تو در وهلهٔ اول قربانی جغرافی هستی. کشورت کنار مدیترانه نیست که در هوای دریا نفس بکشی، در بیابان هم نیست که با تجمل پول نفت زندگی کنی. در میانهٔ این دو تا هستی؛ آنجا که نور خورشید تابان در سراسر سال بر تو میتابد. که از یک طرف خوب است، اما نور شبیه کوریِ محض است، چون مانع اوج گرفتن رؤیاهایت میشود.
Mary gholami
«جغرافی سرنوشتی است که نمیتوان از آن گریخت، اما تاریخ را میتوان ساخت. با جغرافی کنار بیایید و تاریختان را تغییر دهید.»
Mary gholami
تحریمها مرگ تدریجی بود که لحظهلحظه سپری میکردیم.
تحریمها فقط سلاحی نبود که به ما گرسنگی میداد، بلکه به طور عمده به شیوهٔ زندگی ما پایان میداد و معنای زندگی را ویران میکرد. تحریم امید را از چنگمان میربود و امید که محو شود، زندگی بدل میشود به روزمرگی صرف که در آن از روز فلاکتباری به روز فلاکتبارتری میرویم
Mary gholami
در تمام دنیا ما تنها مردمی هستیم که وقتی تیم ملیمان گل زد، گریه کردیم.
Mary gholami
همیشه به خودمان میگوییم «برمیگردد» چون نمیخواهیم تسلیم شویم.
Mary gholami
«در این کشور آدم یکروزه به قدر ده سال بزرگ میشود.»
Mary gholami
اگر مردم بدانند چرا عاشق میشوند، هرگز به دام عشق نمیافتند. و اگر از این استعداد برخوردار باشند که بدانند چرا عاشق این میشوند، نه آن، از همان اول عاشق نمیشوند.
Mary gholami