریه دخترم زهرا؟ داراییاش را عرضه کرد: اسب و شتر و شمشیر و زره! اما فرمود:
شمشیر و اسب برای جهاد در راه خدا و شتر برای سفر و آب دادن به نخلها. اما هرگز به زره نیاز نداری. آن را بفروش.
با تعجب پرسید: آن زره فقط پانصد درهم ارزش دارد!؟ فرمود: «یا علی، با همان فاطمه را به ازدواج تو در میآورم». برخاست و رفت.
قدم به بازار گذاشت. اولین مشتری ناشناس بود: یا علی، این زره را برای فروش آوردهای؟ فرمود: «پانصد درهم»! تقدیم کرد و امیرالمؤمنین علیهالسلام با خوشحالی نزد پیامبر صلیاللهعلیهوآله بازگشت. فرمود:
یا علی، کسی که زره را از تو خرید جبرئیل بود و درهمها از سوی پروردگار. زره را نیز برای من آورد!
سپس آن را به علی علیهالسلام داد و فرمود: «یا علی، این ماجرا شرافتی است برای تو و افتخاری برای دخترم».
پناه
یا علی، من دخترم فاطمه را به ازدواج تو درآوردم. او سرور زنان عالم است. فاطمه پس از تو محبوبترین نزد من است.
از شما دو آقای جوانان بهشت متولد خواهند شد. فرزندان شما پس از من مظلوم و شهید میشوند؛ و پشت سر آخرینشان عیسی بن مریم به نماز میایستد.
پناه
هر روز ۳۴ مرتبه «اللّه اکبر»، ۳۳ مرتبه «الحمد للّه» و ۳۳ مرتبه «سبحان اللّه» بگو. اینها به زبان صد عدد است، اما هزار حسنه دارد.
مهدی فیروزان
ابوبکر و عمر منتظر بودند که کاش علی علیهالسلام نیز همانند خواستگاران قبلی سرافکنده باشد! اما با پاسخ زیبای حضرت میخکوب شدند:
پیامبر صلیاللهعلیهوآله دخترش فاطمه علیهاالسلام را به همسری من درآورد و خبر داد که قبل از همه پروردگار عقد این ازدواج را جاری کرده است.
اینک حضرت پس از من به مسجد میآید تا در حضور جمعیت این خبر را اعلام نماید.
به سمت مسجد نرفتند برای شرکت در سخنرانی رسول خدا صلیاللهعلیهوآله؛ ناامیدانه به سوی دیگری حرکت کردند تا نباشند در مراسم اعلام دامادی علی علیهالسلام!
پناه
پرسیدم: ای حبیبم جبرئیل، دومین برگزیده خدا کیست؟ گفت: «یا محمد، او برادر تو در دین و پسر عمویت در خویشاوندی است. او علی بن ابیطالب است».
پناه
تصمیم گرفت برای خواستگاری برود اما نه مانند همه! وضو گرفت. غسل کرد. دو رکعت نماز خواند. عبا بر دوش انداخت و حرکت کرد.
KissGod
مشکی کوچک. دیگ گِلی. ظرف مسی. کاسه شیر. آفتابه قیراندود. دو کوزه معمولی. یک کوزه سفالی بزرگ. یک کوزه سبز رنگ. الک. دو ظرف کوچک آب. دو آسیاب دستی.
رو انداز پشمین. حصیر. فرشی از کتان. زیراندازی از پوست گوسفند. دو رختخواب. چهار بالش. چهار متکا. دو لباس پشمین.
عطر. دو النگوی نقره. چادر. روسری. پیراهن. دستمال. حوله.
پناه
نادانی آمده بود تا با ثروتش پاسخ مثبت بگیرد! پیامبر صلیاللهعلیهوآله با معجزه مشتی سنگ را جواهر کرد و فرمود: «آیا یکی پس از دیگری به شما نگفتم که ازدواج فاطمه به دست پروردگار اوست»؟! خوب میدانستند دختر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله برای کیست:
میپنداریم که خدا و رسولش فاطمه را برای همسری علی بن ابیطالب نگاه داشتهاند!
خبر از خواستگاران برای بانوی بانوان آوردند. فرمود:
چگونه اینان همسر من خواهند شد در حالی که سالیان سال مشرک بودهاند؟! همسر من از نخستِ خلقت معصوم است.
پناه
روزهایی که فاطمه علیهاالسلام هنوز به دنیا نیامده بود و در رحم خدیجه با او سخن میگفت، بشارت دیگری برای پیامبر صلیاللهعلیهوآله و خدیجه آمد:
حورای انسیه برای تو متولد خواهد شد. پس نور را به ازدواج نور درآور: نور فاطمه و نور علی!
من ازدواج آن دو را در آسمان به انجام رساندم و خمس زمین را مهریهاش قرار دادم.
از آنان فرزندانی پاکیزه متولد خواهند شد که دو چراغ بهشت هستند: حسن و حسین.
پناه
جبرئیل عرض کرد: جهیزیه دخترت فاطمه برای خانه علی! پیامبر صلیاللهعلیهوآله بار یکی از شتران را گشود: هزار کتاب که در هر کتاب هزار فضیلت از فضایل دامادش بود. از جمله:
پروردگار هفتاد هزار دنیا خلق کرده که در هر دنیایی هفتاد هزار شهر است. در هر شهری هفتاد هزار مسجد است. در هر مسجدی هفتاد هزار محراب است. در هر محرابی امیرالمؤمنین نماز میخواند.
پناه
جبرئیل نزد من آمد و بشارت دو پسر برای شما را داد. سپس تسلیت شهادت یکی از آنها را گفت و خبر داد که او غریب و عطشان شهید خواهد شد.
دخترم! آنان فرزندت را به طمع ریاست میکشند. اما یا علی، بدان شمشیری بر ایشان ظاهر خواهد گشت که هرگز غلاف نمیشود مگر به دست مهدی که از فرزندان توست!
هر کس تو و فرزندانت را دوست بدارد مرا دوست داشته، و هر کس تو و فرزندانت را مبغوض بدارد با من دشمن است؛ و دشمن من، دشمن خداست و آتش سرانجام اوست.
مهدی فیروزان
اولین بشارت ازدواج فاطمه علیهاالسلام در شب معراج به پیامبر صلیاللهعلیهوآله داده شد و خدا فرمود:
یا محمد، من صدیق اکبر (امیرالمؤمنین علیهالسلام) را از طینت تو خلق نمودم و او را وزیر تو و پدر دو نوهات قرار دادم و بهترین زنان جهان را به ازدواج او درآوردم.
sadeghi
جبرئیل به آسمان بازگشت و با ورقی از حریر نازل شد:
خداوند، مهریه فاطمه را شفاعت گناهکاران شیعیان پدرش قرار داد.
sadeghi
پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمود: یا علی، مهریه دخترم زهرا؟ داراییاش را عرضه کرد: اسب و شتر و شمشیر و زره! اما فرمود:
شمشیر و اسب برای جهاد در راه خدا و شتر برای سفر و آب دادن به نخلها. اما هرگز به زره نیاز نداری. آن را بفروش.
با تعجب پرسید: آن زره فقط پانصد درهم ارزش دارد!؟ فرمود: «یا علی، با همان فاطمه را به ازدواج تو در میآورم»
sadeghi
حجم
۶۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
حجم
۶۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
قیمت:
۱۲,۰۰۰
۶,۰۰۰۵۰%
تومان